۰
پنجشنبه ۲ فروردين ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۵۱

جنگ ایران و اسرائيل؛ عوامل بازدارنگی چیست؟

سجاد عابدی
جنگ ایران و اسرائيل؛ عوامل بازدارنگی چیست؟

ناکامی رژیم صهیونیستی برای ناک‌اوت کردن مقاومت در غزه و افتادن در باتلاق جنگ امتیازی باعث شده است که سران رژیم صهیونیستی برای فرار از فشار درونی و بیرونی دوباره به استراتژی «هزار خنجر» روی آورد.

البته این گردش راهبردی به معنای شکست دشمن در میدان است. اندیشکدهآتلانتیک نوشته است که اسرائیل در حال افزودن به مدل‌های تاکتیکی خود است، درحالی‌که راهبردش در قبال ایران شکست‌خورده است و میان اظهاراتمقامات ارشد اسرائیل و واقعیات میدانی فاصله فزاینده‌ای وجود دارد. قبل از آنکه خیلی دیر شود، باید یک سیاست متوازن اتخاذ نمود که وضعیت برنامههسته‌ای ایران را مدنظر قرار می‌دهد!

اکنون می توان گفت تئوری نزدیک کردن ایران به جنگ درست است، اما مصادیق آن اشتباه است. اسراییل دنبال این است که ایران با آمریکا درگیرشود، چون می‌داند درگیر شدن خودش با ایران بسیار هزینه دارد و درشرایط فعلی که با حزب الله و حماس در دو جبهه می‌جنگد، جنگ با ایرانمنطقی نیست؛ بنابراین اصل این موضوع که اسراییل دنبال درگیر کردنایران با آمریکاست چند سالیست که جریان دارد و با ترور سیدرضی نیز ایناتفاق نمی‌افتد. اسراییل در موضوعات بسیاری تلاش دارد که ایران و آمریکادرگیر جنگ شوند.

از همان زمان آغاز، جنگ غزه به عنوان پیش‌زمینه‌ای بالقوه برای درگیریمستقیم بین ایران و اسرائیل تصور می‌شد. حزب‌الله هم‌چنان تهدید به گشودنجبهه جدیدی در جنگ می‌کند و تندروها در ایران از یک مداخله مستقیماستقبال کرده‌اند. ماه گذشته، جواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین ایران، به نامه‌ای اشاره کرد که در آن مقامات تندرو تلاش می‌کردند تصمیم‌گیران را متقاعد کنند تا ایران از طرف حماس وارد درگیری با اسرائیل شود.

با این حال، آن طور که نشریه فارن‌پالیسی متذکر شده، احتمال یک جنگمنطقه‌ای گسترده کم است. با وجود شعارهایی که از سوی تندروها منعکسمی‌شود، واقعیت تفکر استراتژیک ایران ملاحظه‌کارانه‌تر است. دلایلی وجود دارد که تهران احتمالاً از شروع جنگ با اسرائیل به نمایندگی از حماس اجتناب خواهد کرد.

 جناح میانه‌رو ایران نسبت به مداخله مستقیم ایران در جنگ هشدار داده است. در واقع، جنگ در غزه برخی اختلاف‌نظرهای سیاسی را در تهران عمیق‌تر کرده است. در ارزیابی تندروها از تهدید، نابودی حماس به طور خودکار به معنی فروپاشی بعدی حزب‌الله و در نهایت حمله نظامی به ایراناست. این دیدگاه کاملاً در تضاد با دیدگاه مقامات میانه‌رو به ویژه ظریفاست که پیوسته درباره پیامدهای مخرب ورود بالقوه ایران به جنگ با آمریکاهشدار داده است. به گفته ظریف، اگر ایران موضع رادیکال‌تری در قبال غزه اتخاذ کند، ممکن است منجر به یک درگیری مرگبار با ایالات متحده شود، کهاسرائیل از آن استقبال خواهد کرد. ظریف علی‌رغم به حاشیه رانده شدن توسط دولت ابراهیم رئیسی، هم‌چنان نفوذ قابل توجهی در میان نخبگانسیاسی جمهوری اسلامی و جامعه دارد.

شکست آشکار اسرائیل در جلوگیری از حمله حماس در ۷ اکتبر، محاسبات راهبردی تهران در قبال اسرائیل را تغییر نمی‌دهد. علی‌رغم اتکای اسرائیل به فناوری‌های دفاعی پیشرفته مانند سیستم دفاع موشکی گنبد آهنین، حماس ضربه نظامی و اطلاعاتی قابل توجهی به آن وارد کرد و در نتیجه سیاستبازدارندگی اسرائیل را در هم شکست. اما این موضوع دیدگاه ایران را در مورد اسرائیل یا پویایی قدرت در منطقه زیر و رو نمی‌کند. اگرچه عملیاتحماس راهبرد بازدارندگی معتبر دیرینه اسرائیل را تحت تأثیر قرار داد، اما این گشایش را برای ایران فراهم نمی‌کند تا با استفاده از قدرت موشکیاسرائیل را به چالش بکشد. بر عکس، ایران ممکن است بر این باور باشد کهاسرائیل احساس می‌کند که برقراری مجدد بازدارندگی یک اولویت وجودیاست که ارزش این را دارد که ریسک‌های نظامی یا سیاسی فوق‌العاده‌ایبرای آن بکند.

بر خلاف باور متعارف، نه حماس و نه حتی حزب الله نیروی نیابتی ایراننیستند. درست‌تر است که آن‌ها را متحدان غیردولتی ایران بدانیم. هیچ رابطه از بالا به پایینی بین تهران و حماس وجود ندارد. حتی در حالی که حماس اقدامات خود را با ایران همسو می‌کند، رویکردهایشان ممکن است واگراباشد.. هم‌چنین سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل گفته‌اند که مقامات ارشد ایران از عملیات حماس اطلاعی نداشتند.

 شرکای استراتژیک ایران در مسکو و پکن حمایت کامل خود را از حماس اعلام نکرده‌اند. ایران بر اساس سیاست نگاه به شرق خود به دنبال هم‌سوییبا چین و روسیه بوده و از برهم زدن روابط خود با این کشورها بیزار است. به نظر می‌رسد هدف ایران اجتناب از انزوا در بحران‌های بزرگ بین المللیاست.

 این باور عمیق در میان تصمیم‌گیران با نفوذ در ایران وجود دارد کهشیخ‌نشین‌های عرب خلیج فارس از جنگ گسترده بین ایران و اسرائیلاستقبال خواهند کرد. ایران ممکن است امیدوار باشد که کشورهای عربی در نتیجه یک جنگ گسترده‌تر روابط خود را با اسرائیل قطع کنند، اما این بعیداست.

آخرین و مهم‌ترین عامل مؤثر بر عدم تمایل آشکار ایران به جنگ، دیدگاهخاص مقامات عالی نسبت به درگیری‌های منطقه‌ای است. بر خلاف دیدگاهجریان اصلی در غرب، تصمیم‌گیران عالی ایرانی پاسخ به درگیری‌هایمنطقه‌ای را از منظر واقع‌گرایانه می‌بیند. چنین رفتاری با استراتژی کلیتهران در مدیریت بحران‌های منطقه‌ای هم‌سو است. بیش از دو دهه قبل، زمانی که دیپلمات‌های ایرانی در شمال افغانستان توسط اولین امارت طالبان به شهادت رسیدند و احساسات عمومی در ایران به شدت به سمت یکدرگیری بزرگ متمایل شد، مقامات عالی برای جلوگیری از تشدید تنش تلاش کردند.

این دلایل مرتبط با هم، بی میلی جمهوری اسلامی به درگیر شدن در جنگ از جانب حماس را توضیح می‌دهد. صداهای قوی در ایران، عمدتاً در اردوگاهتندرو، وجود دارد که استدلال می‌کنند مهم‌ترین ابزار این کشور برایجلوگیری از نابودی حماس به تصمیم آن برای پیگیری کامل قابلیت‌هایهسته‌ای بستگی دارد. آن‌ها بر این باورند که برگ برنده ایران در تهدید برایگریز هسته‌ای و نشان دادن حمایت حیاتی از متحدانش نهفته است. ایناستدلال زمانی شتاب قابل توجهی پیدا کرد که آمیخای الیاهو، وزیر افراطیمیراث فرهنگی اسرائیل ، از انداختن «نوعی بمب اتمی» در نوار غزه «برایکشتن همه» به عنوان «یک گزینه» دفاع کرد.

هیچ یک از این‌ها به این معنی نیست که ایران مایل به رها کردن حماس، دارایی استراتژیک خود در غزه است. تهران به جای بیکار ماندن، احتمالاً به اعمال فشار بر اسرائیل و ایالات متحده - از طریق حزب‌الله و گروه‌های شیعیدر عراق و سوریه- ادامه خواهد داد، بدون اینکه درگیری را به یک جنگمنطقه‌ای تمام عیار تبدیل کند.

 

کد مطلب: 213664
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *