جشنواره ملی عکس شاهنامه به عنوان رویدادی فرهنگی و هنری در پیوند با شاهنامه و شاهکار همیشه جاودان فردوسی بزرگ با بنیانگذاری و دبیری کورش جوادی هر دو سال یکبار از سوی باشگاه شاهنامهپژوهان، هفته نامه امرداد و باشگاه نقالان با موضوعاتی مانند: تندیس و آرامگاه فردوسی در توس، تندیس فردوسی در سراسر ایران و جهان، نقالی و هنرهای نمایشی در پیوند با شاهنامه، نقاشیهای دیواری در پیوند با شاهنامه و نمود شاهنامه در زندگی ایرانیان برگزار میشود . این جشنواره در دور نخست خود از میان بیش از 1200 فرتور (:عکس) که از سراسر ایران به دبیرخانه جشنواره در تهران فرستاده شد، 57 فرتور را به عنوان آثار برگزیده گزینش کرد که این آثار پس از نمایش در نمایشگاههایی در تهران، دبی و آرامگاه فردوسی اکنون برای نخستین بار در فضای مجازی منتشر می شود. گفتنی است از میان آثار برگزیده عرفان سامان فر جایگاه نخست، جاوید تفضلی جایگاه دوم و علیرضا آزادکیا جایگاه سوم جشنواره را به دست آوردند. همچنین سیامک جعفری از رفسنجان، صادق ذباح از خراسان رضوی و سمانه اصغری از سبزوار در این جشنواره شایسته سپاسداری دانسته شدند.
57 فرتور برگزیده در کتابی ارزشمند با عنوان نگارخانه شاهنامه و با پیشگفتار میرجلال الدین کزازی، جلال خالقی مطلق و قدمعلی سرامی به عنوان نخستین کتاب عکس شاهنامه به زودی روانه بازار میشود. بخشهایی از یادداشت جلال خالقیمطلق شاهنامه پژوه برجسته که پس از تماشای آثار برگزیده دور نخست جشنواره به نگارش دآامده است برای نخستین بار و همزمان با انتشار عکسها در فضای مجازی منتشر میشود. جلال خالقیمطلق در این یادداشت که با عنوان حاشیهای بر کتاب نگارخانه شاهنامه به نگارش درآمده است چنین میگوید:
«نگارنده این سطور در زندگی خویش کتابهای مصور از شاهنامه و آثار دیگر ادب فارسی اثرِ نگاره گران دیروز و امروز بسیار دیده است، ولی کتاب حاضر بر دل او تاثیری دیگر داشت و احساسی را زنده کرد که غربیها بدان «نوستالژی» میگویند. این اصطلاح در اصل به معنی «دلتنگی برای میهن» است، ولی امروزه عموما به معنی «دلتنگی و اشتیاق و میل و آرزو به گذشته» به کار میرود و شاید بتوان آنرا کوتاه «گذشته گرایی» و یا «گذشته یادی» و یا «گذشته دلی» گفت. در کتاب حاضر نوستالژی در هر دو معنی کهن و نوی آن بهخوبی نمود میکند.
من بر ارزش هنری مینیاتورهای قدیمی واقفم. ولی از سوی دیگر، دیدن اینکه رستم با آن همه ابهت و یال و کوپال در آن تصویرها با سرِ تراشیده و چشمهای مغولی، مانند کودکان یتیم در گوشهای کِز کرده است، راستش چنگی به دل من نمیزند. در مقابل، بیشتر نگارهها و تندیسهای کتاب حاضر ادعایی در زمینه هنر رسمی و سنتی ندارند، بلکه مجموعهای از هنر مردم است؛ سادهتر بگویم، سفره دل مردم است که اگر خوراکهای رنگین در کاسه های زرین ندارد، ولی نان و پنیر و سبزی اش لذتی ویژه دارد.
در این مجموعه گویی فردوسی و شاهنامه اش جزو لاینفک زندگی مردم شده، فرزانه طوس با مردم در خانه و کوی و بازار در رفت و آمد و گفتگوست و در غم و شادی آنها شریک است. یک جا تصویر حکیم را به دیوار کوچه یا خانهای کشیدهاند، چنانکه گویی او بر رفتار مردم نظارت میکند. در عکسی دیگر، دختری جوان و زیبا با شور و هیجان سرگرم نقالی است، چنانکه گویی فریادزنان میخواهد مردمی را که در این قرن کج آیین مدام در تلاش معاش روزانهاند، دمی به یاد تاریخ و فرهنگ گذشتهشان بازخواند.
یکی از نگارههای بسیار دلپسند این کتاب، نمایش نخستین دیدار شبانه زال و رودابه است. در این نگاره تصویر رودابه را بر بالای سردرِ خانهای میبینیم که گیسوی بلند خویش را به پائین افکنده و زال که تصویرش را بر پائین دیوار خانه کشیدهاند، گیسوی رودابه را در دست دارد. آنچه بر زیبایی این تصویر میافزاید اینکه در عکسی که از این نگاره گرفته اند، زن و مرد جوانی از جلوی آن خانه در حال گذرند، بی آنکه نگاهی به آن نگاره بیاندازند. البته نه از بی اعتنایی، بلکه از اینرو که آن نگاره را قبلا بارها دیدهاند و برایشان دیگر تازگی ندارد. ولی در بیننده با دیدن این عکس این احساس پدید میآید که گویی داستان عشق زال و رودابه جزوی از زندگی روزانه مردم شده است…
نگارنده در خانه ایرانیان تابلوهای خنک و بی محتوا بسیار دیده است. از جمله تابلوهایی که در آنها پیرمردی ژندهپوش و ژولیده موی که گویا خیام یا حافظ است، نیمخیز شده تا دستش را به دامان زن جوان و رعنایی که سازی یا قرابهای در دست دارد برساند. ای کاش صاحبان این هنرهای بازاری بهره اندکی از ذوق مردم آن خانه داشتند.
شما را نمیدانم، دیدن برخی از نگارهها و تندیسهای این کتاب مرا که عمری میان کوهِ کیومرث و آسیابِ یزدگرد همچون روحی سرگردان پَرسه میزنم، دلتنگِ روزگاران رفته کرد و در عین حال سپاسگزار گردآورندگان این مجموعه زیبا.»
جلال خالقی مطلق
هامبورگ، مهرماه۱۳۹۵ خورشیدی
برای نخستین بار شاهنامه را از دریچه دوریبن های عکاسی خواهید دید. این عکسها تا کنون منتشر نشده است.
خبرنگار امرداد: سپینود جم