حمله رژیم اشغالگر اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق که بخشی از سرزمین کشور عزیزمان محسوب میشود و هدف قرار دادن تعدادی از هموطنان نظامیمان، به شدت محکوم است. این محکومیت، فراتر از هرگونه نگاه حزبی و
سیاسی و جریانی و به اقتضای تعلق و تعهد به وطن است.
رژیم نتانیاهو که با بحرانهای داخلی مواجه است، برای نجات از بن بست و رسوایی اخلاقی، سیاسی، بینالمللی و نظامی غزه، از مدتها قبل استراتژی ترور و گسترش جنگ را برگزیده است.
برای این رژیم، هرگونه شکست از فلسطینیان تحت اشغال، بحران موجودیت ایجاد خواهد کرد. در شرایطی که افکار عمومی جهان همدل با رنج فلسطینیان و در برابر اشغالگران صهیونیست ایستاده است، با گسترش سطح و ارتفاع بحران، تمرکز از غزه به جای دیگری منتقل، فضای تنفس برای ارتش سرگردان و بی هدف اسرائيل در غزه برای جنایات بیشتر علیه بشریت فراهم، و چه بسا هدف درگیر ساختن مستقیم و انتقال هزینههای جنگ به آمریکا (که به دلیل شرایط انتخابات آتی دچار اختلاف نظرهایی شدهاند) در سطح منطقه محقق خواهد شد.
همچنین عمق و معنای شکست در غزه، تغییر استراتژیک خواهد کرد و پیامدهای قبلی را نخواهد داشت. چرا که در شرایط فعلی شکست اسرائیل، شکست از یک گروه تحت محاصره و اشغال و ستم است و با معنای درگیری با یک کشور ثالث تفاوت اساسی دارد و ضمنا جهان که با رنج فلسطین همدل است، ممکن است به همان میزان حامی کشور دیگر درگیر در این صحنه نباشد.
از این روی، حفظ هشیاری برای کاستن از آسیبپذیری و اقدامات پیشگیرانه در برابر خدعه جدید اسرائیل یک ضرورت است.
ایران همچون هر کشور دیگری حق دارد در برابر تجاوز به حریم کنسولی و شهادت فرماندهان ارشد نظامی خود پاسخی درخور ارائه دهد، اما این پاسخ در عین تناسب، باید هوشمندانه و سنجیده باشد، در این صورت همچنان «جنگ غزه در غزه» تعیین تکیف شده و خدعه اسرائیل نیز به خودش بازخواهد گشت، انشاءالله.