۰
شنبه ۱۲ تير ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۳۴

هنر فاخر، مانع نفوذناپذير ناهنجاري‌ها

منصور فرزامي
«دادستان تهران: 26 دستگاه فرهنگي بايد پاسخ بدهند با بودجه شان چه کرده‌اند. کم کاري ما دليل اقبال افراد جامعه به ماهواره‌هاست. ضعف مسئولان در توليدات فاخر فرهنگي، به دشمن در ايجاد استحاله فرهنگي کمک مي‌کند و...» اين که دادستان تهران به طور خاص مي‌تواند پيگير معضلات فرهنگي باشد يا نه؟ از بحث ما خارج است اما...
هنر فاخر، مانع نفوذناپذير ناهنجاري‌ها

«دادستان تهران: 26 دستگاه فرهنگي بايد پاسخ بدهند با بودجه شان چه کرده‌اند. کم کاري ما دليل اقبال افراد جامعه به ماهواره‌هاست. ضعف مسئولان در توليدات فاخر فرهنگي، به دشمن در ايجاد استحاله فرهنگي کمک مي‌کند و...» اين که دادستان تهران به طور خاص مي‌تواند پيگير معضلات فرهنگي باشد يا نه؟ از بحث ما خارج است اما اين مسئول قضايي بلندپايه، در داخل گود است و مي‌بيند و مي‌داند که در راهروهاي دادگستري و شوراهاي حل اختلاف چه مي‌گذرد و واقف است که دادسراها، پررفت و آمدترين نهادهاي کشور است و با تاسف و شگفتي فراوان، هردم بر اين ازدحام و تراکم و فشردگي پرونده‌ها و دعاوي و اختلاف‌ها افزوده مي‌شود. وجود بيش از پانزده ميليون پرونده به معناي آن است که دست کم، سي ميليون خانوار ايراني، گذرشان به محاکم قضايي افتاده است. حقيقتي غيرقابل انکار از تضييع حقوق، از قانع نشدن به حق خود، از نشناختن حد خويش و... عوارضي ناشي از ضعف ايمان، ترک برداشتن گوهر شخصيت اخلاقي جامعه !

از راهروها و محاکم قضايي که بگذريم، صفحات حوادث روزنامه‌ها، اسف انگيز و دلهره آور است و تازه، اين نقل‌ها و نوشته‌ها، يکي از صدهاست که اگر همه قلمي‌مي‌شد، در روزنامه‌ها ديگر جايي براي موضوعات ديگر نبود !

در اينجا مي‌خواهيم قياسي داشته باشيم با کشورهايي مثل دانمارک و هلند و ژاپن و... که روز به روز از بزه و جنحه و جنايات‌شان کاسته و زندانهايشان بسته مي‌شود. درست عکس کشور ما که متاسفانه رو به تراکم و تزايد است‌! اينجاست که به طور عام، دادستان تهران مثل هر متفکر آشنا به مقوله فرهنگي گله‌مند باشد و اذعان کند که 26 نهاد فرهنگي با بودجه خود که بسيار هم قابل اعتناست چه کرده‌اند؟

و در دنباله سخنانش آيا نبايد بازخواست کرد که توليدات فاخر فرهنگي و هنري شما که مي‌تواند مايه کمال آدميت انسان باشد و عالم و آدم را از ناهنجاري‌هاي اجتماعي و فرهنگي بازدارد، کجاست؟ آيا نبايد پرسيد که به عنوان مثال، صدا‌و‌سيمايي که بزرگترين دانشگاه فرهنگي جامعه است چرا بايد اجازه دهد و زمينه فراهم کنند تا با گرايش به ماهواره‌هاي بيگانه با آن ساخته‌هاي مستهجن شان، ريشه برانداز اخلاق و منش و ايمان ما باشند؟ آيا فلان نهادي که پول ناکششي براي بنياد شناخت فلان شاعر معروف ادب فارسي مي‌گيرد، توانسته است که در عرصه ايران و جهان به اندازه يک صدم اديبان و محققان ايراني که مفت و مجاني، اداي دين کرده‌اند، موثر باشد؟

آيا صرف آن همه بودجه اختصاصي، نتيجه‌اش «ولنگاري فرهنگي» و بازکردن دروازه‌هاي جامعه به روي تهاجم فرهنگي است؟ اگر اين نهادهاي فرهنگي نتوانند با توليدات فاخر هنري و فرهنگي، مانع ناهنجاري‌هاي اجتماعي باشند، آيا وجودشان و تلاش شان، قابل تامل و مداقه نيست؟ و آيا آن همه سرمايه‌گذاري در راه فرهنگ، عبث نبوده است؟ در اين صورت آيا تجديدنظر در مديريت و ساختار و روش و اهداف چنين نهادهايي شرط عقل‌نمي‌نمايد؟ و آيا حکمت و آينده نگري، حکم‌نمي‌کند که خانه تکاني‌هاي اساسي در اين نهادها صورت گيرد؟ و از مغزها و بازوان و انديشه‌ها و صاحب نظراني استفاده شود که اين کاره‌اند و درد فرهنگ و هنر و وزانت منزلت ايران و تعالي انسان دارند. از طرفي، منع توليدات فرهنگي و منع از سودبردن از اين توليدات فاخر فرهنگي، آن حرکات و اقدامات سلبي خواهد بود که تيشه به ريشه اساس کار مي‌زند و از طرف مقابل، حکايت آن پري رويي است که تاب مستوري ندارد و چنانچه در را ببندند، سر از روزن به درمي‌آورد. آن هم در اين عصر و زمان که بچه دبستاني‌ها آشنايي شان با اين فضاهاي مجازي، بزرگان را از سرچشمه، تشنه برمي‌گرداند.

به هر حال، بايد متنبه شويم که سرمايه‌گذاري در راه فرهنگ و هنر، هر چه بيش‌تر و اصولي‌تر باشد، پيشگيري در مقابل ناهنجاري‌هاي رفتاري و اجتماعي بيش‌تر خواهد بود و سد محکمي‌ در برابر تهاجم فرهنگ مبتذل بيگانه است.

 

ابتذالي که هيچ سنخيتي با خلق و خوي و منش و اعتقادات و باورها و سنن ما ندارد. آن گاه چند برابرش را بايد در دستگاههاي انتظامي‌و امنيتي و محاکم قضايي و مراکز ترک اعتياد و زندان‌هاي تودرتو و ساير اماکن اصلاح و ندامت صرف کنيم و تازه، بدانيم که در صورت موفقيت در اصلاح و بازپروري، حکايت آن کاسه شکسته اي است که اگر با مهارت هم «بست» و پيوند بخورد، بهاي اصلي و درست خود را باز نخواهد يافت. نتيجه آن که، هميشه و در همه موارد، پيشگيري بهتر و کم هزينه‌تر از درمان است و سرمايه‌گذاري درست در راه فرهنگ و هنر فاخر و کار را به دست کاردان سپردن، همان پيشگيري عاقلانه و عالمانه است.

کد مطلب: 57849
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *