۰
سه شنبه ۲۵ تير ۱۳۹۸ ساعت ۱۸:۱۱
نگاهی به اظهارات اخیر رئیس سازمان بهزیستی

روغن ریخته را نذر امامزاده‌ نکنید

وحید قبادی‌دانا رییس سازمان بهزیستی اخیراً در نشست نمایندگان انجمن عالی مراکز غیردولتی توانبخشی، مکاتبه با شرکت‌های دارویی کشور مبنی بر «دریافت داروهای نزدیک به انقضا» را به‌عنوان راهکاری برای تأمین داروهای مصرفی مراکز توانبخشی معرفی کرده است.
روغن ریخته را نذر امامزاده‌ نکنید
وحید قبادی‌دانا رییس سازمان بهزیستی اخیراً در نشست نمایندگان انجمن عالی مراکز غیردولتی توانبخشی، مکاتبه با شرکت‌های دارویی کشور مبنی بر «دریافت داروهای نزدیک به انقضا» را به‌عنوان راهکاری برای تأمین داروهای مصرفی مراکز توانبخشی معرفی کرده است. این مسئول در ادامه سخنان خود گفته: شرکت‌های دارویی بسیاری در کشور وجود دارد که می‌توان با مذاکره لیست داروهای نزدیک به انقضاء را از آنها گرفت تا در صورت تطابق با موارد مورد نیاز علاوه بر تأمین داروی مصرفی مراکز، از امحای داروها و هدررفت سرمایه جلوگیری کرد.
به گزارش مردم سالاری آنلاین، موضوع جایی جالب می‌شود که قبادی‌دانا در همین جلسه "ارتقای کیفیت زندگی معلولان را هدف و سیاست اصلی سازمان متبوع خویش می‌داند و این مهم را خط قرمزی می‌خواند که به هیچ وجه نباید از آن کوتاه آمد."
شکی نیست که کوتاه نیامدن از خطوط قرمز و تلاش برای بهبود وضعیت زندگی معلولان دو هدف قابل احترام هستند اما وای به روزی که هر اقدام و عملی را به نام بهبود وضعیت هدف‌گذاری کنیم، وای به روزی که خطوط قرمز اشتباه ترسیم شوند و وای بر کسانی که در مسیر اشتباه، دست از تلاش برنمی‌دارند ولو این تلاش خالصانه باشد.
پیش از هر نوع قضاوتی به نظر می‌آید لازم است معنای واژه‌هایی نظیر «خط قرمز، هدف، ارتقای کیفیت زندگی، حد مطلوب و کوتاه نیامدن» از دایره لغات بسیاری از مسئولان استخراج شود چرا که آنگونه که از ادبیات مسئولان برمی‌آید بسیاری از واژه‌های مورد استفاده آنان معنایی متفاوت از آنچه مردم بدان می‌اندیشند، دارند.
اگر خط قرمز بهزیستی، تکریم مددجویان و حفظ شأن آنها باشد، کار به جایی نمی‌کشد که تأمین داروهای موردنیاز آنان با ایده «خرید داروهای رو به انقضاء»مواجه شود.
اما واقعیت چیزی دیگری است. اکنون در چهلمین سال انقلاب و در سی‌ونهمین سال تأسیس سازمان بهزیستی؛ درست آنجا که باید درخت خدمت‌دهی به جامعه هدف در اوج شکوفایی بوده و «عزت بخشی و کرامت انسانی این طیف» در عالی‌ترین سطح ممکن، میوه پرثمر این درخت تنومند باشد، رئیس تنها سازمان متولی معلولین در ایران، راهکار خرید داروهای نزدیک به انقضا را مطرح کرده تا از آن طریق ضمن تأمین نیاز مراکز توانبخشی معلولان، از هدررفت سرمایه شرکت‌های دارویی نیز پیشگیری کند! نمایشی از یک تیر و دو نشان! اینگونه هم نیاز دارویی مراکز مذکور مرتفع می‌شود و هم سرمایه‌ شرکت‌های دارویی حفظ!
ضمناً این روش در هزینه‌های مدیریتی کشور نیز ایجاد صرفه‌جویی می‌کند، رئیس سازمان بهزیستی کشور به‌جای وزیر بهداشت، سیستم دارو و درمان کشور و گردانندگان شرکت‌های دارویی نیز می‌اندیشد! انگار که رئیس این سازمان، رئیس کمیته پیشگیری از اسراف جامعه نیز باشد.
اما این مسئول باید پاسخ دهد آیا فقط داروها سرمایه محسوب می‌شوند و انسان‌ها برای این سازمان و برای اجتماع انسانی، سرمایه نیستند؟ و باید توضیح بدهد که آیا تمام امکانات و تشکیلات اجتماعات، حول محور چیزی به جز «انسان و اهمیت حفظ حیات او‌« می‌گردد که اکنون نجات داروها از امحا و انقضاء به این اصل پیشی گرفته است؟
آیا شهروندانی که در مراکز نگهداری می‌شوند به دلیل معلولیت یا نداشتن خانواده سزاوار چنین برخوردهایی هستند؟ حال آنکه این افراد دقیقاً به همین دو دلیل به این سازمان امانت داده شده‌اند. آیا سیاق امانت‌داری و رسم نگهداری از امانت، چنین است؟
شما که داروهای رو به انقضاء را شایسته مددجویان حاضر در مراکز بهزیستی می‌دانید و نسبت به هدررفت سرمایه شرکت‌های دارویی ابراز نگرانی می‌کنید، شناختی از شأن ولی‌نعمتان خود دارید؟
یقیناً صداقت شما در اندیشیدن به جان و سلامت انسان‌هایی که مسئولیت آنها با سازمان تحت مدیریت شماست، فقط آنجا محرز می‌شود که پاسختان به تجویز داروهای مذکور برای فرزندان خودتان نیز مثبت باشد.
کسی هم به این نکته نیاندیشد که بخش اعظم فقر و فلاکت اقشار آسیب‌پذیر جامعه که چشمشان برای دریافت یک لقمه نان به نهادهای حمایتی دوخته شده، حاصل ناکارآمدی برخی مدیران نالایق و بی‌دانشی است که از سر شکم‌سیری برای مردمان خود تصمیم گرفته‌اند.
کاش کسی بود و به هدررفت جایگاه‌های مدیریتی نیز می‌اندیشید و جلوی اسراف برخی پست‌ها و جایگاه‌های گلوگاهی جامعه را می‌گرفت تا امروز معلول آنقدر بی‌متولی و بیکس نباشد که روغن ریخته را نذر امامزاده‌ او کنند! و امروز دیگر هیچ‌کس یادش نباشد که دو سال پیش 20 نفر از کسانی که در خیریه قشقایی نگهداری می‌شدند چگونه مسموم شدند و دو نفرشان در اثر مسمومیت چگونه از دنیا رفتند و چگونه تأثیر مسمومیت بر روند مرگ این دو نفر ۲۵ درصد گزارش شد!
وقتی هنوز فطریه برای معلول و به نام معلول جمع‌ می‌شود حتما موارد دیگری هم وجود دارد که‌ بتوان پیش از امحاء آنها را به خورد مظلومانی داد که چشمشان به بهزیستی است، برای مواد غذایی نزدیک به فساد فکری بکنید، سبزی‌های ناسالم را بدهید تا معلولین مستقر در مراکز بهزیستی استفاده کنند، لباس‌های دست دو را به نفع این افراد از جامعه جمع کنید، صندوق‌های جذب اعانه و صدقه به نفع معلول را دو چندان کنید و تمام دور ریزهای جامعه را به سمت معلولان مظلوم گسیل دارید تا سرمایه‌های جامعه هدر نرود.
آقای قبادی‌دانا خیالتان راحت باشد، معلول، مظلوم‌تر از آن است که بتوان دادش را ستاند.
رقیه بابائی - خبرنگار حوزه معلولین
 
کد مطلب: 111299
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *