۴
شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۵۰
نگاهی به فیلم «شنل»

شهروند قانونی، همسر قانونی!

برند مشهور عطر و ادکلن شنل، در تصویر کلی فیلم «شنل»گویای نوع طبقه‌ای است که شخص مصرف کننده آنرا انتخاب می‌کند؛ شهروندی از طبقه متوسط مدرن یا مرفه! صحرا با بازی باران کوثری، در نگاه اطرافیان در این طبقه جای می‌گیرد اما تنها تا زمانی‌که همسرش زنده است.
شهروند قانونی، همسر قانونی!
برند مشهور عطر و ادکلن شنل، در تصویر کلی فیلم «شنل»گویای نوع طبقه‌ای است که شخص مصرف کننده آنرا انتخاب می‌کند؛ شهروندی از طبقه متوسط مدرن یا مرفه! صحرا با بازی باران کوثری، در نگاه اطرافیان در این طبقه جای می‌گیرد اما تنها تا زمانی‌که همسرش زنده است.
پس از مرگ حمید و فاش شدن ازدواج پنهانی آنها، تصویر دیگری از زندگی پر فراز و نشیب او آغازگر فیلمی پر تعلیق است. صحرا افغانستانی است و پس از محرومیت‌های بسیاری در ایران، از دست فروشی کنار جاده و فقر و فلاکت، به سختی ادامه تحصیل می‌دهد و در نهایت پرستار شده است و با مردی ازدواج کرده که دو فرزند دارد. تا اینجای فیلمنامه پیچیدگی چندانی ندارد. اما نوع پیوند این زوج سرآغاز اتفاقاتی است که کمتر در سینمای ایران به خصوص در سال‌های اخیر، شاهدش بوده‌ایم. داستانی پر از ابهام با شخصیت‌هایی خاکستری که جهان و زیست دیگری در پس ظاهرشان وجود دارد. از حمید که به دروغ گفته ازدواج نکرده، صحرا که افغانستانی است و کسی نمی‌داند، هامون و آیدا که علی‌رغم ظاهر دوستانه و خیرخواه خود به دنیال منافع خود هستند و در نهایت شخصیت منفی فیلم طاهر با بازی رضا بهبودی که زندگی پر رمز و راز خود را در روند سیر داستانی بازگو می کند!
صحرا مجبور می شود رابطه اش با حمید را فاش کند و برای اثبات این امر و گرفتن شناسنامه برای دخترش، در نهایت متوجه می‌شود همسر قانونی او سرکارگر طاهر است. و حمید به طور پنهانی با شناسنامه او صحرا را عقد کرده! طاهر که مملو از نفرت و انتقام از زنان است، حاضر نمی‌شود فرصت را از دست دهد و هر آنچه همسر سابقش در حق او روا داشته، در آزار و اذیت صحرا محقق می‌داند و می‌خواهد از حق قانونی خود که حالا آشکار شده، استفاده کند و اموال صحرا را به نام خود کند. کاری که همسرش سابق بر سر زندگی و مغازه عطرفروشی او در تهران آورده است. او که از زندگی با انواع عطر و رایحه های برند خارجی، پس از فریب همسرش به کارگری روی آورده، با استشمام عطر شنل از زنی که حالا متوجه شده در ظاهر همسرقانونی‌اش است، کابوس انتقام لحظه‌ای آرامش نمی‌گذارد و رضا بهبودی در این نقش، شخصیت منفی را به خوبی و با هنرمندی بازی می‌کند. شخصیتی که کاملا در پرداخت و اجرا، باورپذیر و البته ترسناک است و ترس را به خوبی به مخاطب منتقل می‌کند. ترس از انتقام مخوف طاهر تا پایان فیلم همراه مخاطب است و عدم آگاهی از این حد تنفر و انتقام کشش داستانی فیلم را تضمین می‌کند.
شروع، میانه و نیمه آخر فیلم به خوبی مسیر رسیدن شخصیت‌ها را به امروزشان بازگو می‌کند و آنها در میانه درگیری با امروزشان، در پیوند با پنهان کاری گذشته همواره روزگاری همراه با درد و الم را تجربه می کنند و این درگیری تا پایان ادامه دارد. اما در نهایت شنل به مانند بسیاری از فیلم‌های اجتماعی ایران، طرح موضوع و سوژه را علی‌رغم پرداخت صحیح و تعلیق و کشش‌های به جا، نه تنها رها نمی‌کند بلکه غیرمنطقی به پایان می‌رساند. شاید اگر پایانی باز که نه، حتی پایانی رها نیز می‌توانست برای شنل قابل قبول‌تر از آن چیزی باشد که در فیلم رخ می‌دهد.
صحرا در طول فیلم برای فرار از طاهر و حفظ زندگی‌اش با دخترش و رسیدن به جایگاه شهروند قانونی به هر ریسمانی چنگ می‌زند اما به یکباره تصمیم می‌گیرد در مقابل طاهر ایستادگی کند و از تهدیدهای او نترسد. تصمیمی که بیشتر برخاسته از نظریه‌ای فمینیستی مبتنی بر توانایی‌های ناشناخته زنان است تا نتیجه منطقی روند شخصیت‌پردازی در فیلم. از این‌رو، شجاعت، و بی‌پروایی صحرا به عنوان پایان فیلم مخاطب را با سردرگمی و عدم درک درست از وضعیتی می‌رساند که در ابتدا به خوبی با آن درگیر شده بود.
نکته اصلی بحث جایگاه قانون در سرنوشت شخصیت‌های فیلم است. قانون در فیلم تیغ دو لبه‌ای است که در موقعیت‌های مختلف نجات بخشی و نابودگری را برای شخصیت‌ها به دنبال دارد. این تقابل و کنار یکدیگر قرار دادن چنین موقعیت‌هایی در شنل از نقاط قابل تامل آن است. در شنل، قانون به نظر می‌رسد تنها در چند برگ سند و امضایی است که می‌تواند افراد را به ورطه هلاکت بکشاند یا به اهرم و ابزاری در دست منتفعان از آن تبدیل کند. قانونی که به همسر طاهر اجازه می‌دهد مهریه اش را فردای روز عروسی به اجرا گذارد و تمام اموال مرد را از آن خود کند، در جای دیگر به طاهر اجازه می‌دهد با سندی که در دست دارد، به راحتی و در سایه قانون، زندگی و سرمایه شخص دیگری را چپاول کند. به نظر می‌رسد نگاه انتقادی به ضعف قانون و نداشتن ضمانت اجرایی و عدم عدالت کافی در گرفتن احقاق حقوق واقعی شهروندان در لایه‌های درونی اثر، گفتمان مسلطی است که جامعه از آن رنج می‌برد و کلیت آن از این ضعف آسیب می‌بیند.
شهروندان چه ایرانی یا خارجی، در مقابل قانون برابر نیستند و صحرا نیز برای گریز از آزار و اذیت‌های طاهر نمی‌تواند به قانون اعتماد کند و مشکلش را در مسیر قانونی و با پناه بردن به دادگاهی عادلانه حل کند و تنها با تکیه بر پایه های لرزان زندگی رو به زوال خود، تصمیم به حفظ زندگی تلخ خود می‌گیرد. نگاهی که به نظر می‌رسد هرچند در مواقعی قابل پذیرش است، اما به شیوه‌ای که در فیلم مطرح می‌شود، با واقعیت سازگاری ندارد.
رویا سلیمی
 
کد مطلب: 80235
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *