کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

«مردم‌سالاری آنلاین» گزارش می‌دهد

غرشِ شیرِ ایرانی چگونه پس از ۷۸ سال در ایران‌ طنین‌انداز شد

13 ارديبهشت 1398 ساعت 15:11

با گذشتِ ۷۸ سال از نابودیِ شیرهای ایرانی در میهنشان، یک شیرِ نرِ ایرانی که «کامران» نام دارد از باغِ وحشِ بریستولِ انگلستان به باغِ وحش ارمِ تهران فرستاده شد. جفتِ ماده‌ی او نیز در هفته‌ی آینده از باغِ وحشِ دوبلینِ ایرلند به ایران خواهد آمد.


با گذشتِ ۷۸ سال از نابودیِ شیرهای ایرانی در میهنشان، یک شیرِ نرِ ایرانی که «کامران» نام دارد از باغِ وحشِ بریستولِ انگلستان به باغِ وحش ارمِ تهران فرستاده شد. جفتِ ماده‌ی او نیز هفته‌ی آینده از باغِ وحشِ دوبلینِ ایرلند به ایران خواهد آمد.
به گزارشِ «مردم‌سالاری آنلاین»، باغِ وحشِ بریستول با گذاشتنِ عکسِ بالا از کامران، در فیس‌بوکِ خود، از رفتنِ او خبر داده است. شماری از شهروندانِ انگلیسی نیز در زیرِ این فرسته‌ی فیس‌بوکیِ باغِ وحش از غم و اندوهِ خود از رفتنِ کامران گفته‌اند و برایش آرزوهای خوب در ایران کرده‌ و عکسهایی که خودشان از او گرفته‌اند را نیز بازنشر کرده‌اند.
 
داستانِ پرفرازونشیبِ شیرِ ایرانی
از شیر زیرگونه‌هایی گوناگون در جهان هست که همه‌ی آنها، جز یک زیرگونه، در افریقا زندگی می‌کنند ـ آن یک زیرگونه هم شیرِ ایرانی‌ست در آسیا که دانشمندان آن را به نامِ ایران «Panthera leo persica» نامیده‌اند.
دگرسانیِ شیرِ ایرانی با شیرِ افریقایی در این است که شیرِ ایرانی اندکی کوچک‌تر از شیرِ افریقایی و نیز آرام‌تر است. شیرِ نرِ ایرانی یالی کم‌پشت‌تر دارد، آن‌سان که گوشهایش دیده می‌شود. افزون بر این، چینِ زیرِ شکم، به ویژه در ماده‌، یکی از نشانه‌هایی است که شیرِ ایرانی را از گونه‌ی افریقایی‌اش جدا می‌کند.
شیرِ ایرانی در خاستگاهِ خود، ایران، از میان رفته است. با همه‌ی این، خوشبختانه، این شیر در جایی دیگر نیز زندگی می‌کند و آن جنگلی به نامِ «گیر» است در گجراتِ هندوستان، هر چند شمارِ شیرهای ایرانی در آنجا نیز کمتر از ۷۰۰ قلاده است.
با از میان رفتنِ شیرِ ایرانی در زیستگاهِ خود، هندیان او را «شیرِ هندی»  و اروپائیان «شیرِ آسیایی» نامیده‌اند، ولی همچنان نامِ دانشی این زیرگونه «شیرِ ایرانی» مانده است.
پیش از انقلابِ اسلامی، کوششهایی فراوان انجام شد تا شیرِ ایرانی به ایران بازگردد، ولی انجامِ این کار با سنگ‌اندازیِ هندیان شدنی نشد. پس از انقلاب، این کوششها پی گرفته شد که آنها نیز به شکست ‌انجامید. کوشندگان که دیدند بازگرداندنِ شیرِ ایرانی به زیست‌بومش شدنی نیست، این‌بار کوشیدند که او را دستِ کم به باغِ وحشی در ایران بیاورند، و در این راستا بود که باغِ وحشِ ارم به انجمنِ باغِ وحشهای اروپا درخواست داد و هم‌زمان نیز جایگاهی درخور برای شیر آماده کرد. اروپائیان نیز چندین بار به ایران آمدند، جایگاه را بررسی کردند و دیدگاههای خود را با دست‌اندرکارانِ باغِ وحشِ ارم در میان گذاشتند تا اینکه جایگاه، چنان‌که باید و شاید، آماده شد. این نامه‌نگاریها و گفت‌وگوها و ساختِ جایگاه و کارهایی از این دست، ۶ سال به درازا کشید تا به بار نشست، و کنون شیرِ ایرانی پس از ۷۸ سال به میهنِ  خویش بازگشته است.
گفتنی است، در گذشته‌هایی نه چندان دور، شیرِ ایرانی در سراسرِ ایران به ویژه در استانهای خوزستان، فارس و بوشهر زندگی می‌کرده است. «دشتِ ارژن» یکی از بهترین زیستگاههای شیرِ ایرانی بوده است. در سده‌ی نوزدهم، جانورشناسی به نامِ بلنفورد گزارشی از شکارِ چهار تا پنج شیر در دشتِ ارژن و نیز فروشِ توله‌های شیر در بازارِ شیراز داده است.
بی‌گمان مهم‌ترین دلیلِ نابودیِ شیرِ ایرانی و نیز ببرِ ایرانی، شکارِ بی‌رویه‌ی شاهزادگانِ قجری از این دو گونه‌ بوده است. واپسین گزارشِ دیده شدنِ شیرِ ایرانی نیز به سالِ ۱۳۲۰ و در نزدیکیهای دزفول بازمی‌گردد، و پس از آن، دیگر کسی شیرِ ایرانی را در میهنش تا به امروز ندیده است.
 
شیر، نمادِ ملیِ ایران
هر کشوری یکی از گونه‌های جانوری‌اش را نمادِ خود کرده است: کانگورو نمادِ کشورِ استرالیا است، سگِ آبی نمادِ کانادا، پاندا نمادِ چین، ببرِ بنگال نمادِ هندوستان، لاما نمادِ بولیوی، خروس نمادِ فرانسه و ... . شیر نیز که روزگاری در دشتهای ایران به فراوانی زندگی می‌کرده و در ادبِ پارسی نمادِ شکوه و زیبایی و آزادگی و دلیری و نیرومندی و دادگری و شاهی است، از دیرباز نمادِ ملیِ کشورِ ما، «ایران»، بوده، ولی روشن نیست که چرا برخی «یوزپلنگِ آسیایی» را، که بدبختانه این گونه نیز روزگارِ خوشی در ایران ندارد، نمادِ ایران پنداشته‌اند.
شیر در هنرِ ایران نیز جایگاهی والا دارد. در پارسه (تختِ جمشید) پیکر شیر ایرانی بر سنگها با زیباییِ خیره‌کننده‌ای‌ کنده شده‌اند. جز این، در اردبیل، در آرامگاهِ پدرِ شیخ صفی‌الدین، نقشهایی از شیر ایرانی است. در لرستان شیرهای سنگی بر گورها ایستاده‌ و بر دشتها نظاره‌گرند. همچنین، در مینیاتورهایی از ادبیاتِ کهنِ ایران، از شاهنامه‌ی فردوسی تا پنج‌ گنجِ نظامی، و نیز در فرشهای دستبافتِ ایرانی، در فلزکاری و جواهرسازی، پارچه‌بافی و هنرهای دیگر، شیرها دیده می‌شوند.

به هر روی، اکنون، دوباره، ایرانیان می‌توانند نمادِ ملیِ کشورشان را از نزدیک ببینند و امیدوار باشند که این زوجِ شیرِ ایرانی به زودی جفت‌گیری کنند و توله‌هایی بزایند؛ باشد که این بار، واژگونه‌ی گذشته، ایرانیان در نگهداری از این شیرها بکوشند - چه بسا دوباره از دشتهای ایران غرشِ دسته‌های شیرِ ایرانی طنین‌‌انداز شود.
 

شیرِ ایرانی در زنجیر در روزگارِ قاجاریه، عکس از آنتوان سوریوگین


 برگه‌ای از کلیله و دمنه

شیرِ ایران در پارسه (تختِ جمشید)

گزارش از: مسعود لقمان


کد مطلب: 106998

آدرس مطلب :
https://www.mardomsalari.ir/report/106998/غرش-شیر-ایرانی-چگونه-۷۸-سال-ایران-طنین-انداز

مردم سالاری آنلاين
  https://www.mardomsalari.ir