۱
يکشنبه ۲ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۲۴

فساد و تصور فساد

مهدي راستي*
فساد و تصور فساد
در سال ها و ماه هاي اخير و با عنايت به روي كار آمدن دولت يازدهم، در ارتباط با فسادهاي مالي و اقتصادي حرف و حديث و پرونده هاي ريز و درشتي شكل گرفت. اما امروز با وجود گسترش و دامنه وسيع شبكه هاي اجتماعي، در دورافتاده ترين نقاط كشور هم حرف از فسادهاي مالي به ميان مي آيد و اقدامات سودجويانه عده اي در به يغما بردن سرمايه اين سرزمين، لعن و سرزنش را بر زبان مردم مي نشاند. آنچه كه بيش از سرزنش و لعن فرستادن افرادِ جامعه به مراتب قدرت ويران كنندگي بالاتري دارد همانا شكل گرفتن «تصور فساد» در جامعه است كه در اولين ضربه به روابط اجتماعي، «اعتماد» را زايل می کند و از بين مي¬برد. در علوم انساني و متون توسعه بر «تصور فساد» كه قدرت تخريب افزون تري از خود فساد دارد بيشتر توجه مي شود و بيش از آن كه نگاه ها را معطوف به چند عنصر فاسد در ميدان قدرت و ثروت کنند، به نتايج و چگونگي ايجاد مانع در برابر فساد انديشيده مي شود تا بتوانند نظم جامعه را ثبات بخشند و از بي نظمي هاي معطوف به سودجويي و شكل گيري «فردگرايي منفي» در جامعه جلوگيري كنند. در واقع، صحبت از فساد در عرصه عمومي، زمينه نهادينه ساختن تصور فساد را فراهم مي كند و در قدم اول با خدشه بر پيكره اعتماد؛ به اين تصور دامن مي زند كه عده اي در حال پر كردن كيسه شخصي خود هستند و چرا ما بايد خود را مشغول ضابطه هاي عرفي و اخلاقي جامعه كنيم و هر روز شاهد كاهش درآمد و كيفيت نازل زندگي خود باشيم. تصور فساد همچنين باعث مي شود «رقابتي منفي» بين فرد فردِ جامعه شكل گيرد و افراد در تب بدست آوردن مال و ثروت بيشتر، بر آنچه هر جامعه اي را با نظم و بااخلاق مي سازد پشت كنند. در چنين وضعي نمي توان به موعظه و نصيحت چشم دوخت و فساد و تصور فساد در بين مردم را با يكي دو برخورد بخشنامه-اي و سليقه اي از بين برد. واقعيتي كه امروز نبايد از آن فرار كرد شكل گرفتن تصور فساد در جامعه است. همه با بدبيني به الگوهاي رايج در جامعه مي نگرند و به فاصله انتظارت خود با الگوهاي رايج پي برده و براي كاهش فاصله روزنه اي از اميد نمي بينند. هر بار تخلفي رسانه اي مي شود و مردم با خود مي گويند چگونه است كه در دستگاه هاي اداري و اقتصادي اين تخلفات صورت مي گيرد و به جاي ريشه كن شدن فساد، هر بار تخلفي ديگر سر باز مي كند. چه اتفاقي مي افتد كه فردي به بهانه اينكه كارخانه و سهام ندارد حقوق نامتعارف خود را توجيه مي كند؟ آيا جز اين است كه حتي تصور فساد بيش و پيش از عرصه عمومي، عرصه خصوصي و بدنه اداري و اقتصادي را درگير ساخته به گونه اي كه نزد برخي اين تصور(فساد) ايجاد شده كه براي رسيدن به مال و ثروت و ايضا ماندگاري در قدرت راهي به جز متصل شدن به مجراهاي باطل وجود ندارد يا راه ماندگاري و بقا در سپهر سياست، كسب ثروت بيشتري است! در جامعه اي كه ميان مايه گي و روابط بر ضابطه ها بچربد و شايستگي اصل غائب در مديريت باشد، كسب ثروت نامشروع نيز به قاعده تبديل مي شود و اين عادتِ نامبارك به تدريج بنياد روابط اجتماعي را ويران مي كند و بر هرج و مرج اجتماعي دامن مي زند. به مرور اين عادت ها در چرخه بازتوليد اجتماعي قرار مي گيرند و به جاي بازتوليد اخلاقيات و روابط سالم، فساد را بازتوليد مي كنند كه قبل از آن تصور فساد انسانها را سست و شكننده كرده است. در اين شرايط و در كنار هر راهبرد و برنامه اي براي از بين بردن فساد بايد اين سوال نيز مطرح شود كه چگونه مي توان تصور فساد در جامعه را از بين برد و از تخريب روابط انساني و سرمايه هاي اجتماعي جلوگيري كرد؟ كاري كه به نظر مي رسد به سادگي امكانپذير نيست و شايد با آمد و رفت چند نسل بتوان تصور فساد را كم و كم رنگ تر ساخت.
*دانشجوي دكتري مسائل ايران
کد مطلب: 62372
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *