۵
سه شنبه ۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۳۸
نگاهی به فیلم «بی همه چیز»

حمله به دموکراسی

فیلم سینمایی «بی همه چیز» با اقتباسی از نمایشنامه کمدی- تراژدی «ملاقات با بانوی سالخورده» نوشته فردریش درونمات ساخته شده است.
حمله به دموکراسی
فیلم سینمایی «بی همه چیز» با اقتباسی از نمایشنامه کمدی- تراژدی «ملاقات با بانوی سالخورده» نوشته فردریش درونمات ساخته شده است. هنر اقتباس متن را از آنچه که هست چند گام یا حداقل یک گام به پیش می‌برد. اما «بی همه چیز»، در کنار اینکه اقتباسی ناموفق از متن اصلی محسوب می‌شود؛ اثر را به متنی بی روح، بی زمان و مکان و بدون کارکرد تبدیل کرده است. به نظر می‌رسد بخش‌هایی از متن اصلی گزینش شده که قصد دارد قصه‌ای جهانشمول را روایت کند. اما فیلم بی همه چیز، اثر را به متنی الکن و فاقد جهان‌بینی مشخص تبدیل کرده است. این امر در شیوه روایت نیز به خوبی قابل تعمیم است. متن اصلی روایتی کمدی را آغاز می‌کند و در انتها به یک تراژدی موثر تبدیل می‌شود. اما در فیلم، این لحن‌ها در روایت حضور ندارند. برخورد اثر با متن، برخوردی گنگ و بی پایه است. شخصیت‌ها گویی منفک از متن و جهانی هستند که در آن حضور دارند و حس همدردی یا قرابتی با مخاطب برقرار نمی‌کنند، ضمن اینکه شناخت صحیحی هم از آنها در طول روایت طولانی فیلم حاصل نمی‌شود.
 در متن اصلی، شخصیت کلرزا خاناسیان که پیرزنی متمول، انتقام‌جو و پر کینه و خشن است؛ در دیالوگ‌های خشک و کوبنده خود، به راحتی قصدش را از آمدن به زادگاهش بیان می‌کند و در برخورد با اهالی شهر، کاملا نگاه رعیت‌مآبانه به مردم دارد. آنها را تحقیر می‌کند و با تندی و خشونت پیگیر خواسته خود است. کشمکش و درگیری میان مردم در مواجهه با تصمیمی حیاتی او، بسیار دراماتیک و با طنزی تلخ و گزنده مطرح می‌شود. اما در فیلم بی همه چیز، لی لی با بازی هدیه تهرانی تبدیل به زنی جذاب، محترم و موقری می‌شود که خواسته‌اش را پنهانی آن هم به شهردار شهر اعلام می‌کند. حتی در برخوردش با کاراکتر امیر با بازی پرویز پرستویی در سکانس دوم و صحنه قبرستان، همراه با احترام، خجالت و حیا است. در پلان دونفره ابتدای فیلم، در خلوت پس از سال‌ها نیز، لی لی از او ابراز تنفر یا انزجار نمی‌کند. در واقع، تا نیمه فیلم مخاطب سردرگم است که چرا لی لی چنین درخواستی از مردم دارد. این سردرگمی زمانی شدت می‌گیرد که در شخصیت‌پردازی کاراکتر مرد قصه، او هیچ نشانه و کدی مبنی بر درستی ادعای لی لی ندارد. حتی در مواجهه با ادعای مطرح شده، چنان برآشفته می‌شود که مخاطب بی گناهی او را تایید می‌کند. در حالیکه در نیمه پایانی فیلم مشخص می‌شود مرد بی‌گناه نیست. شخصیت‌های منفک از جهان داستان، حتی نقش درستی در رابطه با موقعیت نمایشی خود ندارند. کنش‌های بی منطق یا اشتباهی که برای آنها تعریف شده، نه تنها به بسط و گسترش شخصیت‌ آنها در طول فیلم کمکی نمی‌کند، بلکه در بسیاری از موارد متناقض و بی کارکرد است. ضمن اینکه مسیر پیگیری داستان را برای مخاطب مختل کرده و او را در میانه روایت رها می‌کند و سوالات بسیاری را در ذهن او می‌کارد و علت بسیاری از کنش‌ها را ناگفته رها می‌سازد.
اما آنچه که در مورد روح اثر دورنمات مطرح می‌شود و آنچه که در پرده پایانی –در متن اصلی- بر آن تکیه دارد، تعریف اهالی شهر برای مجازات ایل با الفاظی مانند عدالت و برقراری عدل بر پایه اصول انسانی و وجدان جمعی است. آنها برای رسیدن به ثروت بادآورده بانوی سالخورده و برای توجیه رفتار خود با ایل، اسم انتقام را به عدالت و توجه به وجدان تغییر می‌دهند و حماسه‌گون دست به جنایتی می‌زنند که رنگ عدالت بر خود می‌گیرد.
اما فیلم «بی همه چیز» با نمایش رای‌گیری عمومی و اتفاق نظر جمعی برای رسیدن به این تصمیم، رفتار جمعی مردم را بی‌منطق می کند. اینکه آنها باید برای این جنایت به توافق برسند و در نهایت با رای گیری این کار صورت بگیرد، از اساس مورد پذیرش نیست. چراکه برای این تصمیم از ابتدا از سوی لی لی، شرطی برای رضایت همه اهالی شهر تعیین نشده بود. اینکه چرا و با چه دلایلی انتقام گیری شخصی به رای‌گیری جمعی پایان فیلم منجر می‌شود، از دیگر سوالاتی است که فیلم پاسخی برای آنها به مخاطب ارائه نمی‌کند. آنچه اینجا با نگاه انتقادی قصد بیان آن را دارد، اتکای به آرای عمومی است. اینکه همیشه نمی‌توان آرای عمومی را دلیل بر صحت آن دانست و به آن افتخار کرد. به نظر می‌رسد کل فیلم برای این سکانسی است که قرار بوده تاثیر گذار و سرنوشت‌ساز باشد که عملا این سکانس هیچ نسبتی با کل اثر برقرار نمی‌کند. ضمن اینکه مردم همزمان که انگشت تایید خود را بر این تصمیم می‌زنند، فریاد گریه و لابه‌شان بلند است و انگار از خود خجالت می‌کشند و از تصمیم خود شرمسارند. در اینجاست که امیر با صلابت در قامت یک قهرمانی که زخم خورده تصمیم اشتباه مردم است، ظاهر می‌شود. افتخار او بر ظلمی که روا داشته و گریه مردم بر تصمیمی که گرفته‌اند، قابل درک نیست. در متن اصلی مردم نه تنها شرمسار نیستند بلکه آن را با برقراری عدالت و ریشه‌کن شدن جرم و جنایت یکی می‌دانند. در اینجا گویا قرار است آرای مردمی مورد انتقاد قرار گیرد و نگاهی تردید‌آمیز به اصل دموکراسی انداخته شود.
نکته دیگر، تاکید بسیار زیاد فیلم بر قهرمان بودن امیر است. به جز اینکه او در حادثه معدن جان چند نفر از اهالی شهر را نجات داده، اطلاعات دیگری مبنی بر این ویژگی او مطرح نمی‌شود. در حالیکه تاکید بسیار بر قهرمان بودن او و نحوه برخورد مردم در پایان فیلم، اساسا قرار است درام «بی همه چیز» را بسازد. در کنار این نکات، انتخاب بازیگری میان‌سال و جذاب برای بانوی سالخورده متن دورنمات هم بی منطق است. بانوی دورنمات، زنی قدرتمند و متمول است که نه تنها چیزی برای از دست دادن ندارد و دارایی‌اش در سال‌های آخر عمر بی اهمیت محسوب می‌شود، بلکه انتقام‌گیری او با تصویری که دورنمات از کلرزا خاناسیان می‌سازد، کاملا سازگاری دارد. در اینجا به نظر می‌رسد برای جذب مخاطب این ویژگی اساسی شخصیت اصلی فیلم نادیده گرفته شده و بازیگری جذاب برای این نقش انتخاب شده که با منطق کلی متن هم راستا نیست.
در کل فیلم، کودکی معلول نظاره‌گر کشمکش میان مردم و امیر است. در پایان هم تنها اوست که مخالفت خود را اعلام می‌کند. اما عملا نه تنها حضورش کارکردی در روایت فیلم ندارد، بلکه حتی مخالفتش هم بی معنی است چرا که کسی از او نظر نمی‌خواهد و نظرش هم تاثیر در اتفاقی که جمع بر آن مهر تایید زده است،  ندارد.
رویا سلیمی
 
کد مطلب: 161347
برچسب ها: رویا سلیمی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *