۳
دوشنبه ۲۰ شهريور ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۰۰
«مردم سالاری» به بهانه همزمانی روز ملی سينما و ايام اربعين بررسی می کند

عاشورا و نشانه‌شناسی فيلم‌های دفاع مقدس

تلاقي 21 شهريور، روز ملي سينما و ايام عزاداري سيدالشهدا، فرصتي مغتنمي را براي تبيين نسبت ميان عاشورا و سينماي دفاع مقدس ايجاد مي‌کند.
عاشورا و نشانه‌شناسی فيلم‌های دفاع مقدس
گروه فرهنگي- رويا سليمي: تلاقي 21 شهريور، روز ملي سينما و ايام عزاداري سيدالشهدا، فرصتي مغتنمي را براي تبيين نسبت ميان عاشورا و سينماي دفاع مقدس ايجاد مي‌کند. در اين نوشتار که خلاصه پژوهشي دانشگاهي است، بحث نوع بهره و بازنمايي مفاهيم عاشورا در فيلم‌هاي دفاع مقدس مورد بررسي قرار گرفته است.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،در هر جامعه‌اي سينما از واقعيات همان جامعه نشأت مي‌گيرد. سينما با بهره‌گيري همزمان از عنصر صدا و تصوير نقش بي‌بديلي در ترويج و بازنمايي معاني و دلالت‌هاي خاص ايفا مي‌کند. فيلم‌هاي سينمايي در واقع پديده‌اي فراتر از يک وسيله سرگرمي هستند. آن‌ها نقش بلند مدتي در شکل گيري فرهنگ بر عهده دارند (دفلور و دنيس، 1387)  نکته مهم در مورد سينما اين است که سينما به همان اندازه که هنر است رسانه نيز هست و رسانه بودن آن به اندازه هنر بودن آن و يا بيشتر اهميت دارد (راودراد، 1382)  آگاهي و ذهنيت مردم نسبت به جهان بستگي به محتوايي دارد که از رسانه‌ها دريافت مي‌کنند (مهدي زاده، 1387) از اين رو کارگردان‌ها و ارتباط گران تلاش مي‌کنند با گنجاندن معاني و دلالت‌هاي خاص خود به مقاصدشان که انعکاس و ترويج فرهنگ، ارزش و هنجارها است، دست يابند. فرهنگ عاشورا يکي از تاثيرگذارترين عوامل معنوي در دوران دفاع مقدس بوده است. بر اين اساس، چگونگي بازنمايي اين فرهنگ و مولفه‌هاي مرتبط با عاشورا در فيلم‌هاي دفاع مقدس اهميت زيادي دارد. فيلمسازان عموماً جوان حوزه دفاع مقدس، صنعت سينما و جنگ را به فرصت رسانه‌اي براي تبليغ و ترويج کارکردهاي اجتماعي و سياسي دين اسلام در جامعه‌اي ديندار، بر اساس نگاه تاريخي و الگومند به فرهنگ عاشورا کردند. از اينرو، در اين مقاله، مسئله اصلي چگونگي بازنمايي سينمايي فرهنگ عاشورا در فيلم‌هاي داستاني دفاع مقدس است. براي اين منظور فيلم‌هاي داستاني دفاع مقدس در فاصله زماني دهه 60-90 را به عنوان جامعه آماري تحقيق انتخاب کردم. از اين جامعه آماري 4 فيلم به عنوان قلمرو مکاني در نظر گرفته شده است. اين 4 فيلم پس از بازبيني 37 فيلم منتخب دفاع مقدس بر اساس نظر خبرگان و کارشناسان و مطالعه دوره کتاب‌هاي فيلمشناخت جشنواره بين‌المللي فيلم مقاومت انتخاب شده‌اند که داراي بيشترين نمود فرهنگ عاشورا در خود هستند. فيلم‌هاي هيوا، حماسه مجنون، پرواز در شب، تنگه ابوقريب در اين پژوهش بر اساس روش نشانه شناسي کيفي انتقادي جان فيسک مورد بررسي قرار گرفته است.
فيلم«پرواز در شب»
 گردان کميل يکي از گردان‌هايي بود که در جريان عمليات والفجر مقدماتي از 17 تا 21 بهمن 1361 در کانال دوم فکه در محاصره کامل قرار گرفت. آب، غذا و امکانات در چنين وضعيتي با کمبود شديد مواجه شد. تمامي رزمندگان گردان به جز يک نفر در همان کانال کميل و ميانه عمليات به شهادت رسيدند. علت مقاومت گردان کميل بعدا اينگونه عنوان شد که براي به عقب کشيدن بقيه گردان‌ها و براي حفظ چندين گردان تا نفر آخر مقاومت کردند. چند روز بعد از اتمام عمليات والفجر مقدماتي و شهادت اعضاي گردان کميل، عراق داخل کانال را پر مي‌کند و شهدا در آن کانال مدفون مي‌شوند. حماسه گردان كميل، دستمايه فيلم «پرواز در شب» زنده‌ياد رسول ملاقلي‌پور شد.
اين فيلم، بازنمايي انعکاسي، بازتابي و نيت‌مند از واقعيتي است که در يکي از عمليات‌هاي دوران دفاع مقدس رخ داده است. استفاده از نمادها، نشانه‌ها و شمايل‌هايي که مخاطب به واسطه آن پيوند ميان دفاع مقدس و فرهنگ عاشورا را از بطن متن تصويري ملاقلي‌پور دريافت مي‌کند؛ بازنمايي تعمدي و نيت‌مند است که حاوي چندين پيام در نسبت ميان دفاع مقدس و عاشورا است. مفاهيم استخراج شده از فيلم«پرواز در شب» شامل موارد زير است:
1.اين جنگ را ادامه قيام امام حسين(ع) دانسته و جنگ ميان خير و شر، حق و باطل، اسلام و کفر و در نهايت امام حسين(ع) و يزيد مي‌داند.
2.انسان ايراني و انقلابي و شيعه 12 امامي (در مقايسه‌اي که با سويه ديگر جنگ ترسيم مي‌کند)؛ را انسان تکليف‌مداري ترسيم مي‌کند که با الگوگيري از امام حسين(ع) و يارانش تا آخرين نفس به مبارزه با کفر و يزيد زمان مي‌پردازد.
3.تمام رزمندگان حاضر در جبهه، با الگوگيري از امام حسين(ع) و يارانش، خود به نمادي از مقاومت و پايداري در مقابل دشمني تبديل شده‌اند که او نيز سبوعيت و ظلم را به حد خود رسانده است.
 با توجه به اهميت و نفوذ فرهنگ عاشورا و پيش‌داشته‌هاي تاريخي، اعتقادي و احساسي مردم ايران نسبت به واقعه عاشورا؛ اين بازنمايي تعمدي ملاقلي‌پور از جبهه‌هاي جنگ و دوران دفاع مقدس که ميان فرمانده و رزمندگان شهيد با واقعه عاشورا و شهداي کربلا نسبت مستقيم برقرار مي‌کند، منجر به بازنمايي برساختي شده است. درک تماشاگران ايراني، همدلي و فهم آنها از نشانه‌ها و رمزگان اجتماعي روشن فيلم و ايجاد بينامتنيت ميان جبهه‌ها و کربلا، زمينه‌هاي اصلي بازنمايي برساختي است.
اين فيلم با توجه به اينکه قصد دارد واقعه‌اي تاريخي در جنگ را به تصوير بکشد، به بيان مسائلي مي‌پردازد که در دل واقعه تاريخي به مفاهيم ايدئولوژيک خود نيز توجه ويژه دارد. اينکه رزمندگان در کانال کميلي گير افتاده‌اند و تشنگي و بي آبي از جمله مشکلات آنهاست بازنمايي بازتابي و انعکاسي از اتفاقي است که در دوکوهه رخ داده است. اما با توجه به اينکه اين فيلم در سال‌هايي ساخته و اکران شده است که درگير جنگ با عراق هستيم کارگردان قصد ترسيم اتفاقات به شکل کاملا واقعي آن‌ را ندارد. اينکه آنها در همان منطقه توسط نيروهايي عراقي شهيد مي‌شوند و چند روز بعد مدفون، در فيلم به آن اشاره نمي‌شود و برعکس در انتها شخصيت حميد که براي آوردن نيرو به قرارگاه رفته بود مي‌تواند نيرو و امکانات به کانال بياورد و رزمندگان را از دل مهلکه نجات دهد. اين شيوه پايان‌بندي فيلم مبتني بر بازنمايي نيت‌مند و ارادي است که در بحبوحه جنگ قصد مايوس کردن مخاطب را ندارد.
بازنمايي نيت‌مند فيلم «پرواز در شب» علاوه بر پايان‌بندي در موارد ديگري نيز مشهود است. نظيره‌سازي آشکار با واقعه عاشورا در بسياري از پلان‌هاي آن وجود دارد. صحنه تشنگي ياران امام، از خودگذشتگي و امتناع از خوردن آب و صحنه به شهادت رسيدن مهدي نريمان از مهمترين سکانس‌هايي است که در آن بازنمايي نيت‌مند کارگردان را در پيوند برقرار کردن ميان عاشورا و دفاع مقدس مي‌بينيم. در «پرواز در شب» به جز دو شخصيت اسير عراقي؛ تمام رزمندگان شخصيت‌هايي مثبت و سفيد هستند که هر کدام به گونه‌اي عارف مسلک و نمادي از ياران امام حسين(ع) در روز عاشورا.
اين فيلم زماني ساخته مي‌شود که حدودا 6 سال از شروع جنگ و دوران دفاع مقدس گذشته و به لحاظ ايدئولوژيک فيلم قابل اهميتي است. چراکه سعي دارد مخاطب را با مفاهيمي از عاشورا در خلال جنگ آشنا سازد که تا پيش از اين در قالب سخنراني و منابر مي‌شنيد. اينکه جنگ ايران و عراق، جنگ ميان حق و باطل است و فيلم  سعي دارد با بياني احساسات‌گرايانه  به تهييج مخاطب بپردازد. مخاطبي که درگير جنگ است و با ديدن فيلم‌هايي اينچنيني امکان ترغيب و تشويق او به جبهه با توجه به علقه‌هاي مذهبي و شيعي در او تقويت مي‌شود. براساس اتفاقات فيلم، به ويژگي‌هاي معنوي و آسماني رزمندگاني مي‌پردازد که در موقعيتي مشابه ياران امام در کربلا گرفتار شده‌اند و به جنگ با باطل مي‌پردازند. فيلم سعي دارد از اعتقادات و داشته‌هاي ذهني مخاطب در مورد عاشورا استفاده کند و ميان اين دو واقعه پيوندي برقرار سازد و اين جنگ را در پيوند با مفاهيم عاشورا معنا مي‌بخشد.
فيلم «هيوا»
  ملاقلي پور فيلمنامه هيوا را بر مبناي مستندي که درباره شهيد مهدي باکري و حميد باکري ساخت، نوشت و کارگرداني کرد. فيلم بازنمايي انعکاسي و بازتابي از واقعيتي مبتني بر مفهوم مورد نظر است. اين ويژگي در مورد شخصيت‌ها و طيف‌هاي درگير با جنگ فيلم وجود دارد. اما در استفاده از نمادها، نشانه‌ها و شمايل‌هايي که مخاطب به واسطه آن پيوند ميان دفاع مقدس و فرهنگ عاشورا را از بطن متن تصويري ملاقلي‌پور دريافت مي‌کند؛ بازنمايي تعمدي و نيت‌مند است که حاوي چندين پيام در نسبت ميان دفاع مقدس و عاشورا است.  شخصيت‌هاي هيوا برخلاف رسم سينماي دفاع مقدس تا به آن سال‌ها؛ همگي مثبت و سفيد نيستند و کارگردان شخصيت‌هاي خاکستري و سياهي که در واقعيت در جبهه حضور داشتند را از جهاني که مي‌سازد حذف نمي‌کند و سعي دارد تصوير واقع‌گرايانه‌تر از جنگ را به مخاطب ارائه کند. اين بازنمايي سعي در کليشه‌زدايي از شخصيت‌هاي به تصوير کشيده شده سينماي دفاع مقدس تا سال 77 دارد. با توجه به اينکه از پايان جنگ تا زمان ساخت اين فيلم نزديک به 9 سال مي‌گذرد و در اين ميانه فيلم‌هاي فراواني در ژانر دفاع مقدس ساخته شده؛ کارگردان با توجه به زمينه‌هاي اجتماعي و فاصله‌اي که از زمان جنگ گرفته است؛ سعي در ترسيم فضايي مبتني بر واقعيت دارد. واقعيتي که مي‌تواند براي مخاطبي که جنگ را تجربه نکرده و در بحبوحه جنگ به دنيا آمده باشد به دور از فضاي احساسات‌زده و شعاري سينماي دفاع مقدس، مخاطب جوان و فعال سينما را با خود همراه سازد. مخاطبي که براي درک مفاهيم نهفته در فيلم بايد در کنار حس‌آميزي، بتواند خود را به جاي شخصيت‌هاي فيلم قرار دهد و با آنها همذات‌پنداري کند.. با توجه به طراحي صحنه، ‌چهره، نور، شرايط ويژه گردان و اتفاقاتي که شرح آن داده شد؛ کارگردان با استفاده از نشانه‌ها و در برخي از پلان‌ها با نظيره‌سازي واقعه عاشورا در دفاع مقدس به وسيله شخصيت‌ها، اسامي، ‌سرنوشت و شرايطي که آنها در آن درگير هستند؛ قصد بيان نکاتي را دارد که همگي مصداق بازنمايي تعمدي‌اند. البته درک تماشاگران ايراني، همدلي و فهم آنها از نشانه‌ها و رمزگان اجتماعي روشن فيلم و ايجاد بينامتنيت ميان جبهه‌ها و کربلا، زمينه‌هاي اصلي بازنمايي برساختي است.
فيلم«حماسه مجنون»
فيلم «حماسه مجنون» بازنمايي انعکاسي و بازتابي از جنگ دارد. اين ويژگي در مورد شخصيت‌ها و طيف‌هاي درگير با جنگ فيلم وجود دارد. اما در استفاده از نمادها، نشانه‌ها و شمايل‌هايي که مخاطب به واسطه آن پيوند ميان دفاع مقدس و فرهنگ عاشورا را از بطن متن تصويري جمال شورجه دريافت مي‌کند؛ بازنمايي تعمدي و نيت‌مند است که حاوي چندين پيام در نسبت ميان دفاع مقدس و عاشورا است. مفاهيم استخراج شده از «حماسه مجنون» همانند پرواز در شب و هيواست و دفاع مقدس را عبادت و جهاد در راه خدا به مانند قيام عاشورا دانسته و ترسيم مي‌کند.
در سکانس‌هاي مختلف، بسياري از المان‌ها و نظيره‌سازي‌هايي از واقعه عاشورا صورت مي‌گيرد. شب قبل از عمليات به مانند شب عاشورا و اتمام و تجديد بيعت ميان امام حسين(ع) و يارانش ترسيم مي‌شود. برخي از صحبت‌هاي فرمانده عينا از روايات و مقاتل گرفته شده است. ضمن اينکه بازنمايي تعمدي شورجه کاملا مستقيم و سرراست مخاطب را با مفهوم‌پردازي کارگردان آشنا مي‌سازد. فرمانده در شب عمليات موقعيت و شرايط خود و گردانش را با شرايط امام حسين (ع) و يارانش در شب عاشورا مقايسه مي‌کند و جنگ و مبارزه خود و يارانش را جنگ ميان کفر و اسلام مي‌داند. اين سکانس به تمامي همه آنچه کارگردان در مفاهيم ايدئولوژيک قصد بيان آنرا دارد مطرح مي‌کند. ضمن داشتن ديالوگ‌هايي با ويژگي مستقيم گويي، در نحوه بازنمايي شب عاشورا و مواجهه با موقعيتي که رزمندگان در آن قرار دارند نيز به شکلي تعمدي نظيره‌اي کاملا آشکار از واقعه عاشورا را ترسيم مي‌کند. . درک تماشاگران ايراني، همدلي و فهم آنها از نشانه‌ها و رمزگان اجتماعي روشن فيلم و ايجاد بينامتنيت ميان جبهه‌ها و کربلا، زمينه‌هاي اصلي بازنمايي برساختي است.
فيلم «تنگه ابوقريب»
اين فيلم با توجه به اينکه 30 سال پس از اتمام جنگ ساخته شده، فيلمي بيگ پروداکشن است که بيشتر توجه به جلوه‌هاي بصري و ميداني و سينمايي کردن فضاي حاکم بر جنگ دارد. سينمايي که تا پيش از اين امکان به تصوير کشيدن صحنه‌هايي زيبايي‌شناسانه و تکنيکال را با توجه به امکانات محدود سينماي ايران نداشت. استفاده از بهترين امکانات فني و سينمايي در کنار کارگرداني و بازيگران سوپراستار خود فيلمي متفاوت در ژانر دفاع مقدس را ساخت.  موقعيتي که در روزهاي پاياني دفاع مقدس در دوکوهه و منطقه ابوقريب مي‌افتد، اتفاقي تعيين کننده در سرنوشت جنگ ميان ايران و عراق است که به واسطه قبول قطع‌نامه چند روز پس از اين عمليات؛ به گونه‌اي اين اتفاق را تحت تاثير خود قرار داد و مخاطب امروزي اطلاعات چنداني از آن ندارد. فيلم سعي دارد بيش از هر چيز اهميت و جايگاه سرنوشت‌ساز اين عمليات را در دفاع مقدس ترسيم کند. برخي شخصيت‌هاي اين فيلم مانند حاجي صالحي که فرمانده گردان است از شخصيت‌هاي واقعي حاضر در جبهه و گردان عمار است که در اين عمليات به شهادت مي‌رسد.
اين فيلم نيز به مانند برخي از آثار اين ژانر، مبتني بر اتفاقات واقعي زمان جنگ است و قصد دارد شرايط و موقعيت‌‌هاي حساس زمان جنگ را ترسيم کند و نگاهي تاريخي به آن دارد. در اين فيلم بازنمايي صورت گرفته در مورد عملياتي که رخ داده و بعضا شخصيت‌پردازي مبتني بر بازنمايي بازتابي است. اما بازنمايي عمدتا در وجوه کلي و کلان فيلم تعمدي است. فيلم با توجه به اينکه از نمادها و نشانه‌هايي در پيوند ميان دفاع مقدس و عاشورا بهره برده است اما اين نمادها را به شکلي گذرا بدون پرداخت داستاني و سينمايي در چندين سکانس کوتاه و خالي از احساسات‌گرايي به تصوير مي‌کشد. هنگاميکه رزمندگان با مشکلات فراواني مانند کمبود آب و تشنگي مواجه هستند؛ علي‌رغم اينکه به مخاطب اطلاعاتي در اين زمينه مي‌دهد، اما تاکيد چنداني بر آن نمي‌کند و تنها در حد دادن اطلاعات و شناخت شرايط دشوار رزمندگان در دافع مقدس مي‌ماند. استفاده از نماد و نشانه‌هايي که مخاطب را به ياد واقعه عاشورا مي‌اندازد بيشتر براساس بازنمايي برساختي که در پيوند ميان زيست اجتماعي او با اين نمادها وجود دارد؛ معني مي‌يابد. ضمن اينکه در پرداختن به صحنه‌هاي به شهادت رسيدن رزمندگان نيز با وجود اينکه اين عناصر در ذهن مخاطب آشناست؛ قصد دارد نگاهي تاريخي به جنگ داشته باشد و از دل اين تصاوير- به عنوان مثال صحنه قطع شدن دست رزمنده- بر پيوند ميان اين عناصر و واقعه عاشورا تاکيد مي‌کند. با توجه به اينکه اين فيلم براي مخاطب امروزي ساخته شده کارگردان سعي دارد در دام احساسات‌گرايي نيفتد و ايدئولوژي حاکم در بطن متن تصويري خود را به شکلي مستقيم و گل درشت به مخاطب حقنه نکند. مخاطبي که سال‌ها از زمان جنگ تا به امروز آثاري کليشه‌اي و بعضا فرازميني از سرنوشت رزمندگان را در پرده سينما به نظاره نشسته است؛ به نظر مي‌رسد امروز براي نشاندن او پاي مسائلي اينچنيني، منطق داستاني و پرداختن به واقعيتي ملموس و همذات‌پندارانه او را همراه‌ خواهد ساخت. تا فيلمي که رزمندگان در آن انسان‌هايي فرازميني و ماورايي ترسيم شوند که پاي در عالم لاهوت دارند و قانون نانوشته‌اي ميان آنها و مخاطب برقرار است و آن آسماني بودن آنها و زميني بودن مخاطب است. به گونه‌اي که او تبديل به ابرقهرماني مي‌شود که دست يافتن به او و الگوبرداري از کنش‌ و واکنش او در فراز و فرود داستاني عملا غيرممکن است. در حاليکه «تنگه ابوقريب» شخصيت‌هايي را به تصوير مي‌کشد که درگير روزمره و مسائل زميني هم هستند. علي‌رغم اينکه از همه چيز خود مي‌گذرند اما دغدغه‌هايي از جنس قراردادهاي زندگي انساني و مادي را با خود دارند و اين همراهي مخاطب را با شخصيت‌هاي فيلم سهل‌تر مي‌سازد. شايد بتوان اقبال مخاطب به اين فيلم را در وجوه ملموس چنين شرايطي جستجو کرد. در بازنمايي تعمدي و نيت‌مندي فيلم مي‌توان گفت صحنه‌هايي که فيلم در آن واقعه عاشورا را به ذهن متبادر مي‌سازد تعمدا غيرمستقيم و در شمايل اتفاقي قابل باور در جهان بيروني ترسيم مي‌کند. اتفاقاتي احساسات‌زدايي شده که قصد شعار دادن و بيانيه صادر کردن را ندارد و مي‌خواهد واقعه‌‌اي تاريخي را به تصوير بکشد.
اين فيلم در ترسيم صحنه‌هاي شهادت رزمندگان نيز با توجه به همين نگاه، تصويري لخت و عريان و بي واسطه از رزمندگان ارائه مي‌دهد. صحنه‌هايي پرخشونت و بعضا دردناک که هيچ المان احساسي و عاطفي آنرا همراهي نمي‌کند اما با توجه به اينکه مخاطب ايراني با اين نمادها آشناست، پيوندي در لايه‌هاي زيرين و ناخودآگاه خود با واقعه عاشورا برقرار مي‌سازد.
در اين چهار فيلم داستاني دفاع مقدس، فرهنگ عاشورا بيشتر با  رمزگان ايدئولوژيک بازنمايي شده است.  با توجه به تجربي بودن اين ژانر در سينماي اوايل انقلاب و نبود امکانات و بستر تکنيکال، آنچه بيش از هر چيز در بازنمايي فرهنگ عاشورا مورد استفاده قرار گرفته، استفاده از رمزگان ايدئولوژيکي است که در پيوند با فضاسازي جبهه نيز عنصري حياتي و قابل اهميت محسوب مي‌شود. در استفاده از رمزگان‌هاي ايدئولوژيک، اجتماعي و فني هر فيلم به فراخور شرايط و زمان خاص خود تغييراتي جدي دارد. فيلمي مانند پرواز در شب و حماسه مجنون با رمزگان‌هاي ساده اي چون سربند و پرچم، نعزيه و تمثال، گريم و شکل ظاهري و حتي القابي چون حاجي و سيد تاکيد بسياري بر مفاهيم ايدئولوژيک خود دارند که اين مسئله در فيلم‌هاي هيوا و تنگه ابوقريب که با فاصله از جنگ ساخته شده نمود کمتر و رمزگان‌هاي پيچيده و غيرمستقيم تري دارند. تا جايي که در تنگه ابوقريب اين رمزگان شکل خشن و بي رحم جنگ را نيز بازتاب مي‌دهد و دست و گلوي بريده و صحنه‌هاي خشن جنگ را به تصوير مي‌کشد.
 در فيلمي مثل پرواز در شب که در زمان جنگ ساخته و اکران مي‌شود فاصله رزمندگان و شهدا، رفتار و چهره امامان و ياران ايشان در کربلا کم بود و خيلي مستقيم ارتباط ذهني با مخاطب برقرار مي‌کرد. ويژگي اي که هر چه از جنگ فاصله مي‌گيريم از شدت آن کاسته مي‌شود. در فيلم حماسه مجنون اين ويزگي همچنان وجود دارد اما در هيوا و سپس تنگه ابوقريب، اين نسبت به شکلي غيرمستقيم و در مواردي مي‌توان گفت برقرار نمي‌شود.
در پايان بايد گفت اين چهار فيلم که هر کدام در نسبت با دفاع مقدس شرايط زماني خاص خود را دارد رويکردها و بازتاب‌هايي متفاوت و يا مشترک نسبت به چند عنصر در دل خود دارند که البته ويژگي بارز بسياري از فيلم‌هاي اين ژانر بومي است. در اين فيلم‌ها عناصر در خدمت ايدئولوژي مدنظر کارگردان و نويسنده پيش مي‌رود. در فيلم «پرواز در شب» کاراکترها ويژگي شخصي خاصي که آنها را متمايز از ديگران کند يا شناختي نسبت به گذشته شخصيت‌ها و شرايط زندگي آنها داده نمي‌شود. اين ويژگي در مورد فيلم «حماسه مجنون» نيز به همين شکل است. تنها چند شخصيت که هر کدام با نامي مشخص از ديگري تفکيک شده اند در فيلم وظيفه اي بر عهده دارند و ويژگي‌هاي شخصيتي آنها عموما دراماتيزه و داستاني نمي‌شود. اين ويژگي در فيلم‌هاي «هيوا» و «تنگه ابوقريب» نيز وجود دارد. همه شخصيت‌ها کل واحدي هستند براي بازنمايي اتفاقي خاص در دوران دفاع مقدس.
نکته حائز اهميت ديگر در اين گونه از فيلمها که اين 4 فيلم هم از اين قاعده مستثني نيستند؛ بيان مانيفستي به مخاطب در مورد فلسفه حضور در جبهه است. بيان اين فلسفه گاه از شبه روضه اي که فرمانده در حماسه مجنون مي‌خواند، قابل دريافت است. در پرواز در شب، اتمام حجت مهدي نريمان و نحوه شهادتش و هيوا که فلسفه حضور در جبهه در قالب نامه به مخاطب گوشزد مي‌کند، به راحتي قابل پيگيري است. اين فلسفه پيوند وثيقي با فلسفه عاشورا دارد. اما شايد نکته بسيار اساسي در اين فيلم‌ها، تعريف ديگري از مفهوم پيروزي باشد. که آن هم در بستر مفاهيم عاشورايي، پيروزي در پيوند با مفاهيم آسماني و فنافي‌الله محقق مي‌شود. شکست به معناي مرگ و کشته شدن توسط نيرويهاي متخاصم نخواهد بود. اين کشته شدن عين پيروزي و قرار داشتن در مسير درست است.  در سه فيلم (هيوا، پرواز در شب و حماسه مجنون)، که حين جنگ و در فاصله نزديک از آن ساخته شده؛ کاملا مفهوم پيروزي با توجه به رويکردهايي که با الگو گرفتن از قيام امام حسين(ع) و نظيره سازي از کربلا صورت مي‌گيرد. اينکه اين جنگ همان جنگ حق و باطل است و صدام يزيد زمان و نيروهاي خودي لشگر امام حسين(ع) کاملا نگاه ايدئولوژيک خود را بر اين اساس بنا مي‌نهد. نگاهي که در آن مفهوم پيروزي، تغيير مي‌کند. پيروزي نه شکست دادن دشمن با کشت و کشتار بسيار و گرفتن خاک آنها بلکه تنها حضور در اين مبارزه که نام جهاد را با خود همراه دارد و عبادتي والا محسوب مي‌شود. اين مفهوم در اين ميدان نبرد، رزمندگان نه مکلف به نتيجه بلکه مکلف به انجام وظيفه اي هستند که شرع و دين بر آنها محول ساخته است و عمل به اين تکليف بزرگترين پيروزي محسوب مي‌شود. اين پيروزي در پيوند با امام حسين(ع) و يارانش معنايي آسماني تر و شوقي وصف ناپذير از حضور در جبهه را در ميا ن رزمندگان به تصوير مي‌کشد و با ايجاد موقعيت‌هايي مشابه آن واقعه کاملا بر انطباق اين مفهوم صحه مي‌گذارد.  اما در مورد فيلم تنگه ابوقريب که 30 سال پس از اتمام جنگ ساخته مي‌شود مفهوم پيروزي شکل ديگري به خود مي‌گيرد و با توجه به اينکه رزمندگان با همان تفکر به ميدان جنگ حاضر مي‌شوند اما اين انگيزه چندان تاکيدي دراماتيک و سينمايي در فيلم ندارد و براي مخاطب امروزي که در فضاي جنگ 30 سال پيش نبوده، جنگ را در ابعاد و مفاهيم ديگر نيز بيان مي‌‌شود. يکي از شخصيت‌ها به نوجواني که در جنگ حضور دارد مي‌گويد پيروز نهايي اين جنگ فروشندگان اسلحه هستند. بنابراين فيلم در کنار نگاه ايدئولوژيک خود سعي دارد به ابعاد ديگر  جنگ از نگاه نيروي متخاصم هم اشاره کند.
کد مطلب: 202649
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *