۰
چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۳
تحلیلی بر اوضاع و شرایط ما اصلاح طلبها

چرا رای می دهیم؟

جواد گیاه شناس*
هر چند حوادث آبان ماه، سانحه هواپیمای اوکراینی، تورم و چند برابری شدن هزینه های زندگی، نرخ مسکن افسارگسیخته و ...، نارضایتی های گسترده از شرایط اقتصادی جامعه و بسیاری از مصایبی را که اکنون در ذهن ایرانیان است و تکرار آن باعث تکدر خاطر خوانندگان خواهد شد فراموش نکرده ایم، بلکه...
چرا رای می دهیم؟
هر چند حوادث آبان ماه، سانحه هواپیمای اوکراینی، تورم و چند برابری شدن هزینه های زندگی، نرخ مسکن افسارگسیخته و ...، نارضایتی های گسترده از شرایط اقتصادی جامعه و بسیاری از مصایبی را که اکنون در ذهن ایرانیان است و تکرار آن باعث تکدر خاطر خوانندگان خواهد شد فراموش نکرده ایم، بلکه چون آیینه ای پیش رویمان است، اما رای و انتخابات مظهر و نمود دموکراسی و جنبش تکیه بر رای مردمی بعنوان رکن بلند و سترگی است که شاید بتوان گفت در زندگی امروزین ما نمی توان آنرا نادیده انگاشت و تمامی این مسایل نمی توانند سد راه چنین رخدادی گردند که البته عدم مشارکت و نادیده انگاشتن انتخابات خود دارای تبعات بسیار ناگواریست که یک جامعه را به اضمحلال می کشاند. با این مقدمه به چند دلیل مهم چرا رای می دهیم خواهم پرداخت :
 اولا همواره خطر بزرگی که تمامی کشورهای دارای مشی دموکراسی و جمهوریت را تهدید می کند آفت ها و آسیب های انتخاب است؛ چه زمانی که عده ای از حق انتخاب شدن محروم شوند و چه زمانی که افراد، حق انتخاب خویش را دستخوش مخاطرات جدی یابند. خطر زمانی آغاز می شود که نهضت جمهوری خواهی در کشور و دموکراسی را به مثابه حق انتخاب اکثریت بر اقلیت، به دموکتاتوری یعنی حاکمیت اقلیت بر اکثریت یا دیکتاتوری به نام مردم و با صورت دموکراسی تبدیل کنیم. در این فراز از دموکتاتوری یک اقلیت بر اکثریت حکمروایی می کند و این اقلیت می تواند به چند وجه ظهور کند. در نظام های دموکراتیک بیشترین زمینه ظهور آن با نا امیدی مردم و کنار کشیدن نخبگان از فرآیند سیاسی ایجاد می گردد.
حتی دموکتاتوری خطریست که در درون خود چند آفت سیاسی از جمله پوپولیسم و عوام گرایی از یک سو و سیاست زدگی نخبگان از سوی دیگر را فراهم می آورد. با چنین مبنایی، چه بخواهیم و چه نخواهیم تحریم انتخابات موفق نخواهد شد و حتی تحریم به مثابه چانه زنی برای اخذ امتیازات بیشتر نیز تحقق نخواهد یافت، و مهم ترین خطر آن است که اقلیتی در این زمین سیاسی زمام امور را به دست خواهند گرفت که تمام اصول بنیادین دموکراسی را نیز رعایت کرده اند .
ثانیا برخی از مدعیان معتقدند که تحریم انتخابات در زمانه ای که حاکمیت در زیر بدترین فشارهای بین المللی از جمله تحریم یکجانبه  آمریکاست نیز به تحقق نگاه آنها و کوتاه آمدن حاکمیت منتهی خواهد شد که این موضوع نیز علی الاصول با نگاهی به تحولات جهانی و بین المللی این خواسته ملی را نیز محقق نخواهد کرد، جز آنکه فشارهای بین المللی و به تبع آن فشار بر روی طبقات مختلف جامعه ایرانی را چند برابر نموده و طرف مقابل را در سیاست تهدید و فشارش مصمم تر می کند. این در حالیست که استراتژی کنونی ترامپ در برخورد با جمهوری اسلامی علی الاصول تغییر رژیم نیست بلکه سیاست تهدید و تحدید است یعنی تهدید برای محدود کردن ایران؛ سیاستی برای از زیر فشار خارج ساختن اسراییل، نمودارسازی تهدیدهای فزاینده ایران برای منطقه و فاصله اندازی ایران و عربستان. پس چنین وجهی از نگاه بین المللی نیز نمی تواند به فرجام مناسبی منتهی شود .
ثالثا متاسفانه نگاه فعالان سیاسی در جناح اصلاح طلب با یک شکاف بنیادین در ابتدای نضج حرکت به سمت انتخابات مجلس یازدهم شکل گرفت. یک گروه از احزاب اصلاح طلب با محوریت برخی از احزاب چندگانگی مشارکت را ایجاد کردند. آنها به ایجاد نهادسازی در شورای عالی سیاستگذاری پرداخته و سعی در یکدست نمودن نگاه و نگرش اصلاح طلبان نمودند و حتی با طرح سرا سعی کردند تا انحصار اصلاح طلبی را در حلقه خویش حفظ کنند و به هر بهانه ای حضور احزاب مختلف را در انتخابات مشروط کنند و حوادث مختلف چون افزایش قیمت بنزین، حوادث آبان ماه ، برخوردهای مختلف و غیره را بهانه ناامید ساختن جامعه کردند. با این مولفه ها از سوی دیگر به چند دلیل معتقدیم که باید راه انتخابات را پیشه ساخت و کژ راهه ای نساخت.
اولا اصلاح طلبان خود نقش بزرگی در ساخت دولت دکتر حسن روحانی داشته اند. پروژه نا امیدسازی راهی برای بی مسوولیتی نارسایی های دولتی است که خود سهم مهمی در روی کار آمدن آن داشته ایم. بنابراین نمی توان مشکلات ناشی از سوء مدیریت ها، فسادها و ناتوانی در انجام کارها و بند و بست های سیاسی را نادیده انگاشت و به جای مطالبه گری از رییس دولت و پاسخگویی، راه نا امید سازی را پیمود.
ثانیا در همین مجلس نیز اکثریتی به نام اصلاح طلبان و با برند اصلاح طلبی وارد شدند اما در فراکسیون دیگری رای می دادند و به جای رسوا کردن آنها راه مماشات پیمودیم و به جای پاسخگویی به مردم و شفافیت، پشت سپر ناامیدی و بحران های جامعه پنهان شدیم.
ثالثا هیچ تمهیدی برای تشویق جوانان اصلاح طلب برای شرکت در انتخابات نداشتیم و بهترین بهانه را رد صلاحیت دانسته و باز هم راه دیگری پیمودیم. با این شرایط حتی چند حزب اصلاح طلب را به بهانه های مختلف فرصت طلب نامیدند تا باز هم شفاف پاسخ خیلی از نارسایی ها را ندهیم.
 رای ندادن و تحریم انتخابات نه تنها چاره ای نیست، که خسارتی مضاعف در مضاعف است. بهتر نیست اینک با خودمان شفاف شویم و در همین زمان، اقلیتی منسجم از اصلاح طلبان را با تعهد اصلاح طلبی به مجلس بفرستیم که می دانند چه می خواهند، تا اکثریتی که نمی دانند چه می خواهند؟
*دبیر حزب مردم سالاری استان همدان
 
کد مطلب: 124122
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *