۰
دوشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۵۰

جایگاه منتقدان سیاسی در حکومت کجاست؟

احسان شریعتی
«استقلال، آزادی»، «نه شرقی، نه غربی»، و استقرار حکومت قانون، تحقق اصل «موازنه‌ی منفی» (علیه استبداد-نظامی‌گری شرقی و علیه استعمار-استثمار غربی)، جمهوری (مردم‌سالاری شورایی معطوف به عدالت اجتماعی)، شعارها و مطالبات «ملی» مردم ایران طی سده‌ی گذشته بوده‌اند (از صدر انقلاب مشروطه تاکنون، با گذر از نهضت ملی و انقلاب بهمن 57).
جایگاه منتقدان سیاسی در حکومت کجاست؟
«استقلال، آزادی»، «نه شرقی، نه غربی»، و استقرار حکومت قانون، تحقق اصل «موازنه‌ی منفی» (علیه استبداد-نظامی‌گری شرقی و علیه استعمار-استثمار غربی)، جمهوری (مردم‌سالاری شورایی معطوف به عدالت اجتماعی)، شعارها و مطالبات «ملی» مردم ایران طی سده‌ی گذشته بوده‌اند (از صدر انقلاب مشروطه تاکنون، با گذر از نهضت ملی و انقلاب بهمن 57).
معنای چنین سیاست خارجی ملی، متوازن یا «منفی»ای (نه..، نه..)، نه انزواطلبی و تخاصم با همه، که به‌عکس، جستجوی تفاهم و تنش‌زدایی توسط یک کشور مستقل و حافظ کیان و سیادت ملی و منطقه‌ای خویش از طریق گفتگو و مذاکره در عرصه‌ی جهانی و التزام به تمامی معاهده‌های حقوقی و میثاق‌های بین‌المللی بود.
امروزه اما سیاست خارجی رسمی دولت و حاکمیت گویی از هراس تحریم و تهاجم غرب به جانب شرق متمایل می‌شود که این رویکرد نگران‌کننده در صورت توفیق و تحقق ناقض اصل موازنه‌ی منفی میراث انقلاب‌ها و نهضت‌های ملی و مردمی معاصر میهن ما خواهد بود.
از سوی دیگر، از منظر مذهبی و اعتقادی نیز در ایام عید علوی شاهد گسترش بازداشت‌ها با اتهامات گوناگون و تحدید حقوق و آزادی‌های عمومی بودیم. آیا امام علی در دوران خلافت خود یک زندانی سیاسی-عقیدتی داشت؟‌! آیا مخالفان و منتقدان خود را به اتهام تبلیغ و تبانی محصور و محبوس می‌ساخت؟ «حکومت عدل علی» مگر از شعارهای اصلی ایرانیان مسلمان در دوران انقلاب نبود؟
برخی خواهند گفت تفسیرها از دین (کتاب و سنت) همواره گوناگون بوده است (همچنان که از اصل استقلال و ملی‌گرایی دو برداشت و دو رویکرد داشته‌ایم، مصدقی و آریامهری). پس تشخیص اصالت و حقانیت هر یک برای دیگران ناممکن است. از این رو حق با قوی‌ترها خواهد بود (صاحبان رگ‌های گردن به حجت قوی و نه دلایل قوی و معنوی منطقیون). و برخی دیگر خواهند پرسید اصلا نسبت یک ایمان مذهبی و ایدئولوِیک با امر سیاسی ملی چیست؟
پاسخ به پرسش نخست از سوی باورمندان به دین توحید (تساوی همگانی در برابر یک خدا) در برابر ادیان شرک این خواهد بود که تاریخ ادیان و تمدن‌ها تاریخ نزاع دین علیه دین بوده است: «لکم دینکم و لی دین»!
و پاسخ به پرسش دوم این‌که «هدایت»(و حقیقت) نه در مباحثات و مناقشات کلامی (الهیاتی)، بلکه در عمل یعنی در گزینش واقعی شما رخ خواهد نمود: انتخاب رهایی انسان، استقلال ملت، آزادی مردم، عدالت برای ستمدیدگان و توسعه‌ی عمومی و تعالی معنوی، یا وابستگی به ابرقدرت‌ها و استبداد و ارتجاع، تبعیض و استثمار، و فقر و فلاکت و فساد و فروپاشی مادی و اخلاقی.
پس نه زبان و استدلال‌های ادیان و ایدئولوژی‌های سنتی و مدرن که نتایج و کارکرد عینی و عملی آنها «راهنما» و معیار سنجش صحت و سقم دعاوی آرمانی و اخلاقی آنها ست و به تعبیر عیسوی «شما آن ها را از میوه هایشان خواهید شناخت»‌!
کیست مولا؟ آن که آزادت کند! کیست پیشوا؟ بَندِ رِقّیَّت زِ پایَت بَرکَند»!
کد مطلب: 169612
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *