۱
چهارشنبه ۲۹ شهريور ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۲۸

زمانی برای آرامش

مهدی قوامی پور
زمانی برای آرامش

در سال های نه چندان دور هنگامی که شیوع بیماری ایدز در غرب، مردم و مسئولان آن کشورها را دچار وحشت و سرگشتگی کرده بود و برای، اگر نه درمانش که حداقل پیشگیری اش به در و دیوار می کوبیدند خطیب محترمی در نماز جمعه تهران این بیماری را ناشی از فساد و بی بند و باری غرب خواند و مدعی شد که این بیماری را به کشورهای اسلامی به ویژه کشور ما راهی نیست. اما تاریخ نشان داد که هیچ تعهدی نسبت به گفتار و آرزوهای ما ندارد و این بیماری که حالا غرب از آن تجربه ها آموخته بود و آن را به کنترل درآورده بود در کشور ما به شکل پنهان و خزنده ای در حال گسترش بود . مسئولان که این بیماری را نه یک بیماری همچون هزاران بیماری دیگر که همواره هر انسانی را تهدید می کند ، که ناشی از فسق و فجور غرب می دیدند و از این فکر در آرامش بودند با کمال شگفتی مجبور به مشاهده شیوع این بیماری در کشور شدند . حالا دیگر کتمان واقعیت چیزی از تاثیرش نمی کاست . پس آرام آرام ضمن پذیرش واقعیت این بیماری باید در جهت کنترل ، پیشگیری و مداوایش تلاش می شد . بیماری ای که روزی هیچ کس در کشور بدون شرم و تغییر رنگ چهره نمی توانست حتی در خلوت خانه با اهل خانه اش در باره اش سخن بگوید در صدا و سیما بی پرده از آن سخن گفتند و از راه های پیشگیری اش برنامه ها چیدند . حالا دیگر بسیج پزشکان یا حتی آزمایش های اجباری زمان ازدواج و زنان قبل از سزارین کافی نبود بلکه باید خانواده ها و جوانان آگاهی می یافتند تا آب را در سرچشمه ها ببندند . اما هر چه این بیماری برای ما ایرانیان در آغاز شرم آور بود و موجب شرمندگی ، اعتیاد و مواد مخدر بومی بود و خانه زاد . چرا که یقینا هنوز بسیاری از ایرانیان خاطره دفترچه تریاک زمان محمد رضا پهلوی را به خاطر دارند اقدامی که ظاهرا تلاش می کرد ضمن شناسایی مصرف کنندگان جلوی انتشار بیشترش را بگیرد . از آن زمان البته زمان بسیاری گذشته است و ناکارآمدی آن طرح از پیش هویدا بود تا انقلاب فرا رسید و خلخالی نعلین هایش را پوشید تا اقدامی بی امان را علیه اعتیاد و قاچاق مواد مخدر آغاز کند . آن مبارزه اگر چه در ابتدا در دل ها ترس افکند و اعتیاد را به پستوی خانه ها گریزاند لکن نقطه پایانی بر این بیماری و بلای خانمانسوز نبود . جمهوری اسلامی از آن زمان تا به امروز حرکتی پاندول وار در برخورد با اعتیاد داشته گاهی آن را جرم خوانده و خواهان مجازاتش شده و زمانی بیماری اش دیده و در پی مداوایش دویده . مواد مخدر در این سال ها از تریاک و هروئین و حشیش به شیشه و کراک و هزاران نوع جدیدش رسیده و علاوه بر تنوع بی سابقه اش ، گسترش بیش تری یافته و طیف بیش تری از مردم را به دام خود کشیده است تا جایی که معاون پیشگیری و درمان اعتیاد بهزیستی کشور با اعلام این که سن اعتیاد در کشور پایین آمده با تاکید بر ناکارآمدی درمان خواهان پیشگیری و آموزش آن در مهدکودک ها شده و گفته است : شرایط اجتماعی جامعه ایجاب می کند آموزش پیشگیری از اعتیاد را در سنین پایین تر و از مهد کودک شروع کنیم . در ابتدای این نوشته گفتیم که خطیب محترمی گفته بود که زمینه های اجتماعی ابتلا به بیماری ایدز در کشور وجود ندارد و این بیماری مال کشورهای فاسد غرب است که بعد دیدیم که چنین نبود و تا به امروز سه موج گسترش ایدز را در کشور شاهد بودیم و حالا معاون محترم از " شرایط اجتماعی جامعه " می گوید . شرایطی که هر گونه درمانی را ضمن تحمیل هزینه های بسیار ، با ناکارآمدی مواجه کرده و مسئولین را برآن داشته تا آموزش پیشگیری را از مهد کودک ها شروع کنند . اما سئوالی که آن خطیب محترم و این معاون عزیز پاسخ نگفتند این است که این " شرایط اجتماعی جامعه " که ما و فرزندان مان را در معرض خطر قرار می دهد چیست ؟ آیا صرفا با کسب آگاهی از خطرات و مضرات اعتیاد و ایدز می توان از آن ها برکنار ماند ؟ آیا به راستی افرادی که به دام این بیماری ها گرفتار آمده اند از عواقب آن بی اطلاع بوده اند ؟ آیا بهتر نیست آن " شرایط اجتماعی جامعه " که بستر گسترش این بیماری ها را فراهم می آورد اصلاح گردد و زمینه های آلودگی به این بیماری ها برچیده شود ؟ پس حالا که یاد گرفته ایم بدون تغییر رنگ چهره و بی شرم و شرمندگی از این بیماری ها سخن بگوییم بیاییم بی شرم و شرمندگی از آن " شرایط اجتماعی جامعه " نیز با مردم بگوییم و تلاش کنیم تا تغییرش دهیم .

کد مطلب: 7564
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *