۱
يکشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۱۵

پرونده سعید طوسی و آزارهای جنسی بی متولی

آساره کیانی
آن بخشی از آسیب های جامعه که ریشه اش به مساله های جنسی مربوط می شود، تنها مختص یک کشور یا یک منطقه و شهر و روستای خاص نیست؛
پرونده سعید طوسی و آزارهای جنسی بی متولی
آن بخشی از آسیب های جامعه که ریشه اش به مساله های جنسی مربوط می شود، تنها مختص یک کشور یا یک منطقه و شهر و روستای خاص نیست؛ نگاهی به کشور خودمان اگر بیاندازیم و برای نمونه از معلم های مدارس پسرانه هم سوالی کنیم، نمونه های زیادی از یک آزار جنسی قدیمی و ریشه دار را به شما معرفی خواهند کرد؛ «برخی از آن با عنوان لواط یاد می کنند»؛ از مادربزرگ هایتان اگر بپرسید به شما خواهند گفت که در زمان های قدیم، چطور شلوارهای پسربچه هایشان را سیم کشی می کردند اگر می خواستند آن ها را به کوچه بفرستند؛ و معلم ها از زندانی کردن دانش آموز سال اولی توسط سال بالایی در دستشویی مدرسه یاد می کنند همراه با موارد دیگر. این موارد از آزار جنسی بیشتر مربوط به پسران است. البته زنان و دختران اگر دوران کودکی خود را در مدرسه یادشان بیاید، این صحنه از نیمکت ها یادشان نمی رود که بعدها فهمیدند اسمش خودارضایی است.
در مدارس ایران، مسائل جنسی آموزش داده نمی شود؛ هیچ کتاب و جزوه ای هم در این رابطه وجود ندارد؛ در بیشتر خانواده های ایرانی هم صحبت پیرامون مساله های جنسی نوعی کار زشت و ناپسند محسوب می شود و حالا چند سالی است که با تبلیغاتی که در فضای مجازی از سوی برخی فعالان حقوق کودک صورت گرفته، این طور مسائل  به کودکان آموزش داده می شود که برای نمونه اجازه ندهند غریبه ها به جاهای خاصی از بدنشان دست بزنند یا آن ها را پشت موتور یا دوچرخه خود سوار کنند.
اما افرادی که در کودکی مورد آزار جنسی قرار می گیرند یا تجربیات جنسی ناخواسته ای داشته اند، می توانند رفتارهای متفاوت و گوناگونی در همان کودکی یا در ادامه آن در بزرگسالی داشته باشند؛ رفتارهای خشونت آمیز، تن دادن به آزار یا آزار دادن دیگران (از همان نوع جنسی) از این دست موارد است و این نوع رفتارها می تواند هیچ ارتباطی با شغل آینده فرد هم نداشته باشد.
در جامعه امروز ما، تناقض حاکم بر رفتارهای اجتماعی افراد به شدت محسوس است. جوانانی که هم مشروبات الکلی استفاده می کنند و هم نماز می خوانند یا آن هایی که در مراسم عزاداری محرم شرکت می کنند و رفتارهای شان در ظاهر هیچ تناسخی با ذات چنین مراسمی ندارد. البته در بسیاری از موارد اصل اعتقادات پوشاننده بخش نامتجانس رفتار فرد است.
همین چند وقت پیش،  پزشک تیم ژیمناستیک دختران آمریکا  که شمار بالایی از آن ها را در سالیانی مورد آزار جنسی قرار داده بود، نهایتا به لحاظ تعداد سال های زندانی شدن، حکمی به او داده شد که دیگر نتواند زنده از زندان بیرون بیاید؛ بله، آزارهای جنسی در همه جای دنیا وجود دارد؛ اما شاید تفاوتش با آزارهای جنسی که در جامعه ما صورت می گیرد، بی متولی بودن آزارهای ما  باشد. در ایران کسی مسئولیت این آزارها را نمی پذیرد و همه در تلاش اند روی آن سرپوش بگذارند تا آن چه از آن با عنوان گناهی بزرگ و نابخشودنی یاد می شود، دیده نشود. ممکن است بحث آبرو در میان باشد؛ آبرویی که با آموزه ها و اعتقاداتی ریشه دار همخوانی ندارد؛ همین سوپاپ اطمینانی می شود برای خطاکار که همان گناه نابخشودنی را دوباره تکرار کند و دیگرانی هم همین کار را انجام دهند و همین طور تکثیر پیدا کند؛ بی شک چنین رویکردی بی پناهی و ناراحتی روانی ایضا سردرگمی ناعادلانه ای را برای فرد یا افراد آسیب دیده به همراه خواهد داشت.
آزار جنسی همه جا بوده و هست؛ از مدرسه تا زندان؛ از بند زنان تا مردان. در محیط های کار از نگاه های مردانه ای که به زنان احساس عریانی می دهد تا لمس بدن البته با عنوان ناخوداگاه به بهانه همان کار.
در این میان اگر بنا به شکایت و پیگیری باشد، آدم از چند نفر باید شکایت کند؟ یا اگر جمله «تو خود حریم و مرز خود را ترسیم می کنی» و این جمله زنگ خورده «حرمت امامزاده را متولی اش نگاه می دارد»، مصداق پیدا کند که آن وقت تمامی زندگی و تمرکز فرد باید صرف حرمت نگاه داشتن و مراقبت چهارچشمی از امامزاده اش بگذرد.
کمتر پیش می آید، راننده ای بخواهد پول کرایه را بگیرد و یا باقی پول را بدهد و سعی نکند دستش را با دست شما به عنوان یک زن، در تماسی عمدی قرار دهد. و تو آن موقع باید از چه کسی شکایت کنی؟
گیرم بروی کلانتری محل یا زنگ بزنی به پلیس 110، مگر به شما قرار است چه بگویند؟ یک جمله تکراری که «خانم حوصله داری!»
شاید پیگیری های بزرگ و رسیدگی به خطاهای فاجعه آمیز از پیگیری های کوچک آغاز می شود و از سوی دیگر، آزارهای جنسی بین المللی هم شاید از همین آزارهای توی تاکسی شروع شده باشد.
در آمریکا شاید دیگر هیچ پزشکی سعی نکند دختران ورزشکار را مورد آزار جنسی قرار دهد اما در ایران بی شک پدرها و مادرها تا سال ها دست و دلشان خواهد لرزید زمانی که می خواهند فرزندان ذکور یا اناث خود را به کلاس های قرآنی بفرستند.
جامعه ما در حال حاضر جامعه متناقضی است؛ یک نفر می تواند هم مذهبی باشد  حتی آیات الهی آموزش دهد و هم دست به اعمالی بزند که بعدها برای اینکه اعمال و اجرای حکمش اشاعه همان فحشا نباشد، تبرئه شود.
 
کد مطلب: 81592
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *