کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

طالبان چگونه بر افغانستان مسلط شد؟

سیف الرضا شهابی

17 شهريور 1400 ساعت 14:48

 در عصرگاه  یکشنبه بیست و چهارم امرداد ۱۴۰۰  اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان بطور مخفیانه از ارگ ریاست جمهوری خارج شد و کشورش را به سمت مکانی نامشخص که بعدها مشخص شد کشور "امارات متحده عربی" بود ترک و مملکت را به امان خدا رها کرد.


 در عصرگاه  یکشنبه بیست و چهارم امرداد ۱۴۰۰  اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان بطور مخفیانه از ارگ ریاست جمهوری خارج شد و کشورش را به سمت مکانی نامشخص که بعدها مشخص شد کشور "امارات متحده عربی" بود ترک و مملکت را به امان خدا رها کرد. همانطور که طالبان در هفته های اخیر بدون کمترین مقاومت از ناحیه نیروهای ارتشی و بسیج مردمی وارد شهرهای مختلف شدند و ولایت ها را یکی بعد از دیگری به تصرف خود درآوردند از دروازه های شهر کابل هم بدون کمترین مقاومت از سوی ارتش و مردم عبور کردند و وارد پایتخت شدند و جای اشرف غنی را در ارگ ریاست جمهوری گرفتند و پرچم "امارت اسلامی افغانستان" را بر افراشتند و جامعه جهانی را در بهت و حیرت  فرو بردند و این سئوال برای همگان مطرح شد که چگونه نیروی ۷۵ هزار نفری طالبان با ساده ترین تجهیزات نظامی و کمترین امکانات لجستیکی و حتی بدون آموزش هائی که گروه های های پارتیزانی می بینند و بدون حمایت علنی کشورهای خارجی، موفق شدند به سادگی، ارتش سیصد هزار نفری افغانستان را که حدود بیست سال از سوی ارتش های قوی جهان آموزش نظامی دیدند و به تجهیزات پیشرفته نظامی مجهز و مسلح بودند در ظرف چند روز تسلیم کنند؟! برای پاسخ به سئوال فوق ، باید موارد  زیر توجه قرار گیرد  :
۱ - جامعه افغانستان جامعه ای سنتی و شدیدا مذهبی است و هر قدر از پایتخت و شهرهای بزرگ بیشتر فاصله گرفته شود سنتی بودن و اعتقادات شدید مذهبی در مردم افغانستان  بیشتر توجه را جلب می کند و از نظر فرهنگی با معیارهای جامعه  مدنی تعریف شده در غرب، فاصله دارند . طالبان هم از افرادی سنتی و مذهبی  تشکیل شده و رهبران و اعضای ارشد طالبان از سنت های متداول و مورد قبول مردم افغانستان پیروی و حمایت می کنند و از آنجائی که سران طالبان در مدارس علوم دینیه تحصیل کردند به اعتقادات مذهبی مردم نزدیکند و در نتیجه ارتباطی ارگانیگ و دو طرفه  بین طالبان و بخش عمده مردم افغانستان وجود دارد .
۲ - افغان ها  مردمی ضد متجاوز و ضد اشغالگر هستند  و حضور نیروهای خارجی از هر کشوری را در سرزمین شان  بر نمی تابند. تاریخ این سرزمین  در قرون متمادی گواه بر ادعای فوق است و آخرین آن ها، جنگ با  نیروهای شوروی در افغانستان در دهه هشتاد خورشیدی بود. در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی، مردم افغانستان بپا خاستند  و با ارتش سرخ شوروی جنگیدند و در نهایت آنها را بیرون کردند. طبیعی است برای چنین مردمی، انگلستان و شوروی و آمریکا و نیروهای ائتلاف و ناتو تفاوتی ندارد. بعد از ورود نیروهای ائتلاف به خاک افغانستان و اشغال این کشور، افغانی ها لوله های تفنگ هایشان را به سمت نیروهای ائتلاف نشانه رفتند و موفق شدند چند هزار نفر از آن ها را به قتل برسانند تا جائیکه رهبران آمریکا و ائتلاف مستاصل شدند و دنبال فرصت و بهانه ای بودند تا نیروهایشان را افغانستان خارج کنند. طالبان هم مردم را تشویق به جنگ با نیروهای خارجی و اشغالگر می کردند و در این مقوله، رابطه ای نزدیک بین اکثر مردم این کشور و طالبان بوجود آمد . 
۳-   دولت هائی که بعد از اشغال افغانستان از سال ۲۰۰۱  توسط آمریکا و ائتلاف در کابل تشکیل شد از همسوئی با ویژگی های بر شمرده در فوق، یعنی پایبندی عمیق به سنت ها و اعتقادات دینی مردم افغانستان و بیگانه ستیزی بر خوردار نبودند. اگر چه  عنوان "جمهوری اسلامی افغانستان" را انتخاب کردند  ولیکن به معنای واقعی پاسخگوی اعتقادات سنتی و مذهبی توده های مردم افغانستان، مخصوصا آن هایی که دور از پایتخت و شهرهای بزرگ زندگی می کنند نبودند و طالبان از این تضاد به نفع خودشان در جذب مردم موفق عمل کردند .
۴- از بدو تشکیل دولت "حامد کرزای" عناصر فاسد و فرصت طلب که فقط به منافع شخصی و قومی و قبیله ای فکر می کردند در راس و بدنه دولت نفوذ کردند و روز به روز بر دامنه نفوذشان افزوده  شد و این  موضوع، از زمان روی کار آمدن "اشرف غنی" در سال ۲۰۱۴ افزایش تصاعدی پیدا کرد و مشخص بود چنین دولتی دیر یا زود دچار آشفتگی و از هم پاشیدگی خواهد شد و قدرت دفاع از خود در شرایط سخت و زمان های حساس را ندارد. مردم افغانستان چنین دولتی را قبول نداشتند و برای نمونه در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۸ فقط نوزده درصد از مردم افغانستان شرکت کردند و شخصی که به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد زیر یک میلیون رای آورد. در این زمینه هم طالبان از فساد مقامات دولتی که در راس امور بودند انتقاد می کردند و این انتقادات برای مردمی که فساد را در دستگاه های دولتی می دیدند جذاب بود .
۵- از انتخابات ریاست جمهوری  در سال  ۲۰۱۹ و رقابت شدید بین اشرف غنی و عبدالله عبدالله قبل از انتخابات و درگیری های شدیدتر در بعد از انتخابات که به دو مراسم تحلیف جداگانه و در دو مکان نزدیک به یکدیگر و همزمان انجام گرفت سبب شد تا دولت های خارجی و شهروندان غیر طالبانی و حتی وابستگان به دولت نسبت به حاکمیت بدبین بشوند و ابراز نا امیدی بکنند و حاکمیت را مطمئن و قابل اتکا ندانند و تعداد کثیری از مردم به سوی طالبان روی بیاورند .
۶ - با توجه به بافت فکری اکثریت مردم افغانستان، اشرف غنی که بخش عمده از زندگیش را در آمریکا گذرانده و همسرش یک مسیحی لبنانی است و خودش و همسر و دو فرزندش شهروند آمریکائی هستند به هیچ وجه مناسب برای ریاست جمهوری یک کشور مسلمان و مذهبی نظیر افغانستان نبود و اگر مردم این کشور به این رئیس جمهور تن دادند از روی مکنونات قلبی نبود و به آنان تحمیل شده بود. طالبان هم از مردم می خواستند برای سرنگونی چنین دولتی با چنین ویژگی نامانوس با فرهنگ سنتی و مذهبی از آنان حمایت کنند .
۷ -  آمریکا و غرب بدون توجه به ویژگی های فرهنگی جامعه افغانستان در بعد از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، بر آن شدند تا مظاهر و نمادهای غربی را به سرعت در جامعه افغانستان جا بیندازند و از این واقعیت غافل بودند؛ مردم قبایل افغانستان از توسعه  فرهنگ غربی ناخشنودند و به سنت هائی  که طالبان بر آن اصرار می ورزیدند بیشتر تمایل داشتند . 
۸- آمریکا هم بعد از بیست سال حضور فعال نظامی در افغانستان به این واقعیت پی برد که حضورش در این کشور بی فایده است و جز ضرر و هزینه و کشته شدن نیروهایش عایدی دیگری ندارد و اگر به حضورش ادامه بدهد بعد از مدتی، مشابه ویتنام باید با شکست مفتحضانه تر از آنچه اکنون برای واشنگتن اتفاق افتاده از این کشور خارج شود و بهتر آن است تا دیر نشده افغانستان را به دست دولتمردان و سیاستمداران افغانی نظیر اشرف غنی بسپارند. اگر توانستند مدیریت  کنند چه بهتر و اگر اشرف غنی و نظایر او  نتوانستند کشور را اداره کنند، اگر چنین دولتی برچیده شود برای آمریکا جای نگرانی نیست و با این تفکر، طالبان را  آلترناتیوی مناسب قلمداد کردند. پمپئو وزیر خارجه ترامپ، در دیدار با سران طالبان در دوحه به این گروه مشروعیت بخشید و ترامپ متعهد شد تا ظرف چهارده ماه نیروهای نظامی آمریکائی را از افغانستان خارج کند و بایدن هم به تعهدات ترامپ عمل کرد و به این ترتیب پشت دولت اشرف غنی و ارتش افغانستان خالی شد و روحیه ای برای مقاومت در مقابل طالبان در ارتش بر جای نگذاشت و در نقطه مقابل طالبان و طرفدارانشان روحیه گرفتند و نهایت استفاده را از این شرایط بردند .
موارد فوق و احتمالا مواردی دیگر، سبب شد مقاومتی از سوی مردم و ارتش در مقابل پیشروی طالبان صورت نگیرد و طالبان به راحتی از دروازه شهرهای افغانستان عبور کنند و خود را به کابل برسانند. تنها منطقه ای که به صورت جزیره ای در مقابل پیشروی طالبان عرض اندام کرده منطقه صعب العبور و کوهستانی "پنجشیر" است که مردمش میراث داران جنگ با اشغالگران شوروی و درگیری با طالبان در دهه هفتاد شمسی به رهبری "احمد شاه مسعود" هستند. اخباری که در دو سه روز اخیر منتشر شده حکایت از تسلط طالبان براین منطقه دارد. در صورت ادامه تسلط طالبان، ممکن است هسته های مقاومت در بعضی نواحی این دره شکل بگیرد ولی اگر طالبان موفق شوند دولتی فراگیر و مورد قبول جامعه جهانی تشکیل بدهند و با کشورهای همسایه و منطقه و قدرت های بزرگ روابط برقرار کنند احتمالا هسته های مقاومت در طول زمان و منفعل بشوند و اگر غیر این اتفاق بیفتد امکان دارد هسته های مقاومت گسترش پیدا کنند و با طالبان درگیر شوند و دولت طالبان را به چالش بکشانند.


کد مطلب: 155622

آدرس مطلب :
https://www.mardomsalari.ir/note/155622/طالبان-چگونه-افغانستان-مسلط

مردم سالاری آنلاين
  https://www.mardomsalari.ir