۱
دوشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۰۱

پیچش های یک انتخاب

جواد گیاه شناس*
پیچش های یک انتخاب
شماره انداز انتخابات در ایالات متحده به نقطه صفر خود نزدیک می شود و هر دو نامزد انتخابات خود را به کاخ سفید نزدیک می بینند. در حالی که برخی از مردم در ایران و آمریکا راه هیلاری را سهل تر و هموارتر می دانند اما این دونالد ترامپ است که رویای خود بر قرار گرفتن در صندلی ریاست جمهوری را رها نخواهد ساخت. نامزد جمهوریخواهان به مدد سرسختی خویش در راه مبارزات انتخاباتی توانسته است تا خود را از میان ویرانه های مخرب تبلیغات انتخاباتی بیرون آورد و با سرسختی کارزار انتخاباتی را مدیریت نماید . نتایج نظر سنجی های چند روز اخیر نشان می دهد دونالد ترامپ توانسته است خود را به هیلاری کلینتون نزدیک کند. از سوی دیگر در رای الکتروکالج ها نیز کلینتون با اختلاف ناچیز و شکننده ای بالاتر از رقیب خود ایستاده است. اختلافی که بیش از پیش نا مطمئن است . چرا که همواره رای الکتروکالج های موثر در انتخاب رییس جمهور ایالات متحده با مهر حزبی همخوانی تام و تمام ندارد، بدین معنا که در بسیاری از موارد منتخبین الکتروکالج ها به کاندیدای رقیب رای داده اند. در این مرحله از انتخابات موضوع آن گاه مهم تر می نمایاند که بدانیم با جایگاه شخصیتی ترامپ و امکان تاثیر گذاری وی بر رای الکتروکالج ها هر غیر ممکنی ممکن است. بنابراین به نظر می رسد رویای کاخ سفید برای دونالد ترامپ به واقعیت نزدیک تر خواهد بود تا خانم کلینتون .
از سوی دیگر آنچه در این راستا بیش از پیش اهمیت فوق العاده ای می یابد آن است که آینده روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران در مصاف با دو رییس جمهور چه شکل و شمایلی خواهد داشت ؟ آیا در صورت پیروزی دونالد ترامپ، آنگونه که وعده داده است توافقنامه هسته ای با ایران را پاره خواهد نمود؟ هر چند برخی ناظران سیاسی و افکار عمومی در کشورمان معتقدندکه حضور یک دموکرات به نام خانم کلینتون که دارای تفکراتی میانه و نزدیک با اوباما دارد می تواند سیاست خارجی اعتدال گرایانه جمهوری اسلامی ایران را بیشتر محقق سازد.
اما به نظر می رسد رویکرد دموکرات ها در اجماع سازی جهانی و شکل دهی تحریم ها با سیاست های خود انزوا سازی دولت های نهم و دهم توانست برای نخستین بار تمام بازیگران را برعلیه ایران متحد سازد . این در حالیست که با روی کار آمدن نامزد جمهوریخواهان هر چند سطح تهدیدات و مخاطرات منطقه ای ایران افزایش می یابد اما تاثیر چندانی بر نقش و سطوح عملکرد دیپلماتیک و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نخواهد داشت .تا جایی که می توان جرات کرد و گفت ترامپ می تواند فرصتی برای ابطال سازی اجماع جهانی و ویرانی باقی مانده های تحریم در عرصه بین المللی بر علیه ایران است . چرا که ایالات متحده در صورت پیروزی ترامپ بتواند وعده خویش در پاره کردن برجام را تحقق بخشد، این جمهوری اسلامی ایران است که می تواند از فرصت اجماع سازی بین المللی بر علیه امریکا استفاده نموده وعدم پایبندی این کشور به معاهدات بین المللی را به گوش جهانیان برساند . چنین موضوعی زمینه های نزدیک نمودن سطح روابط ایران با سایر قدرت های جهانی را تسریع نموده و تنش روابط قدرتهای بزرگ همچون چین و روسیه را ایجاد خواهد ساخت . بنابراین به نظر می رسد در سطحی واقع انگارانه در دنیای پسابرجام تنها با روی کار آمدن دونالد ترامپ است که ایران می تواند بسترهای مناسب گسترش روابط در ابعاد بین المللی و منطقه ای خویش را فراهم آورد .
در این میان سیاست منطقه ای ایالات متحده نیز با حضور یک جریان افراط گرایانه ، زمینه منافع بلند مدت برای جمهوری اسلامی ایران را ایجاد می نماید. این در حالیست که سیاست خارجی دنباله روی سیاست های اوباما در صورت پیروزی هیلاری کلینتون هر روز بر سطوح اختلافات و ایجاد قطب بندیهای منطقه ای خواهد افزود و تنش ایران با نیروهای رقیب همچون عربستان را بیشتر خواهد ساخت . چنانکه دیدیم اوباما با کاهش حضور نظامی در منطقه عملا بر قدرت گیری نیروهای منطقه ای از جمله عربستان سعودی افزود و با تعریف جدید نقش های امنیتی جدید برای این کشور عملا بر آتش مناقشات منطقه ای نفت ریخت . این مهم در حالی اتفاق افتاد که جمهوری اسلامی ایران توانست نقش خود را در معادلات منطقه ای همچون عراق و سوریه تثبت نماید . در همین راستا ادامه سیاست های گذشته بر مبنای نظم دیپلماتیک کالین پاول از جانب ایالات متحده امریکا، عملا موجب ایجاد تنش های منطقه ای خواهد شد.
در مقابل تعهدات نظامی ایالات متحده، حضور و مداخله نظامی آنها در منطقه و مداخلات آن ها برای مبارزه با تروریسم داعش می تواند منطقه را ایمن تر و با تنش های کمتری مواجه نماید . هر چند ممکن است مداخلات مستقیم آمریکاییها ، تصورات جنگ افروزانه در منطقه را با حساسیت بیشتری همراه سازد . اما دقیقا برعکس همانگونه که بوش توانست پیرامون غربی و شرقی ایران را از خطر صدام و طالبان عاری سازد ، کاندیدای جمهوریخواهان نیز می تواند داعش را در منطقه پاکسازی نموده و زمین سیاسی را به ایران تقدیم نماید . بنابراین بر خلاف نگرش خوشبینانه افکار عمومی در ایران ، باید ببینیم آیا مردم آمریکا ترامپ را بر می گزینند یا خیر؟
در چنین رهگذری است که عمق استراتژیک ابعاد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فضای دیگری می یابد و تنها با یک نگرش پیچیده از شناخت این ابعاد است که می توان رویکرد سیاست خارجی آینده را ترسیم نمود . از سوی دیگر سپهر سیاسی کشور نیز می بایست خود را با چالش ها و پیچش های سیاست خارجی آینده آمریکا تطبیق دهد ؟ چنین تطابقی مستلزم نگاه دقیق و ظریف سیاست خارجی کشور و دوری از هیاهو مداری و شعار زدگی منحصر بدان خواهد بود . فرصت هایی که که می توان با سیاست خارجی عقلایی ایجاد نمود و حملات آینده سیاست خارجی دونالد ترامپ را به فرصت تبدیل نمود . بذر چنین فرصت هایی تنها در فضای بدون شتاب زدگی و هیجان سیاسی است که به محصول خواهد رسید . باید دید چنین تغییری در رویکرد سیاست خارجی کشورمان و استفاده از آن شدنی خواهد بود و یا اینکه تغییر رویکردهای آتی ایالات متحده به مجالی برای گرم کردن تنور آمریکا ستیزی در ایران تبدیل و سیاست زدگی را در کشور تعمیق خواهد نمود .
*عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی
کد مطلب: 63031
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *