به گزارش مردم سالاری آنلاین، لانا راوندی فدایی محقق ارشد انستیتوی شرقشناسی آکادمی علوم روسیه در مقاله ای با عنوان «روابط ایران و آمریکا: از تنش تا گفتگو؟» در اندیشکده شورای روسیه در امور بینالملل به ارزیابی روند مذاکرات غیرمستقیم ایران ـ آمریکا پرداخت. در فرازهایی از این مقاله آمده است:
چشمانداز مذاکرات میان ایران و آمریکا تأثیری در کاهش تنشهای نظامی ندارد؛ بلکه برعکس، هر دو کشور در طول سال مجموعهای از نمایشهای قدرت را به کار گرفتند تا پیام روشنی ارسال کنند: «ما از موضع قدرت وارد مذاکرات میشویم.»
رزمایشهای نظامی در تنگه هرمز اهمیت فزایندهای یافته است، زیرا نیروی دریایی ایران مجموعهای از مانورها را با استفاده از قایقهای موشکانداز، مینگذاری و پهپادهای زیرآبی اجرا کرده است. این تنگه، مسیر عبور حدود ۲۰ درصد از نفت تجارت دریایی جهان—معادل ۱۸ میلیون بشکه در روز—محسوب میشود. انسداد احتمالی آن بهعنوان یک گزینه نهایی برای اعمال فشار بر بازارهای جهانی، در صورت اعمال دور جدیدی از تحریمها، در نظر گرفته شده بود.
علاوه بر این، ایران حضور نظامی خود را در استانهای جنوبی گسترش داده و پایگاههایی در بوشهر، بندرعباس و هرمزگان ایجاد کرده است. این اقدام، توان عملیاتی کشور را در برابر هرگونه حمله احتمالی از سوی آمریکا یا اسرائیل افزایش داده و در عین حال، روایت داخلی را تقویت میکند که «ایران تسلیم نخواهد شد، بلکه برای دفاع از خود آماده است.»
در پاسخ به اقدامات ایران، ایالات متحده شش بمبافکن استراتژیک B-۲ Spirit را در پایگاه دیگو گارسیا در اقیانوس هند مستقر کرد، قرار دادن این جنگندهها در محدوده حمله به اهداف کلیدی در ایران. این هواپیماها قادر به حمل سلاحهای هستهای و متعارف با هدایت دقیق هستند. علاوه بر این، واشنگتن یک گروه ضربت ناو هواپیمابر به خلیج فارس اعزام کرد و سامانههای دفاع هوایی خود را در پایگاههای نظامیاش در کویت، قطر و عراق تقویت کرد.
بنابراین، گسترش حضور نظامی در منطقه صرفاً بهعنوان آمادهسازی برای یک درگیری احتمالی تلقی نمیشود، بلکه بخشی از معادلات دیپلماتیک است. تهران نشان میدهد که قادر به ارائه پاسخی قاطع است، و هرگونه امتیازی که اعطا میکند، نه بهعنوان نشانهای از ضعف، بلکه اقدامی عملگرایانه در مسیر دستیابی به ثبات تلقی میشود. همزمان، واشنگتن با نمایش توانمندی نظامی خود، قصد دارد در مذاکرات امتیازات بیشتری کسب کند.
یکی از موضوعات اصلی در مذاکرات میان ایران و ایالات متحده، آینده برنامه هستهای ایران است. با وجود سالها تنش و بیاعتمادی متقابل، تهران به نظر میرسد برای برخی مصالحههای تاکتیکی آماده باشد، اما نه برای کنار گذاشتن کامل برنامه هستهای خود. از نگاه سیاستمداران و افکار عمومی ایران، حذف کامل این برنامه غیرواقعی تلقی میشود و در فضای سیاسی کشور بهعنوان نوعی تحقیر ملی شناخته خواهد شد.
سناریوی مورد بررسی در تهران شامل این امتیازات احتمالی است:
توقف موقت غنیسازی اورانیوم فراتر از ۶۰ درصد
کاهش ذخایر اورانیوم با غنای بالا
افزایش سطح دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی به سایتهای هستهای منتخب
بیانیهای رسمی برای تأیید اهداف صلحآمیز برنامه هستهای، همراه با تضمینهای قانونی
در مقابل، ایران برای رفع تحریمهای عمده فشار خواهد آورد - نه تنها در بخش مالی، بلکه در زمینه فناوری، از جمله لغو ممنوعیت سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز. این محدودیتها که از اواخر دهه ۱۹۹۰ میلادی به اجرا درآمدهاند، خسارات قابل توجهی وارد کردهاند.
برنامه موشکی ایران نیز یک موضوع جداگانه و بسیار حساس باقی مانده است. این برنامه به عنوان نمادی دستنخورده از غرور ملی و استقلال استراتژیک تلقی میشود.
بحران پیرامون ایران به مرحلهای حساس رسیده است. در حالی که کشور با چالشهای داخلی عمیق، فشار تحریمها و تنشهای فزاینده خارجی روبهروست، تهران با دوراهی حیاتی مواجه شده است: پذیرش توافقی محدود با غرب که حفظ داراییهای استراتژیک را ممکن میسازد، یا ورود به یک رویارویی طولانیمدت که میتواند منطقه را با بیثباتی گستردهتری روبهرو کند. در صورت حمله نظامی از سوی ایالات متحده، اسرائیل یا هر دو، واکنش ایران شدید و قاطع خواهد بود. مسئولان سپاه پاسداران و چهرههای برجسته مذهبی این موضع را بهصراحت اعلام کردهاند.
سناریوی اول: کاهش تنش متوسط
اگر ایران و ایالات متحده بر سر پرونده هستهای به توافقی محدود دست یابند، یک فرصت کوتاهمدت برای ثبات ایجاد خواهد شد. این توافق میتواند به کاهش برخی تحریمها، افزایش ظرفیت صادرات نفت ایران و جذب سرمایهگذاری در بخشهای کلیدی منجر شود. در مقابل، تهران متعهد به افزایش شفافیت، کاهش سطح غنیسازی اورانیوم و همکاری گستردهتر با آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواهد شد. این سناریو همچنین احتمال کاهش تنشهای مرتبط با اسرائیل را در بر دارد و میتواند خطر درگیری مستقیم را تا حدی کاهش دهد.
با این حال، حتی این سناریو نیز چندین خط گسل را از بین نمیبرد:
- خصومت ایدئولوژیک بین ایران و اسرائیل
موضع تزلزلناپذیر تهران در مورد برنامه موشکی
حضور نظامی ایالات متحده در عراق و خلیج فارس
این "آرامش شکننده" میتواند یک تا سه سال به طول انجامد، مشروط بر اینکه هر دو طرف اراده سیاسی نشان داده و از تحریکات اجتناب کنند.
سناریوی دوم: موج جدیدی از تشدید تنش
اگر مذاکرات به بنبست برسد—خواه به دلیل مطالبات بیش از حد واشنگتن، عدم انعطاف ایران در مسائل حساس، یا دخالت عوامل خارجی—تحولات میتواند به سرعت پیچیده و غیرقابل کنترل شود. در چنین شرایطی، پیامدهای احتمالی ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- حملات مستقیم به تاسیسات هستهای ایران (توسط اسرائیل یا ایالات متحده)
حملات تلافیجویانه به پایگاههای ایالات متحده در عراق و قطر
محاصره تنگه هرمز
فعالیتهای بیشتر شبهنظامیان شیعه در منطقه