۰
شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۱۳

تب پرعارضه‌ مهاجرت‌های کنونی

منصور فرزامی
تب پرعارضه‌ مهاجرت‌های کنونی
مهاجرت و هجرت در زندگی بشری، امر بی‌سابقه‌ای نیست. خواه مهاجرت‌های درون‌مرزی و خواه برون‌مرزی و از حقوق مسلم و طبیعی آدمی هم هست که برای زندگی مطلوب از وضع موجود، از دیار خود سفر کند.
در این‌جا تصریح زنده‌یاد دکتر علی شریعتی در تاریخ تمدّن خود، نظری عالمانه و تحقیقی است به این‌که تمامی تمدّن‌های بشری از مهاجرت پدید آمده‌ است که تمدّن ایرانی و تمدّن اسلامی، از آن جمله است.
این مهاجرت‌ها پیوسته و به دو علّت بوده‌است: اوّل کسب امکانات بیش‌تر برای زندگی بهتر و دوم، ناخشنودی از وضع موجود در محیط زندگی که نامش «جلای وطن» است و تأکید امام صادق(ع) بدین امر که خود نوعی مبارزه علیه حکومت جور است.
در مهاجرت‌های درون‌مرزی، انتساب‌ها و نام خانوادگی، خود گواه مهاجرت‌هاست که از دیار خود برای همیشه مهاجرت کرده‌اند. این دو نوع مهاجرت در مورد همه‌ کشورها صادق است که نمونه‌اش سیل مهاجرت جهان سومی‌ها به اروپا و علی‌الخصوص به آمریکاست.
در تاریخ پیش ‌از اسلام، مهاجرت دسته‌جمعی دانشوران رومی به ایران و به‌سبب جور امپراتوری آن دیار و استقبال گرمی که از ناحیه‌ دولت ساسانی از آنان در پذیرش شد؛ از آن جمله است و نیز تامّل در کار مدرسان برجسته‌ غیرایرانی که در دانشگاه بزرگ آن زمان به نام «گندی‌شاپور» تدریس می‌کردند، نشان می‌دهد که سیاست جذب عالمان چگونه تعالی علمی و فرهنگی را موجب می‌شود و چگونه مدنیّتی را می‌سازد که اس و اساس تمدنی می‌شود که اوج آن در قرن سوم هجری و نامش تمدن اسلامی است.»
در دوران حکومت قاجار و پس‌از شکست خفّت‌بار ایران در دو جنگ از روسیه‌ تزاری و انعقاد عهدنامه‌های ننگین «گلستان» و «ترکمنچای» ولیعهد شجاع و روشن‌بین وقت، عباس‌میرزا را بر آن داشت که جهت آشنایی با علوم جدید، جوانان تحصیل‌کرده‌ مستعد را به انگلستان و فرانسه روانه کند که یک نتیجه‌ آن نشر اولین روزنامه در ایران شد (کاغذ اخبار از میرزا صالح شیرازی) و بعدها در عصر رضاخانی، پیشنهاد تاسیس و ساخت دانشگاه تهران و تربیت نیروهای متخصص، از ناحیه‌ کسی بود به نام «پروفسور حسابی» که فرهنگ دیده و علم آموخته‌ خارج از ایران بود‌. کاری که پیش‌از آن امیرکبیر در دارالفنون و جذب مدرسان اروپایی و ترجمه‌ آثارشان آغاز کرده بود.
این اعزام در عصر پهلوی اوّل و پهلوی دوم تحت عنوان اعزام نخبگان و بورسیه‌های تحصیلی نخبگان و شاگرد اول‌های رشته‌های تحصیلی دانشگاه‌ها ادامه یافت تا جایی ‌که بسیاری از دولت‌مردان جمهوری اسلامی و هم‌اکنون نیز دانش‌آموخته‌ اروپا و آمریکا بودند و هستند.
در این‌جا باید گفت صرف مسافرت‌های علمی و فرصت‌های مطالعاتی در دانشگاه‌ها و کتابخانه‌های پروپیمان غرب و حتّی شرق، یک حسن و از مقوله‌ مراودات فرهنگی است و در این زمینه سخن شریف رسول خدا (ص) است که: «هنر و علم را اگر دست کافر هم هست بیاموزید و طلب کنید علم را ولو در چین (دورترین نقطه) باشد.»
متأسفانه در سال‌های اخیر بعضی فرزندان برخی مسئولان موسوم به آقازاده‌ها با آن ریخت و قیافه و نوع زندگی اشرافی و مبتذل آن‌ها که در شبکه‌های مجازی نشان داده می‌شود، به هر دلیلی تب مهاجرت را تند کرده‌است و هزینه‌ سنگینی هم بر نظام تحمیل‌شده چراکه پدران و مادران‌شان در این‌جا مسئولیت دارند و سنگ نظام را بر سینه می‌زنند و مرگ‌بر آمریکا می‌گویند امّا فرزندان‌شان، پول مملکت را در بازار آن‌جا خرج می‌کنند و به نوعی در خدمت آمریکا هستند. اینجاست که باید ترتیبی اتخاذ شود تا این‌ها از مسئولیّت معاف شوند چون آن فرزندان پرورده‌ چنین خانواده‌هایی هستند امّا بجز این ‌مورد منحط خاص، برگزیدگان و نخبگانی هستند که زمینه برای رشد توان‌مندی‌هاشان مهیّا نیست و سیاست دفع حکومت بیش‌ از جذب است خواه در مورد صاحبان سرمایه و خواه برگزیدگان مستعد علمی. علّت فرار سرمایه‌های اقتصادی و علمی و نیز انسانی، جز این نیست.
نشانه‌های عینی آن ‌هم فرار صدها میلیارد دلار از سرمایه‌های ایرانی، به کشورهای غربی و همسایه، به‌روشنی روز است و دردناک‌تر از آن فرار مغزها و سیل مهاجرت نخبگان علمی است آن‌چنان که سالانه بیش ‌از ۱۸۰ هزار نفر از کشور خارج می‌شوند که پزشکان و اعضای هیئت‌های علمی از آن جمله‌اند و خدا کند که درست نباشد به این‌که از ۸۶ المپیادی، ۸۲ تن از ایران خارج شده‌اند و در مقابل علی‌رغم وعده‌ رئیسی برنامه‌ عملی برای بازگشت ایرانیان و سرمایه‌های آنان صورت نگرفته‌ است و... البتّه همه‌ این‌ها به علّت آن‌ است که نتوانسته یا نخواسته‌ایم که ارزش‌های ملّی و زادگاه عزیزتر از جان‌مان بنام ایران، آن‌چنان برجسته شود که همه‌ داده‌ها و همه‌ داشته‌ها را برای ایران بخواهند و در برابر سرود ملّی و پرچم سه رنگش، کلاه احترام از سر بردارند و تکریم کنند.
کاری که عرف منطقی همه‌ ملل است و چنین حب وطنی حتی در حیوانات هم هست و شم علّامه علی اکبرخان دهخدا شاهد مثال آن:
هنوزم ز خردی به خاطر در است
که در لانه‌ ماکیان برده دست
به منقارم آن‌سان به سختی گزید
که اشکم چون خون،آن دم از رگ جهید
پدر خنده بر گریه‌ام زد که‌هان
وطن‌داری آموز از ماکیان
کد مطلب: 172864
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *