۰
دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۳۰

فرهنگ کرونایی و سال پر حادثه

مینا بشیری*
زلزله پر فاجعه کرمانشاه با پیش لرزه‌ها و پس لرزه‌هایش و هر بار کشته شدن یک مادر، پدر یا طفل نو پای زندگیشان؛ زلزله نه چندان عمیق تهران و شب را در خیابان سپری کردن و در ظلمات شب، زل زدن به خانه‌ای که از آن دو پله- یکی فرار کرده‌ایم و این که خدا کند ویران نشود
فرهنگ کرونایی و سال پر حادثه
زلزله پر فاجعه کرمانشاه با پیش لرزه‌ها و پس لرزه‌هایش و هر بار کشته شدن یک مادر، پدر یا طفل نو پای زندگیشان؛ زلزله نه چندان عمیق تهران و شب را در خیابان سپری کردن و در ظلمات شب، زل زدن به خانه‌ای که از آن دو پله- یکی فرار کرده‌ایم و این که خدا کند ویران نشود و بعد، روزهای متوالی توهم لرزیدن و خیز برداشتن‌های بی‌علت به سمت چارچوب در یا زیر میز، افزایش نرخ ارز و گرانی‌های افسارگسیخته‌ای که ازدواج‌ها را به هم زد و زندگی‌ها را به طلاق کشاند و به عبارت دیگر به خاطر یک مشت دلاری که ما رنگش را هیچ وقت ندیده‌ایم عشق‌ورزیدن‌های خانوادگی را به رویایی پوچ برای خیلی‌هایمان تبدیل کرد؛ وحشت از داعش، سیل فروردین 98، افزایش به یک‌باره نرخ بنزین و وحشت از تکرار گرانی‌ها، شهادت حاج قاسم سلیمانی و خالی شدن ته دلمان از امنیتی که داشتیم؛ اشتباه انسانی که منجر به ساقط شدن هواپیمای مسافربری پر از نخبه شد و ... 
روانشناسان کمتر پشتیبان این بحران‌های روانی بودند و ما را تنها گذاشتند. اما حالا باید بگوییم این ویروس نامیمون بد ذات، چاق و کشنده علی‌رغم بدبیاری‌هایی که با خود به همراه آورده، اندکی هم تاثیرات مثبت با خود آورده است.
یکی از این تاثیرات مثبت این که، بالاخره روانشناسان و مجریان تلویزیون به این نتیجه رسیدند که در اندوه و اضطراب‌های جمعی باید مخاطبمان قرار دهند و بگویند: «نترسید!»، «نگران نباشید!» و کمی دلداریمان دهند. اگر این روش و منش، ادامه‌دار باشد و حمایت روانی از جامعه در بحران‌هایی که بشر ناخواسته با آن مواجه می‌شود، تکرار شود، آن وقت می‌توان گفت بحران کرونا، روانشناسان را (اصطلاحا) به کف خیابان‌ها کشانده و اظهار نظرهای تخصصی کردند و این یکی از بزرگترین تاثیرات مثبت فرهنگی کرونا بر ما خوانده خواهد شد.
پس از آن می‌توان امیدوار بود در روزگاری نه چندان نزدیک، روانشناسان با استفاده از وسایل ارتباطات جمعی و رسانه‌ها، علاوه بر این که مردم را از بحران ناامیدی، خشم، اضطراب و امثال آن نجات می‌دهند روش‌هایی را نیز به کار بندند که جامعه مسئولیت‌پذیرتری داشته باشیم. 
مثلا در شرایطی مثل امروز مسئولین امر نیز ضمن دعوت به آرامش و خویشتنداری مردم لازم و ضروری است به وظایف جدی خود در تامین امکانات و تجهیزات پزشکی و بهداشتی برای مراکز بیمارستانی و هموطنانمان عمل کنند.
وقتی درباره انسان‌های درستکار حرف می‌زنیم چه خوب است که بگوییم این ویروس بحران آفرین، ما را به حیات پاک نهادان امیدوار کرد.
پیدایش نسل جدید جهادگران، این بار در بیمارستان‌ها و با نام «دکتر و پرستار جان‌برکف»، باری دیگر امید ما به وجود انسان‌های از جان‌گذشته بویژه در نسل جوان را بیدار کرد و حتی آنها که به مسئولیت‌پذیری جامعه پزشکی کم‌امید شده بودند را خجل ساخت. از جان‌گذشتگانی که با توان علمی خود به میدان آمده‌اند و به تعبیر رسانه‌ها، در خط مقدم مبارزه با کرونا خدمتی خالصانه می‌کنند، ثابت کردند که در لباس سبز، خاکی، سفید و یا در هر لباس دیگری که باشی و از سوی دیگر چه زن باشی و چه مرد، می‌توانی آن‌چنان در خدمت به خلق از سایرین پیشی‌گیری که جان ببازی و احتمالا شهید خوانده شوی.  از سوی دیگر، افرادی که در این ایام سخت، به رایگان ماسک می‌دوزند و پخش می‌کنند، (بی‌توجه به تحلیل‌های بهداشتی و اقتصادی) امید به رسیدن خیر از دیگری را در ما زنده کرده و یا دست‌کم بیدار نگاه داشته‌اند و به عبارتی، «امید به هم نوع» تاثیر مثبت دیگری است که کرونا بر فرهنگ ما گذاشت.
بازداشت افرادی که عقاید مردم نسبت به زیارتگاه‌ها را مخدوش می‌کردند و به واسطه دانش اندک خود، «علم» و «دین» را در مقابل هم قرار می‌دادند و برخورد قاطع با محتکران و قاچاقچیان لوازم‌بهداشتی نیاز روز نیز، تا حدودی احساس امنیت به بار آورد و ادامه این روند تاثیر مثبتی بر فرهنگ خواهد گذاشت.
اما آیا کرونا تنها اثری مثبت بر فرهنگ ما گذاشت؟ البته که خیر!
کرونا را خودمان آوردیم یا خودش آمد؟ نمی‌توان با قاطعیت قضاوت کرد. اما بیایید خدا، خدا کنیم که با رعایت بهداشت فردی و عمومی زود از میان ما برود چراکه اگر برای چند ماهی در میان ما جا خوش کند، چه بسا تاثیرات منفی عمیقی بر فرهنگ ما گذارد.
اگر این عامل مزاحم به زودی رفتنی نباشد، دست‌دادن‌هایمان، به مشت کوبیدن به هم تبدیل می‌شود! حق بدهید کمی غلو و طنز را در این یادداشت به کار گیریم و بگوییم احتمالا در چنین صورتی، سال‌های بعد وقتی فرهنگ ما را بازخوانی می‌کنند تاریخ‌شناسان می‌گویند: «زمانی ویروس مرگ‌باری آمد و در آن هنگام مردم تصمیم گرفتند هنگام دیدار یکدیگر را با مشت بزنند!»
از این غلو و طنز که بگذریم، باید هواس‌ها را جمع کرد که هر چیزی را جایگزین عادت‌هایمان نکنیم. مثلا این که می‌توان از راه دور دست‌هات را برای هم تکان داد یا روشی بهتر از مشت کوبیدن یا پا به پا شدن را انتخاب کرده و از فرهنگمان محافظ کرد.
قرنطینه خانگی نیز اگر بلند مدت باشد و چند ماهی ادامه یابد بر زندگی ما  تاثیر خواهد داشت.
از جنبه مثبت پایتخت‌نشینان و ساکنین کلانشهر‌ها، خلاف عادات همیشگی، مجبور هستند ساعات بیشتری را در کنار خانواده بگذرانند و این می‌تواند در عمیق کردن روابط خانوادگی تاثیر مثبتی گذارد و بخشی از آثار منفی گرانی و افزایش ساعات کاری و دوری از خانواده را جبران کند. اما شرط آن این است که با نرمش‌های خانگی و سرگرمی‌های خلاقانه شادابی فردی احیا شود. شاید ساعات مطالعه آزاد هم در این ایام افزایش یابد. بنابراین در صورت طولانی شدن دوره قرنطینه خانگی، احتمال اصلاح روش زندگی در میان ساکنان کلانشهرها وجود دارد. 
 و اما از نظر منفی، قرنطینه خانگی و نداشتن تحرک و فعالیت می‌تواند جامعه‌ای خشن‌تر و بی‌حوصله‌تر را به بار آورد. 
در دوره قرنطینه خانگی احتمالا مشتریان وب‌گردی و پیام‌رسان‌های اینترنتی افزایش یابند که در این صورت بررسی محتواهای جستجو شده در اینترنت، برای فرهنگ‌سازان پر نتیجه خواهد بود.
بهم ریختگی بازار و کسب و کار و خسارات ناشی از تعطیلی‌ها و کنسلی‌ها نیز موجب ایجاد ترس نسبت به سرمایه‌گذاری و حتی برنامه‌ریزی می‌شود و همان اندیشه سیبی که بالا می‌اندازیم تا رسیدن به پایین هزار چرخ می‌خورد را تقویت می‌کند. این اندیشه برای یک کشور جهان سومی و یا در حال توسعه بسیار خطرناک و مانع پیشرفت آن کشور می‌شود.
 در باب اثرات مثبت و منفی فرهنگی شیوع ویروس کرونا در ایران می‌توان بسیار نوشت اما در این نوشتار به آنچه نوشته شد، اکتفا می‌کنیم.
*کارشناس علوم اجتماعی
کد مطلب: 125235
برچسب ها: کرونا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *