۰
چهارشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۲۵

خطر شیوع بحرانهای روحی درمناطق سیل‌‎زده

افزایش افکار آزاردهنده و همچنین بحران‌های شدید روحی یکی از تبعات اجتماعی بحران‌های طبیعی نظیر سیل و زلزله است که در صورت عدم مداخله به‌موقع کارشناسان روانشناسی، ممکن است به شکل خودکشی در میان ساکنان مناطق آسیب‌دیده ظاهر شود. با این حال، کارشناسان معتقدند تنها سیل یا زلزله و خسارت ناشی از آن، دلیل اصلی نیست و پیشینه افراد و جایگاه ‌آنها در اجتماع هم به این موضوع کمک می‌کند.
افزایش افکار آزاردهنده و همچنین بحران‌های شدید روحی یکی از تبعات اجتماعی بحران‌های طبیعی نظیر سیل و زلزله است که در صورت عدم مداخله به‌موقع کارشناسان روانشناسی، ممکن است به شکل خودکشی در میان ساکنان مناطق آسیب‌دیده ظاهر شود. با این حال، کارشناسان معتقدند تنها سیل یا زلزله و خسارت ناشی از آن، دلیل اصلی نیست و پیشینه افراد و جایگاه ‌آنها در اجتماع هم به این موضوع کمک می‌کند.
برخی می‌گویند ایران در زمینه آمار افسردگی، جزو کشورهای‌ رتبه‌دار جهان است. از طرفی نوسانات قیمت ارز و به تبع آن، نوسانات قیمت کالا و خدمات در داخل کشور این روز‌ها بسیاری از خانواده‌های ایرانی را درگیر ناامنی اقتصادی کرده است. همه این‌ها در کنار فقر، اعتیاد، بیکاری، حاشیه‌نشینی و فقدان سرمایه اجتماعی باعث شده است آستانه تحمل جامعه به‌شدت پایین آمده و در کنار آن، نافرمانی‌های مدنی هم افزایش پیدا کند. حالا در نظر بگیرید در چنین شرایطی برخی استان‌های کشور درگیر سیل شوند و بسیاری خانه، کار، سرمایه و حتی عزیزان خود را از دست بدهند. مطمئناً در چنین شرایطی که افراد بیش از گذشته احساس ناامنی می‌کنند، افکار آزاردهنده بیش از گذشته می‌تواند به «از بین بردن خود» منجر شود.

**آسیب‌پذیری بیشتر زنان
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، این است که به اعتقاد آسیب‌شناسان، آسیب‌پذیری زنان به‌ویژه در جوامع سنتی و با فرهنگ‌های متنوع بیش از مردان است و نیاز به توجه و مراقبت بیشتری در مورد آن احساس می‌شود. البته در این میان افرادی همچون سرپرست استانداری گلستان اعتقادی به این موضوع ندارد. به‌طوری که در مصاحبه‌ای با خبرگزاری ایرنا در پاسخ به این سؤال که برای کاهش آسیب‌هایی مانند افسردگی که معمولاً به زنان و کودکان در جریان بلایای طبیعی به وجود می‌آید چه برنامه‌ای دارید؟ می‌گوید: «متوجه نمی‌شوم، مثلاً میان زنان و کودکان با پسرها و مردان چه تفاوتی هست؟ که این‌ها بیشتر آسیب دیده‌اند و آنها کمتر؟ من تفاوتی بین این افراد قائل نیستم. شاید شما نگاهتان این باشد که دختر خانم‌ها و مادران بیشتر تحت تأثیر سیل قرار داشتند و به حالت افسردگی بیشتر دچار شده‌اند، اما من به این قائل نیستم چون همه خانواده زیرفشار حاصل از سیل بوده‌اند و همه به یک اندازه متأثر شده‌اند. ما توجهمان به این است که هرچه سریع‌تر به این خانواده‌ها امدادرسانی کنیم.»

صحبت‌های سرپرست استانداری گلستان در حالی است که آخرین آمار شیوع‌شناسی خودکشی در استان گلستان بر اساس اعلام دانشگاه علوم پزشکی حدود 118 نفر در 100 هزار نفر در کل جمعیت است. زنان 147 نفر در هر 100 هزار نفر و مردان 89 تن و همان‌طور که مشخص است زنان وضعیتشان بدتر است.

همین چند روز پیش بود که صادق کریمی‌کیا، مدیرکل امور اجتماعی استانداری خوزستان نسبت به احتمال خودکشی ناشی از سیل هشدار داد و با اشاره به این‌که کارشناسان خوزستان باید مراقب این ماجرا باشند، گفت: مداخلات تاب‌آوری و بازتوانی می‌تواند در کاهش آسیب‌های اجتماعی در این زمینه مؤثر باشد. در این میان، از گلستان خبر می‌رسد که بعد از سیل اخیر در این استان یک نفر اقدام به خودکشی کرده و 50 نفر هم افکار خودکشی در سر داشته‌اند.

**پس از بحران‌های اجتماعی و طبیعی، اقدام به خودکشی طبیعی است

سید امیر میرفندرسکی، قائم‌مقام مدیرکل بهزیستی استان گلستان در گفت‌وگو با ایرناپلاس می‌گوید که در بحران‌های طبیعی مثل سیل و زلزله یا بحران‌های اجتماعی، فردی و خانوادگی مثل طلاق یا فوت عزیزان، اقدام به خودکشی یک امر طبیعی است. در زمان بحران‌های طبیعی که در حال حاضر سیل مدنظر ما است، افراد به دلیل از دست دادن خانه، سرمایه و حتی عزیزان خود دچار بحران شدید عاطفی و روانی می‌شود و نهایتاً افکار آزاردهنده‌ای به سراغ فرد می‌آید که یکی از شکل‌های آن، خودکشی یا دگرکشی است.

**یک اقدام به خودکشی و 50 افکار خودکشی

میرفندرسکی با رد خبر اقدام به خودکشی 60 زن در استان گلستان بعد از جاری شدن سیل در فروردین‌ماه امسال ادامه می‌دهد که بعد از واقعه سیل در آق‌قلا و گمیشان یک مورد اقدام به خودکشی توسط یک خانم داشتیم که ناموفق بوده است. البته قائم‌مقام مدیرکل بهزیستی استان گلستان می‌گوید در مصاحبه‌هایی که با افراد ساکن در کمپ‌های اسکان اضطراری داشتیم متوجه شدیم که نزدیک به 50 نفر افکار خودکشی را در ذهن خود داشتند که بیشترین تعداد را زنان تشکیل می‌دادند. انگیزه همه آن‌ها هم به‌صورت مشترک بحران سیل بود و این‌که تمام یا بخشی از دارایی‌هایشان را از دست داده بودند.

میرفندرسکی می‌افزاید: در تمام مراکز و کمپ‌های اسکان اضطراری، تیم‌های مداخلات و حمایت روانی و اجتماعی (محب) و همچنین اورژانس اجتماعی روزانه 12 ساعت و در مکان‌های پرخطر روزانه 17 ساعت به سیل‌زدگان خدمات ارائه می‌کردند. این خدمات شامل شناسایی، غربالگری و بعد ارائه مداخلات روانشناختی است.

**اوج فشار روانی به سیل‌زدگان بعد از بازگشت به خانه به‌مراتب خطرناک‌تر است

به گفته او، افراد زمانی که درگیر سیل هستند درگیر مشکلاتی مثل اسکان، نجات جان خانواده یا تهیه غذا هستند، اما اوج مشکلات و فشار‌های روانی زمانی بر این افراد غلبه می‌کند که بعد از سیل، افراد به خانه‌های خود برمی‌گردند و تازه متوجه می‌شوند که همه چیز خود را از دست داده‌اند. فردی ممکن است فرزند یا همسرش را از دست داده باشد، فرد دیگری خانه و فرد دیگری کل سرمایه‌اش؛ فشار روانی این زمان به مراتب خطرناک‌تر است و ممکن است هر اتفاقی بیفتد.

**مداخله تا یک سال ادامه دارد
به همین دلیل است که بر اساس قانون، بهزیستی مکلف است تا یک سال پس از بحران به افرادی که در چنین بحران‌هایی دچار مشکلات روانی یا روانشناختی شده‌اند خدمات ارائه کرده و با مداخلات لازم تنش‌های آن‌ها را به حداقل ممکن برساند تا اقدام به خودکشی انجام نشود. به همین دلیل میرفندرسکی می‌گوید این خدمات تا یک سال ادامه خواهد داشت.

**به مسأله خودکشی بنیادی‌تر نگاه کنیم
محسن جلالی، روانشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه گلستان در گفت‌‎وگو با ایرناپلاس می‌گوید که خودکشی پدیده‌ای نیست که بتوان آن را فقط به یک دلیل مثل سیل یا زلزله مرتبط دانست. خودکشی موضوع بزرگ‌تری است که عوامل متعددی می‌تواند دلیل آن باشد. البته نامناسب بودن شرایط زندگی یکی از عواملی مهمی است که در خودکشی واریانس بسیار بالایی دارد. وقتی فرد می‌بیند شرایط زندگی‌اش به هم خورده، خانه‌اش را از دست داده یا یکی از خویشاوندان خود را از دست داده، مطمئناً می‌تواند بیشتر به خودکشی فکر کرده یا در مورد آن اقدام کند.
اما به نظر جلالی، مسأله را باید بنیادی‌تر نگاه کرد. به گفته او، موضوع این است که شاید ما بتوانیم با مداخله در بحران و با گسیل روانشناس، مشاور و روانکاو به مناطق آسیب دیده و ایجاد ارتباط چهره به چهره با افراد صدمه دیده تاب‌آوری آن‌ها را بالا ببریم یا اینکه به آن‌ها قول مساعد بدهیم که با کمک مردم خانه‌هایشان دوباره ساخته می‌شود، اما اصل ماجرا اینجاست که آیا ما قرار است با هر بحرانی مثل سیل، شکست عاطفی، از دست دادن پدر و مادر یا ورشکستگی که در زندگیمان اتفاق می‌افتد، به زندگی خودمان پایان بدهیم؟ اگر این‌طور باشد چرا تاب‌آوری ما در این حد پایین است؟

**آخرین شیوع خودکشی در گلستان
جلالی معتقد است: پایین بودن تاب‌آوری افراد را باید در مسائل مختلفی جست‌وجو کرد که نامناسب بودن شرایط زندگی و از دست دادن کار یا محل زندگی بخشی از آن است. تاریخچه خودکشی در استان گلستان نشان می‌دهد که گلستان شیوع بسیار بالایی نسبت به استان‌های دیگر دارد و با توجه به شیوع شناسی متوجه می‌‎شویم که وضعیت این استان حتی قبل از همین سیل هم در این حوزه خوب نبوده است.

**فقدان سرمایه اجتماعی و اختلالات خلقی، دو عامل مهم خودکشی
جلالی ادامه می‌دهد: نتیجه‌ مطالعات ما در استان گلستان نشان می‌دهد که دو علت سرمایه اجتماعی و اختلالات خلقی و افسردگی نقش مهمی در خودکشی ایفا می‌کنند. در این میان، افسردگی روی سرمایه اجتماعی و نبود آن اثرگذار می‌شود. در واقع در استان گلستان یکی از دلایل وجود افسردگی به نبود سرمایه اجتماعی در استان تبیین می‌کند.
این استاد دانشگاه می‌افزاید: سرمایه اجتماعی پدیده‌ای است که همکاری و هماهنگی را در جامعه تسهیل می‌کند و دارای ساختار، محتوا و کارکرد است. ساختار به این معنا که هر چه شبکه ارتباطات اجتماعی در جامعه و بین افراد قدرتمندتر باشد، سرمایه اجتماعی وضعیت بهتری خواهد داشت. محتوا هم همان هنجار‌های اجتماعی است که مردم آن را انتخاب می‌کنند و به آن اعتقاد دارند. وجود این هنجار‌های اجتماعی در محتوای سرمایه اجتماعی کمک زیادی به بالا رفتن سرمایه اجتماعی افراد می‌کند.

**سرمایه اجتماعی استان گلستان با مشکل مواجه است
جلالی می‌افزاید: سرمایه اجتماعی در استان گلستان در ساختار، محتوا و کارکرد با مشکل مواجه است؛ که آن هم به دلیل چند فرهنگی بودن این استان است. در واقع، قومیت‌ها در استان گلستان خیلی دیدگاه مثبتی نسبت به هم ندارند و در پذیریش قومیت‌های یکدیگر دچار مشکل هستند. خرده فرهنگ‌های ترکمن یا سیستانی‌ها برای اینکه پذیریش اجتماعی داشته باشند مجبورند خودشان را به خرده فرهنگ اصلی برسانند، شبیه آن‌ها شوند و مثل آن‌ها رفتار کنند. همین موضوع در فرد ایجاد تعارض می‌کند و در نهایت باعث کاهش و فقدان سرمایه اجتماعیشان می‌شود.

وی ادامه می‌دهد: از طرفی، فرد نسبت به فرهنگ خود یا خرده فرهنگ مبدأ بی‌اعتماد می‌شود و در نتیجه عمل متقابل اجتماعی دچار مشکل شده و سرمایه اجتماعی تخریب می‌شود و فرد به سمت اضطراب، افسردگی و خلق و خوی منفی می‌رود. کم اعتماد می‌کند، صداقت برایش معنایی ندارد، حس همدردی و همدلی هم همین‌طور و همه این‌ها در کنار هم باعث کاهش تاب‎‌آوری فرد می‌شود. در این میان، زنان و دختران ما در برخی از جوامع سنتی و مذهبی دیده نمی‌شوند و سخت‌گیری بیش از حد خانواده‌ها نسبت به دختران وجود دارد. شما اگر همه این‌ها را کنار هم قرار دهید و بعد سیل و شرایط بعد از آن را اضافه کنید، متوجه می‌شوید که اوضاع از چه قرار است و چرا افکار خودکشی به سراغ آن‌ها می‌آید.

به گفته جلالی، برای همه این مواردی که گفته شد می‌توان راهبرد مقابله‌ای تعیین کرد. او می‌گوید: می‌توان روی یک به یک این موارد حرف زد، آموزش داد و فرهنگسازی کرد. می‌توان با برگزاری کارگاه‌های مختلف از جمله آشنایی با فرهنگ‌های مختلف خانواده‌ها را با فرهنگ قومیت‌های دیگر آشنا کرد و هزار موضوع دیگری که متأسفانه نه‌تنها در استان گلستان، بلکه در استان‌ها دیگر انجام نمی‌شود.
کد مطلب: 107379
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *