۰
چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۰۵
شایعه‌هایی که درباره‌ی حبیب محبیان گفته می‌شد، چقدر واقعیت داشت؟

حبیب در آرزوی عشق های خدایی

شاید تا پیش از بازگشتن حبیب محبیان کسی فکرش را هم نمی‌کرد که یک خواننده‌ لس‌آنجلسی بتواند به ایران برگردد، آواز بخواند و کسی هم حالش را نگیرد.
عکس:مهدی نصیری - فریادگر
عکس:مهدی نصیری - فریادگر

 

شاید تا پیش از بازگشتن حبیب محبیان کسی فکرش را هم نمی‌کرد که یک خواننده‌ لس‌آنجلسی بتواند به ایران برگردد، آواز بخواند و کسی هم حالش را نگیرد. همه‌ ما کلیپ‌ها یا گفت‌وگوهای خواننده‌های خارج‌نشین را خوب به یاد داریم، کسانی که در طول سی و اندی سال گذشته مدام از خوب بودن وطن می‌گفتند و این‌که به تهران برمی‌گردند، لب کارون آواز می‌خوانند و... اما از بین آن خیل مشتاقان فقط حبیب بود که برگشت، ماند، خواند و رفت. هرچند محمد محبیان، پسر حبیب همان روزهای اول برگشتن حبیب به ایران در مصاحبه‌ای گفته بود: «اصولا اکثر خواننده های لس آنجلسی در سال چند باری را به ایران می آیند و می روند. این موضوع خیلی چیز عجیبی نیست. ولی خیلی ها فکر می کنند که خواننده های لس آنجلسی اصلا سالهاست که ایران را ندیده اند. اصلا این طور نیست. حضور آنها جوری ست که کسی متوجه شان نمی شود.»

این گزارش روایت زندگی مرد تنهای شب را از درون مصاحبه‌هایش بیرون کشیده است. مصاحبه‌هایی که خود حبیب و پسرش محمد محبیان – که او هم در خارج از ایران خوانندگی می‌کند – انجام داده‌اند.

تصمیم لحظه‌ای برگشتن به ایران

چرا حبیب تصمیم گرفت به ایران بیاید؟ هیچ‌کس دقیقا نمی‌داند چرا. محمد محبیان در اولین و تنها گفت‌وگویی که درباره‌ی پدرش انجام داده، به «تماشاگران امروز» در پاسخ به این‌که «چرا از آمدن به ایران و دردسرهای احتمالی‌اش نترسید؟» می‌گوید: «هیچ اعتماد و اطمینانی در بین نبود. یک آن تصمیم گرفت به ایران بیاید و تصمیم اش را هم عملی کرد. به هر حال پدر من در فامیل به تصمیمات لحظه ای اش معروف است. یکی از همان تصمیمات بزرگ زندگی اش را گرفت و آمد.» گرچه خود محمد محبیان چند باری که به ایران آمده، دردسرهایی از جمله ممنوع‌الخروجی برایش پیش آمده بود و دلش نمی‌خواسته و نمی‌خواهد که دیگر به ایران برگردد اما حبیب با وجود این، تصمیم گرفته بود به ایران برگردد و باید تصمیمش را عملی می‌کرد. شاید به این دلیل که به گفته‌ی پسرش، «حبیب انسان احساساتی ای بود. حس عجیبی به کشورش داشت و همین علاقه عجیب باعث چنین تصمیمی شد. هیچ وقت کار سیاسی ای نخوانده بود واین یکی از مهم ترین فرق هایش بود.»، هیچ نگرانی بابت آینده‌اش در ایران نداشت.

حبیب محبیان، خودش در نخستین مصاحبه‌ی مطبوعاتی‌اش با رسانه‌های ایرانی به بهمن بابازاده، روزنامه‌نگار ایرانی درباره‌ی دلیل حضورش در ایران گفته بود: «من فقط به خاطر عشقم به ایران و مردم ایران به کشورم برگشته‌ام و هیچ مقام و فرد خاصی در این تصمیم دخیل نبوده است. من زندگی کردن در کنار هموطنانم را انتخاب کردم و فعالیت هنری برای هموطنانم حس خوبی را به سمت من متصاعد می‌کرد که همین باعث شد، تصمیم به بازگشت بگیرم. علاقه و خواست خانواده‌ام هم برای بازگشت به ایران در این تصمیم من بی‌تاثیر نبوده است.»

حبیب محبیان برای برگشتن به ایران، برای رسیدن به آرزویش باید راه طولانی را می‌رفت و باید مطمئن می‌شد که، خطر چندانی تهدیدش نمی‌کند. وقتی که او این تصمیم را با دیگران در میان گذاشت، به نتیجه‌های متفاوتی رسید. به گفته‌ی پسر حبیب، «بعضی از دور و بری ها و بزرگان موسیقی لس آنجلسی سعی کردند که جلوی پدرم را بگیرند ولی در مقابل بعضی ها هم اعتقاد داشتند که فضا در ایران باز تر شده. متاسفانه تعریف درستی از فضای داخل کشور در لس آنجلس نبود و همین باعث سردرگمی شده بود.»

ابزاری به نام حبیب

حبیب محبیان هر طوری که بود به ایران رسید. پیچیدن خبر حضور خواننده‌ی دهه‌ی پنجاه خورشیدی در مملکت کلی سر و صدا به پا کرد و حرف حضور او حتی به نماز جمعه هم کشیده شد. این سر و صدا باعث شد برخی از همان دوستان لس‌انجلسی خوشحال شوند و حبیب را «جاده‌صاف بازگشت خود» لقب دادند. البته برخی هم از این اتفاق خوشحال به نظر نمی‌رسیدند.

حبیب محبیان در دوران احمدی‌نژاد به ایران آمد، در زمانه‌ای که نام اسفندیار رحیم مشایی، یار ثابت رییس‌جمهوری پیشین مدام سر زبان‌ها بود. گفته می‌شود، در همان زمان‌، پیشنهاداتی به حبیب شده بود که در حمایت از بعضی چهره‌های دولتی آن زمان بخواند اما به گفته‌ی محمد محبیان، « پدرم هرگز وارد بحث های سیاسی نشده و نمیشود. اصرارها برای این اتفاق زیاد بود و اصلا یکی از دلایلی که شاید باعث شد پدرم نتواند روند فعالیت هایش را در ایران رسمیت ببخشد، زیر بار نرفتن برای ورود به بازیهای سیاسی همین آقایان بود.» به جز سیاسیون عده‌ی دیگری از اهالی هنر و موسیقی هم ترجیح می‌دادند حبیب کار نکند. «سنگ اندازی زیاد بود. عده ای مسائل شخصی و دینی را پیش می کشیدند و اتهام های مختلفی در رسانه ها علیه پدرم عنوان شد. آنها آدم هایی بودند که دوست نداشتند حبیب در ایران مجوز بگیرد. بعد به مرور هوچی گری های بیشتر شد و اوضاع کمی از کنترل خارج شد. حبیب فقط می خواست در ایران رسمی کار کند ولی برخی ها با سوء تعبیر فعالیت های او برخی بحث های اشتباه را به این ماجرا کشاندند که اجازه ندهند او در ایران کار کند.»

بازداشت حبیب و مشکلاتش واقعیت داشت؟

با وجود مشکلاتی که در راه صدور مجوز برای حبیب پیش آمد، کسی او را بازداشت نکرده بود. شایعه‌ی بازداشت حبیب محبیان در همان اوایل حضورش در ایران وقتی به کشور برگشت قوت گرفت اما مثل خیلی از حرفهایی که درباره‌ی سلبریتی‌ها زده می‌شود، این حرف هم واقعیت نداشت. محمد محبیان می‌گوید: «این هم یکی از همان دروغ ها بود. پدرم برای دیدن یکی از مسئولین به ماسوله رفته بود و عده ای ناشناس و لباس شخصی پدرم را بازداشت کردند و بعد از ساعاتی مجبور به آزادی وی شدند چون هیچ دلیلی برای این کار نبود. یکی از رسانه های محلی نوشت که حبیب در حال ضبط ویدئو کلیپ ای غیر مجاز بازداشت شده است. بعد به یک روز نکشید که همه رسانه ها در ایران این موضوع را بازتاب دادند. می خواهم بگویم که خبرسازی ها در ایران علیه حبیب کاملا عادی شده و هیچ کس هم پاسخگو نیست. خیلی راحت دروغ می گویند و خیلی راحت منتشراش می کنند.»

خود حبیب هم درباره‌ی شایعه‌ی ایجاد مزاحمت گفته بود: «این شایعات به گوش خودم هم رسید اما واقعا هیچ مشکلی در تهران و زندگی در پایتخت نداشتم و فضای آرام و پاکیزه شمال کشور را برای ادامه فعالیت‌هایم بهتر و مناسب‌تر دانستم. سکوت شمال به من انرژی می‌دهد تا بهتر در مورد زندگی و فعالیت‌هایم فکر کنم و تصمیم بگیرم.»

«عشق خدایی» حبیب، آلبومی که هرگز منتشر نشد

آیا حبیب بعد از ورودش به ایران، بعد از نگرفتن مجوز آلبوم، بیکار ماند؟ پسر حبیب این موضوع را رد کرده و می‌گوید: «اتفاقا حبیب پرکار است و اثار و و قطعاتی را نیز تولید و ویدئوهایی را هم منتشر کرده است. ولی هنوز نتوانسته مجوز فعالیت های رسمی را بگیرد. این اتفاق برایش خوش آیند نبوده و نیست و خیلی روی آثارش تاثیر گذاشته است.به هر حال وقتی تو را به زور مجبورت کنند که نخوانی، خیلی سخت است. در ایران به نظرم به حبیب زور می گویند چون حاضر نشده در هیچ جریانی وارد شود، به زور اجازه فعالیت اش را نمی دهند. ماجرا زمانی بد تر می شود که می بینیم در داخل ایران افرادی به نام خواننده اجازه فعالیت دارند که هم از لحاظ ظاهری و هم از لحاظ کاری، بسیار در حد ناامید کننده ای هستند. بهترین خواننده های ایران با ابرو های نازک و آرایش های غلیظ اجازه کار در ایران را دارند ولی پدر من نمی تواند بخواند. رزومه پدر من در حدی ست که به نظرم در ایران کسی صلاحیت این را ندارد که به او بگوید درایران نخوان و فعالیت نکن. مردم دراین باره باید تصمیم بگیرند.»

خود جبیب محبیان در نخستین گفت‌وگوی رسمی‌اش با رسانه‌های ایرانی ، مدت کوتاهی بعد از انتشار یک تک‌اهنگ با سمیر زند ( خواننده‌ی ایرانی) درباره‌ی مشکلاتی که در راه انتشار آلبومش وجود داشت، گفته بود: «به خاطر وجود برخی افراد شخصی و غیر دولتی که انگیزه‌های مالی عجیب و غریبی را سعی داشتند با من محقق کنند، کار کمی عقب افتاده؛ انتشار آلبوم منظورم است. در حال حاضر هم نسخه نهایی آلبوم در حال میکس و مسترینگ است و منتظر یک اتفاق یا موقعیت خوب هستیم که بعد از انجام مراحل مجوز، آلبوم را در داخل کشور منتشر کنیم.»

 

حبیب محبیان پس از بازگشت به ایران تصمیم داشت یک آلبوم جدید بیرون بدهد که البته این اتفاق هیچ‌وقت نیفتاد. او نام آلبومش را «عشق‌های خدایی» گذاشته بود و  حتی آهنگی درباره‌ی جنگ ایران و عراق ساخته بود. آیا انتشار آهنگی با این مضمون را باید راهکاری برای گرفتن مجوز دانست؟ حبیب خودش در نخستین مصاحبه‌اش در ایران این‌طور گفته بود: «برخلاف خیلی‌ها که فکر می کنند این آثار را برای گرفتن مجوز تولید کرده‌ام، باید بگویم من برای اعتقادات قلبی‌ام نیازی به مجوز نمی‌بینم. این آثار را در سال 2006 ساخته‌ام. در سالهایی که اصلا قرار نبود به ایران بیایم. این بهترین جوابی است که می‌توانم به تو بدهم که همه بفهمند ارادت من به شهدا و رزمندگان چیزی دلی است و برایم مهم است که از مفاهیم اعتقادی‌ام سوء برداشتی صورت نگیرد.» شاید خیلی‌ها ندانند اما حبیب محبیان جزو معدود خوانندگانی بود که در همان اوایل انقلاب از کشور بیرون نرفتند. من چهار سال اول جنگ را در ایران بودم و جزو کسانی نبودم که بلافاصله بعد از انقلاب از ایران خارج شدند. کاملا با حال و هوای جنگ در ایران آشنا بودم و هستم و تصاویر آن هنوز هم در ذهن من مانده است. تصاویری که در این ویدئوها آمده، تصاویری است که از جنگ در ذهن من بوده و با چشم خودم آنها را دیده‌ام.»

او در اولین مصاحبه‌اش درباره‌ی نگاهی که به کار هنری دارد، گفته بود:‌«هنرمند با مردم و برای مردم زندگی می‌کند. هیچوقت کاری با سیاست نداشته و ندارم اتفاقا همیشه هم از آن فراری بوده‌ام. تاریخ نشان داده که بزرگترین برنده‌ها در جهان و در مقوله هنر، کسانی بوده‌اند که به‌نوعی صدای مردم زمان خودشان بوده‌اند. این برای من از همه‌چیز مهم‌تر است.» حبیب با وجود نوع اعتقادش به کار هیچ‌وقت نتوانست در داخل ایران مجوز فعالیت بگیرد و آلبومی منتشر کند. او با وجود درخواست وزارت ارشاد نتوانست مجوز دفن شدن در قطعه‌ی هنرمندان بهشت زهرا را هم داشته باشد با این وجود رسانه‌هایی که به خبر درگذشت حبیب محبوب پرداختند و شمار کسانی که او را تا آرامگاه ابدی‌اش همراهی کردند، می‌تواند تقریب خوبی از محبوبیت حبیب باشد.

 

کد مطلب: 57172
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *