اساسا اگر دولت روسیه که آقای کابلوف از آن در نشست گروه تماس نمایندگی میکند و ابتکار آن را به دست دارد، به این امید باشد که با گروه طالبان تعامل کند و با این کار میتوانند به تشکیل یک دولت فراگیر موفق شوند و با تروریسم و مواد مخدر مبارزه کنند، یک خیال خام و یک محاسبه اشتباه است. چون ماهیتا گروه طالبان یک گروه تروریستی است و از بیش از بیست گروه تروریستی خارجی و مخل امنیت در منطقه، میزبانی میکند.
طالبان همچنین در قاچاق مواد مخدر به طور سیستماتیک نقش دارد و هیچگاه تن به تشکیل یک دولتی نمیدهد که در آن شریک قدرت با سایر گروهها باشد.
چنین انتظاری از گروه طالبان، فقط تلف کردن وقت است. زیرا ماهیت تروریستی گروه طالبان، از هیچکس پنهان نیست.
این گروه برای بیثباتی منطقه و ترویج تروریسم، جداییطلبی و تندروی، روی صحنه آورده شده تا تمام منطقه را به یک بحران عمیق امنیتی و سیاسی دچار سازد.
اولین نشانهها و پیامدهای به قدرت رسیدن طالبان پس از دو سال اوج بیسابقه حملات تروریستی و فعال گروههای تروریست در ایران و پاکستان است.
گروههای تروریستی از کشورهای آسیای مرکزی، در انتظار فرصت هستند تا اولین ضربات را به امنیت آسیای مرکزی وارد کنند.
در ضمن، حجم بی سابقه مدارس دینی که در آن تنها تندروی، خشونت و بمبگذاری، آموزش داده میشود، نشان میدهد که اولین اقدام این گروهها، با چالش مواجه ساختن امنیت در منطقه و مناطق پیرامونی است.در ضمن، تمام این افراد با ایدههای تروریستی و جهاد فرای افغانستانی، آموزش میبینند و برای عملیاتی شدن طرحهای تروریستی، آماده میشوند.
به علاوه، طالبان با مواد مخدر و مافیای قاچاق آن، پیوند ناگسستنی دارند. این گروه از درک کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر، سالانه میلیونها دلار به دست میآورند و آن را صرف مصارف رژیمشان و مدارس تندروی تحت کنترلشان در خاک افغانستان میکنند که برای امنیت منطقه، خطرناک است و به عنوان یک چالش جدی امنیتی و بی ثباتی، محسوب خواهد شد.
طالبان ابزار کشورهای فرا منطقه است که به اساس یک محاسبه دقیق، برای فاز بعدی رقابت میان فرا منطقه ضد منطقه و امنیت آن، به قدرت رسیدهاند. این گروه دارای تجهیزات سنگین نظامی به جا مانده از دولت قبلی هستند که همگی ساخت آمریکاست و ماهانه دهها میلیون دلار برای تداوم و بقایشان از جانب فرا منطقه پرداخت میشود.
براین اساس انتظار زیاد و جای خوشبینی برای چنین نشستها وجود ندارد.شاید روسیه و کشورهای منطقه از درک خطر روز افزون تروریسم در خاک افغانستان تحت کنترل طالبان، دست به چنین ابتکاری زده باشند و احساس مسئولیت کنند، اما واقعیت مسئله این است که افغانستان با بودن طالبان به هر شکلی یا حکومت مشارکتی و یا موجودیت خود طالبان در قدرت به شکل فعلی، نمیتواند به ثبات برسد.
بنابراین منطقه باید با راهکارهای قاطع و سازندهتر درصدد کمک به مردم افغانستان باشد تا از شر تروریسم نهادینه شده در افغانستان نجات یابد و همانند سایر کشورهای منطقه، در صلح و صفا زیست کند.
نکته مهم این است که ماهیتا بحران افغانستان، راه حل نظامی دارد نه سیاسی. چون طالبان به زور و خشونت قدرت را کسب کردهاند، بنابراین به مفاهمه و گفتوگو برای حل معضل افغانستان حاضر نیستند و این موضوع متاسفانه در محاسبات کشورهای منطقه و همسایه، مورد اغماض قرار میگیرد.
راه حل سیاسی، بعد از یک جنگ فیصله کن ضد تروریسم چند ملیتی و خود طالبان، میتواند یکی از گزینهها باشد.