۱
سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۴۳

از رییس جدید فدراسیون تا...

هومن جعفری
از رییس جدید فدراسیون تا...

 

1. قصه پیش پا افتاده تر از این حرف هاست  و روزگاری که حقیقت این ماجرا معلوم شود، آیندگان حیرت خواهند کرد از اینکه منافع ملی در فوتبال ایران چقدر ارزان به پای یک بده بستان ساده فروخته شد. نه می شود بازش کرد و نه اصلا صلاح است و نه اصلا راه به جایی می برد این حرف ها،  چه مصطفی آجورلو همه چیز را شفاف در بوق و کرنا کرد و گوشی صدایش را نشنید. اگر در فیلم معروف گنگسترهای نیویورکی ، دیالوگ معروف « شمارش آرا وقتی تمام شود که شمارندگان بخواهند نه وقتی رای تمام شود!»  را از یاد نبریم ، باید بگوییم اینجا هم بازی تا آنجا پیش می رود که اجازه بدهند. فعلا شرایط فوتبال به گونه ای است که ناچارند اجازه بدهند بازی همین طور پیش برود که در حال تماشاکردنش هستیم.

2. شرایط کشور برای دولت از همیشه دشوارتر است. برجام مورد حمله شدید منتقدان داخلی قرار گرفته. گره های اقتصادی دیرتر از زمانی که مردم انتظار داشتند در حال باز شدن است. تلاش های فراوان برای القای ناامیدی به مردم و تضعیف پایه های محبوبیت دولت در همه جا به حداکثر خود رسیده. پیروزی خیره کننده نمایندگان همدل دولت در مجلس ، طبق معمول با عملکرد افتضاح تیم رسانه ای دولت به کلی از چشم مردم دور مانده یا زیر پاتک سنگین جناح رقیب کمرنگ جلوه می کند. در بعد  بین الملل هم فشارها افزایش یافته.بازی های عربستان و متحدانش از یک سو ، تلاش های دولت برای بازکردن پای سرمایه گذاری های خارجی از سوی دیگر و بازی دو دوزه آمریکا بر سر چراغ سبز نشان دادن به بنیادهای مالی بین المللی برای حضور در ایران از سوی دیگر، ذهن دولت را درگیر خود ساخته. در چنین شرایطی، آخرین چیزی که دولت می خواهد درگیری در جبهه فوتبال و از دست دادن سرمربی معروفی چون کارلوس کیروش است که حضورش در ایران غیر از بعد فنی، از بعد تبلیغات بین المللی نیز برای دولت ارزشی دو چندان دارد. معادله تاج – کی روش از همین جا رقم می خورد. در غیاب یک نامزد جدی که دولت با قدرت روی آن سرمایه گذاری کرده باشد، حفظ تیم فعلی با اولویت از محوریت انداختن کفاشیان بی ضررترین راه است. دولت برای ورزش برنامه ای ندارد. حضور گودرزی در وزارت ورزش و جنگ های بی پایان او با اهالی ورزش نشان می دهد دولت هیچ قصد جدی ای برای یارکشی از دل دریای پر ماهی ورزش را ندارد. به جناح مقابل نگاه کنید که در سال های اخیر چقدر راحت روی کشتی گیرها و وزنه بردارها سرمایه گذاری کرد و پست های شورای شهر را به نامشان زد تا در روز مبدا و به وقت انتخاب شهردار، رایشان بر بقیه بچربد. فقط وقتی درک می کنید دولت چقدر در ورزش قافیه را وا داده که به این حجم یارکشی جناح محافظه کار از دل ورزش دقیق شوید. دو سال فرصت بود تا تشکیلات ورزش، جمعی از مدیران و ورزشکاران اصلاح طلب یا میانه رو را گرد خود جمع کند و آنها را وارد میدان نماید. نمونه شاخص آدم هایی که می توانستند وارد این بازی شوند و نشدند محمد دادکان بود. کسی که اسمش برای وزارت ورزش هم مطرح شد اما حتی برای ریاست فدراسیون فوتبال هم روی او سرمایه گذاری نمی کنند تا ورزش دست مدیر خنثایی مثل محمود گودرزی بیفتد که دافعه هایش بر جاذبه نداشته اش می چربد. تبدیل شدن محمود گودرزی به پاشنه آشیل کابینه در این دو سال ابدا اتفاق ساده ای نبود اما عملکرد وزارت در بحث واگذاری و مسائل مدیریتی دو تیم استقلال و پرسپولیس چنان بود که انگار وزارت ورزش جز گل به خودی زدن کار دیگری بلد نبود. جالب اینکه حالا که دو تیم استقلال و پرسپولی ارامشی نسبی یافته اند و در بالای جدول برای قهرمانی می جنگند از دستگاه تبلیغاتی دولت یا وزارت ورزش صدایی بلند نیم شود که بله حاصل دو سال برنامه ریزی وزارت خانه ما حالا به بار نشسته! دولت در بعد ورزش قافیه را از همان روز اول به دیگران واگذار کرد!

3. حالا با خواندن این سطرهای بالا ، یکبار برای همیشه یادآوری کنیم که تاج بدترین انتخاب ممکن برای فدراسیون فوتبال دولت تدبیر و امید است. که سابقه اش در باشگاه سپاهان، در فصل آینده و در میانه های جنگ قدرت تیم های اصفهانی و مدعیان دیگر، چقدر دستمایه انتقادات خواهد شد. یادمان باشد تاج در زمان افتضاح بازی تراکتورسازی و سپاهان هم مسوولیت داشت. یادمان باشد که همین حالا هم جو فوتبال فدراسیون را- به درست یا غلط -  وامدار باشگاه های اصفهانی می دانند و حضور رییسی از همان دیار و آن هم بدون داشتن مقبولیت اجتماعی – از آن دست که صفایی فراهانی یا دادکان ااز آن برخوردار بودند – سودی در پی نخواهد داشت غیر از ضرر.

یادمان باشد در حوزه مدیریتی، تاج همان بود که قرارداد بی نهیات کلان تبلیغات دور زمین را بست و یک قران عاید فوتبال ایران که نکرد هیچ با دادن تخفیف های میلیاردی به شرکت برنده مناقصه، خشم عمومی باشگاه ها را نیز ایجاد کرد. یادمان باشد او همان بود که همین دو هفته پیش ، بازی استقلال اهواز و پرسپولیس را آنگونه پیش برد که دیدیم! او بود که باید با بازی در ورزشگاه نامناسب مخالفت می کرد. او بود که نباید کوتاه می آمد و مماشات می کرد. او بود که باید مسوویت می پذیرفت و بازی را با همان پرتاب سنگ اول به پایان می رساند!

4. ارمغان مدیریت تاج همین پیراهن عرق گیر نمای جیووا برا تن مانکن چشم آبی و موطلایی ساکتی است که انگار طراحی نازل پیراهنچه تیم ملی ، آن لبخند تلخ را بر لب او ظاهر ساخته. چرا باید برای پیراهنی تا این اندازه بی کیفیت جشن پیراهنی برگزار می شد که در ان ، نه سرمربی تیم ملی حضور داشت، نه بازیکنان به دستور صریح وی، در مراسم حضور یافتند و نه حتی لباسی در خور تیم ملی به نمایش عمومی گذاشته شد؟ دلیلش این است که این مراسم باید برگزار می شد درست مثل انتخابات که باید برگزار می شد. مهم نبود برنده که باشد. مهم نبود لباس چه کیفیتی داشته باشد. اصل بر برگزاری بود و دیدیم آن پیراهن فاجعه بار را و دیدیم آن انتخابات ختم شده به یک انتخاب افتضاح را! در نهایت در فوتبال همان قاعده ناصرالدین شاهی همچنان برقرار است. همه چیزمان به همه چیزمان می آید. همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید. این لباس عرقگیر مانند بر تن تیم ملی به همان اندازه نامناسب است که حضور مهدی تاج بر صندلی و مسند اول فوتبال این دیار.

کد مطلب: 55674
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *