۰
سه شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۱ ساعت ۱۵:۴۱

آلودگی هوا و اٌسطوره تهران

مهدی راستی
آلودگی هوا و اٌسطوره تهران

آلودگی هوای تهران و چند کلان شهر دیگر در روزهای اخیر به مباحث داغ مطبوعات و برخی مسئولان تبدیل شد که حتی دامنه اش به خبرگزاری و رسانه های آن طرف آب هم رسید. معناشناسی اکثر تحلیل ها، خبرها و تیترها پیرامون آلودگی هوای تهران نشان می داد که بیشتر رسانه ها وابسته به کلیاتی شده اند که باز ما را به دور باطل خواهند کشاند. تهران، معنایی از آن متبادر می شد که بدون توجه به نشانه ها و عناصر دیگری که معنادهی به نام تهران را در یک زنجیرة هم ارزی شکل می دهد، ناظر به مسئولیت اجرایی اعم از کارگزاران دولتی، شهرداری و محیط زیست می شد. به طور حتم مقصود مولف یا مولفان از انتخاب عناوین و متن های خود به سلامت مردم می رسید. مردمی که در آلودگی هوای تهران به طور کل از سوژگی یا عاملیت خود بیرون آمده اند و اساسا به نظر می رسد که هیچ نقشی در آلودگی هوای تهران ندارند و تهران، به صورت خودجوش و با اندکی هم بی تدبیری به نفس نفس افتاده است. ناگفته نمی ماند که بعد اجرایی و مسئولیت مسئولان به مراتب نقش موثر و غیر قابل انکاری در فرایند طولانی و پایان ناپذیر آلودگی هوای تهران دارد اما انکار و تقلیل نقش مردم و کنشگران صحنه اجتماعی نمی تواند با مظلومیت و معصومیت به کناری گذارده شود و تحلیل ها یک رویه عمل کنند. بخش خصوصی، کارخانه ها و وسایل حمل و نقل اعم از شخصی و عمومی موارد پر اهمیت و تأثیرگذار در فرایند آلودگی هوای تهران از سوی سازمان حفاظت از محیط زیست شناخته شده اند. اگرچه باز در مراحل تدبیر و عمل مشخص شد که سازمان و کارگروه بررسی میزان آلودگی هوا دچار تناقض شده و حتی نتوانسته در ارائه راه حل عدالت را رعایت کند چرا که بخش خصوصی را مشمول تعطیلی تهران ندانست؛ بخشی که حاملان انسانی عظیمی را در فرایندآلودگی هوا با خود دارد که ترافیک وسایل نقلیه تنها نمونه ای از این تأثیرگذاری است. برون رفت از وضعیتی که هر چند گاهی نفس مردم را به تنگ می آورد با تعطیلی و اقدامات کوتاه مدت و یک طرفه به قضاوت پرداختن نیست. برای اینکه از بی تدبیری ها در فرایند آلودگی هوای تهران کمتر گلایه کنیم نیازمند «اسطوره زدایی» از تهران هستیم. تهران از گذشته تا امروز اسیر اسطوره گرایی شده که اذهان ساده دلان را به همان سادگی تسخیر نموده و بعد از انقلاب نیز به شدت و غلظت این تصور اجتماعی کمک کرده است. شاید اگر اسطوره تهران نبود و تنها نام تهران بر زبان ها جاری می گشت بیش از هر زمان دیگری امروز مردان و زنان تهرانی نفسی به راحتی می کشیدند. اما حالا گفتمانی که در تحلیل ها و تیترها نمایان است به تولید و بازتولید این اسطوره گی خواسته یا ناخواسته

تهران از گذشته تا امروز اسیر اسطوره گرایی شده که اذهان ساده دلان را به همان سادگی تسخیر نموده و بعد از انقلاب نیز به شدت و غلظت این تصور اجتماعی کمک کرده است. شاید اگر اسطوره تهران نبود و تنها نام تهران بر زبان ها جاری می گشت بیش از هر زمان دیگری امروز مردان و زنان تهرانی نفسی به راحتی می کشیدند
کمک می کند و همچنین تمرگزگرایی که مجموعه ای عظیم از نهادها و سازمان ها را -که خروجی آنها در سیاست ها و تصمیم گیری هاست- در خود جای داده ناگزیر و آگاهانه به اسطوره گی تهران نه تنها کمک کرده بلکه این تصور را نزد جامعه تقویت نیز کرده است. در مقابل هم هیچ نوع راهکار و برنامه ای برای زدایش این تصور اجتماعی نه موجود بوده و نه هست. تحقق یافتن اسطوره زدایی از تهران بدون پشتوانه نهادهای مردمی و رسانه ها و مطبوعات مستقل امکان پذیر نیست. تنها راه آگاه سازی جامعه از مصایب مادی اندیشی و فخرفروشی است که به همت رسانه های مستقل امکان پذیر می کند و شهروندان تهرانی هم بیشترین نقش را در از بین بردن این تصور اجتماعی برعهده دارند که البته این به منزله برخوردهای ناشایست با مهاجران معصوم و مظلوم شهری و روستایی نیست که چون تهران به پولی شدن روابط آنان کمک می کند پا به اقیانوسی پر از امواج سهمگین می گذارند و با مهاجرت ناگزیرند ارزش های معنوی و رفتاری خود را ترک کنند و موقعیت اجتماعی خود را بر اساس روابط پولی شکل دهند، بلکه در یک پروسه طاقت فرسای کار جمعی و فکری است که تا شهروندان تهرانی به آن دست نیابند و مقدم بر رفتار اجتماعی خود ندانند هیچ نوع سیاست و برنامه ای حداقل در کوتاه مدت نمی تواند آنها را از آسیب های اجتماعی شهر تهران برهاند. مطبوعات و رسانه ها نقش بنیادینی در تنظیم هوای سالم شهر تهران دارند. آنان باید به جامعه بقبولانند که امروز برای رسیدن به مقام و منزلت با وجود شبکه جهان گستر اطلاعات می توان در دوردست ها هم از مزایای تمدن جدید بهره مند شد و نیازی نیست برای تحقق آرزو ها حداقل داشته های انسانی خود را در تلاطم امواج سهمگین از دست داد. امید که شهروندان تهرانی بتوانند این تصور اسطوره ای ریشه دار در اذهان مردم ایران که منزلت و شأن انسانی در یک موقعیت برتر و پولی حاصل می شود را با رفتار اجتماعی متناسب یعنی با جایگزینی و الگو قرار دادن اخلاقیات و ارزش های انسانی زدایش کنند و در کاهش آلودگی هوا که سالانه هزاران شهروند را به کام مرگ می کشاند نقش و سهم بسزایی داشته باشند. در این صورت است که می توان امیدوار بود نه تنها مهاجر پذیری تقلیل یابد بلکه مهاجرت از تهران نیز به یک راهکار و حتی یک الگو برای زندگی مطلوب در دنیای مدرن بدل شود. دنیایی که هرچه پیش می رویم انسانها را از اخلاقیات و ارزش های انسانی بدور و به مادی و پولی شدن روابط می انجامد. بنابراین مهاجرت نه تنها برای زندگی مطلوب که حتی سرمایه گذاری و انتقال سرمایه به بیرون را نیز شامل می شود و آن گاه می توان نفسی سالم در تهران کشید.

کد مطلب: 19064
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *