۱
يکشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۳۳

براي اقتدار نظام، اقتدار دولت را نشکنيد

منصور فرزامي‌
وقتي که مقاله «چرا مظلوم‌ترين؟» آقاي بهمن کشاورز حقوقدان را در «اعتماد» خواندم به ياد ساليان پيش معلمي‌خودم افتادم که در کلاسي که از قضا مديران و مسئولان بودند به فراخور موضوعي مي‌گفتم که اگر ادب گفتاري و رفتاري و سنجيدگي و ادب فرزندان خود را مي‌خواهيد، در حضور فرزندان، شأن معلم را نگه داريد و حرمتش را نشکنيد.
براي اقتدار نظام، اقتدار دولت را نشکنيد


وقتي که مقاله «چرا مظلوم‌ترين؟» آقاي بهمن کشاورز حقوقدان را در «اعتماد» خواندم به ياد ساليان پيش معلمي‌خودم افتادم که در کلاسي که از قضا مديران و مسئولان بودند به فراخور موضوعي مي‌گفتم که اگر ادب گفتاري و رفتاري و سنجيدگي و ادب فرزندان خود را مي‌خواهيد، در حضور فرزندان، شأن معلم را نگه داريد و حرمتش را نشکنيد. آن هم نه فقط براي پاسداشت مقام معلم، بلکه براي حفظ کرامت، تلقي و انديشه امروز و فرداي فرزندانتان، براي آينده جامعه‌اي که اين فرزند مي‌خواهد عضوي از پيکر آن باشد. چرا که هيمنه معلم، اقتدار فرداي فرزند شماست و از آن سو، ضعف و شکست شأن معلم، شکستگي و اختلال شخصيت فرزند شما. نکته قابل تامل و غيرقابل کتماني که امروز در رده‌هاي مختلف اجتماعي به وضوح قابل حس و درک است چون رفتارها و گفتارها، تسري و عموميت پيدا مي‌کند. از خانه که شروع شد به مدرسه مي‌آيد و از آنجا به جامعه مي‌رسد و هماني مي‌شود که به سبب بي‌درايتي و شأن‌شکني ديروز، سيل ناهنجاري و ولنگاري‌هاي فرهنگي و اجتماعي، متوجه همه اصالت‌ها و دستاوردهاي نجيبانه ماست و اکنون با صدها برابر صرف هزينه هم نمي‌توانيم به همان جايي برگرديم که از آنجا شروع کرديم!‌ و امروز، شکستن شأن و اقتدار دولت هم همان عوارضي را خواهد داشت که در شکستن نماد مهر و عطوفت و سرمشق بالندگي فرزندمان، مبتلاي ماست. هتاکي و بي‌حرمتي که سرمايه‌اي نمي‌خواهد، سرمايه، جوانمردي و انصاف و ادب است. آيا آن تفکر حرمت‌شکن و مهاجم و حد ناشناس به جايي رسيده است که از امثال روحاني، احساس و ابراز بي‌نيازي مي‌کند؟ اگر چنين باشد و حسن روحاني آنگونه است که آنها در باور و بيان خود دارند، آيا نسل امروز و نيز اهل تامل نخواهند گفت آن نظامي‌که برگزيدگان و برکشيدگان خود را اين چنين مي‌پرورد که شما بر زبان مي‌رانيد، از آن عبور نخواهند کرد؟ آيا نخواهند گفت که اين چه فرهنگ و تفکري است که رئيس جمهورش، متصف به صفاتي است که شيپور به دست‌ها در آن مي‌دمند؟ آيا زمان آن نيست که دوست و غيردوست اين بي‌درايتي‌ها را گوشزد کند و آيا هيچ ضابطه‌اي براي مهار اين تعديات نيست؟

آنان که شهامت نقد دارند و نه فقط از درون بلکه از بيرون هم به قضايا نگاه مي‌کنند، نه دولت يازدهم را مطلق و بي‌عيب مي‌بينند و نه نقد بر برخي از گزينش‌ها و عملکرد بعضي از نزديکان را که کم هم نيست و بايد روحاني هرچه زودتر درباره آن تصميمي ‌قاطع اتخاذ کند، از ياد مي‌برند و گمان نمي‌رود که خود رئيس جمهور به اين باور و خانه تکاني و غربالگري نرسيده باشد و خود و دولت تدبير و اميد مصطلح را بي‌عيب بداند چون:

جايي که برق عصيان بر آدم صفي زد ما را چگونه زيبد دعوي بي‌گناهي؟

منطق و حق در مورد دولت يازدهم بايد اين باشد که خوب و بد را در کنار هم ببينيم و منصفانه نقد کنيم و راه درست را نشان بدهيم و با ابزار مختلف هم سعي نکنيم تا اقتدار قانوني دولت بشکند و در سه کنج انفعال محبوس شود چون در اين صورت، اين انفعال و اين بي‌اقتداري، بي‌واسطه به نظام منسوب خواهد شد و همان بلايي نازل مي‌شود که در غرب نازل شد و در مقابل انفعال مسيحيت و زورگويي کليسا، «اومانيسم» با تمامي ‌پيامدش سردرآورد و موجود اشرف و سيماي ملکوتي انسان را به ورطه ابتذال و انحطاط کشاند و به کلي مسخ کرد! آيا ما هم چنين مي‌خواهيم؟ و با اين تلقيات و هتاکي‌ها و نارواها و ناسزاها، وضعي بدتر از غرب نخواهيم داشت؟ اين چه بي‌درايتي است و چه آينده ناشناسي است که نه منتقدان بلکه مخالفان دولت يازدهم دارند. نقد و مخالفتي که هيچ‌گاه در دولت پيشين نه زباني گفت و نه قلمي‌نوشت و آنگاه هم که به ندرت از دهاني برآمد و قلمي‌نوشت حتي عتاب هم نبود که نوازش بود! عملکرد مسئولان را مقايسه کنيد با ماجراي هفته‌نامه‌هاي «9 دي» و «يالثارات» و... با ديگر جرايد!‌

آنگاه جواب بدهيد که چنين پا از گليم بيرون نهادني، به نفع اقتدار دولت و قاطعيت و اقتدار نظام است؟

چرا باب اجتهاد را اين قدر باز نگه داشته‌ايم که هر کس به اجتهاد خود عمل کند؟ و هر رفتار ناسزايش با ناديده گرفتن وظايف قانوني‌مان، بي‌پاسخ بماند؟ اين، ضعف است يا قدرت؟ و آيا آن دهان‌هاي ناسزاگو و آن شيپورهاي بدگو نمي‌دانند که اين مظلوميت به نفع دولت يازدهم تمام خواهد شد و آن معايب بارزش را هم خواهد پوشانيد و محبوب‌ترش خواهد کرد. محبوبيتي که به تدريج به مرز افسانه‌ها و اساطير مي‌رسد و با چند دقيقه مي‌تواند کاري بکند که ديگران با ده‌ها سال نتوانسته‌اند.

پايداري و استقامت ميخ شايد ار عبرت جهان گردد

هر‌چه بکوبند بيش بر سر آن، پايداريش بيشتر گردد
کد مطلب: 59917
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *