مشخص نیست در کشور ما باید چه اتفاقی رخ دهد تا مشخص و محرز شود که مدیری و مسئولی شایسته و لیاقت ندارد.نمونه بارز این موضوع برمیگردد به مدل مدیریتی علیرضا زاکانی در شهرداری تهران. از همان ابتدا هم که مزد زاکانی کاندیدای پوششی ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری 1400 توسط شورای شهرتهران و از جیب ملت ایران در حال پرداخت بود تاکید شده بود که انتخاب یک مدیر سیاسی آن هم از نوع تندرواش برای پایتخت خطایی بزرگ است که دود آن در چشم اصولگرایان هم خواهد رفت. اکنون که زاکانی شهردار است ما از وی به جز تبلیغات پوچ میدانی و شهری در مورد دستاوردهای خیالیاش و دخالت در امور دیگر از جمله بازار ارز و سیاست خارجی چه خروجی دیگری دیدهایم که باید به آینده امیدوار باشیم؟ انتصاب چنین مدیرانی برای چنین پستهای حساسی که جان و مال مردم با آن مستقیما در ارتباط است هزینههای مخرب فراوانی دارد که بعد از خروج آنان نیز جبران آن سخت و دشوار خواهد بود. درست مثل حضور احمدینژاد در پست ریاست جمهوری که هنوز هم ملت در حال تاوان دادن بخاطر تصمیمات تند سیاسی وی چه در داخل و خارج هستند.
وضعیت آلودگی هوای تهران آیینه تمام نمای عملکرد علیرضا زاکانی در شهرداری تهران است. او به قدری از نظر مدیریتی فشل است که حتی کمکهای خداوند و نزولات آسمانی هم نمیتواند یاری رسان باشد و این روزها مشاهده میکنیم با وجود بارش برف و باران در تهران هوا همچنان به شدت آلوده و کثیف و برای تمام گروهها ناسالم است. خب این چه مدیریتی است که توان اصلاح و یا حداقل بیان دلایل این فاجعه را ندارد؟! چطور در سالهای گذشته ما شاهد این حجم از آلودگی هوا نبودیم و حداقل بعد از نزولات آسمانی تا چند روزی امکان نفس کشیدن در هوای پایتخت بود؟ این روزها در تهران چه میسوزانند و یا چه بنزینی داخل باک خودروهای غیراستاندارد اما میلیاردی وطنی میکنند که هوای پایتخت به رنگ بنفش در آمده است؟ آیا اعضای شورای شهر تهران و سایر نهادهای نظارتی حتی دلشان برای ریههای عزیزانشان نمیسوزد؟ به قول دوستی، آلودگی هوا از جمله مواردی است که مسئولان نمیتوانند برای خود و خانوادهشان حریم و حصاری قائل شده و آنان نیز مجبور به تنفس این هوای آلوده هستند. هرچند برخی از این مسئولان از جمله خود شهردار عزیزان شان را به دیار فرنگ فرستادند تا به بهانه درس و بیزینس از دست پخت پدران شان نوش جان نکنند لیکن غالبا در حال تنفس همین هوای سمی هستند.
به نظر میرسد به نفع جریان حاکم است که عذر زاکانی را خواسته و حداقل مدیری فنسالار به کار گمارند.