۵
چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۳۷

سه ریاست جمهوری: یک استراتژی

جواد قربانی
سه ریاست جمهوری: یک استراتژی

هشت سال پیش در چنین روزهایی کمتر کسی حتی تصورش را می کرد که مرد دوم مملکت برای سال های بعد شهردار کم نام و نشان آن روزهای تهران باشد. اما به هر صورت این اتفاق افتاد و شهردار کم نام و نشان، رییس جمهور نشان داری شد که تنها ۸ بار با قشون هایی کم نظیر به صحن عمومی سازمان ملل رفت و برای کرسی-های بین المللی بسیاری سخن گفت، تا امروز او نام و نشانی داشته باشد بلکه جهانی. آنروزها آقای محمود احمدی نژاد از سوی هوادارانش مردی مطیع رهبری، مخلص، محجوب، ساده زیست، مردمی و در یک کلام نسخه ای تقریبا برابر با اصل شهید رجایی نشان داده می شد؛ آنچه که مهمترین بخش از تبلیغات ستاد وی در مبارزات تبلیغاتی بود. سه سال پیش نیز تقریبا همین خصوصیات سعی می شد تا دوباره برجسته شوند، هرچند این بار تردیدهایی جدی پیش آمده بود، علی رغم تبلیغاتش، آقای رییس جمهور طی چهار سال قبل نتوانسته بود نان مردم را در نفت فرو کند، سیاست های اقتصادی وی منتقدان جدی داشت و تورم سیری فزاینده به خود گرفته بود، سیاست های او چه در عرصه داخلی، چه خارجی نیز چندان از هجمه در امان نمانده بود. با اینحال او این بار نیز وارد میدان شد و در برابر حریف هایی قدر ایستاد. اما در این مبارزات انتخاباتی، احمدی نژاد استراتژی انتخاباتی جدیدی را رو کرد که احتمالا در تاریخ سیاسی کشور به نام وی ثبت خواهد شد؛ "استراتژی بگم بگم". احمدی نژاد طی دوران اول ریاست جمهوری خود با آزمون و خطاهای متعدد موفق شد تا محصول نهایی را برای مبارزات انتخابات ریاست جمهوری دهم آماده کند. او طی چهار سال اول بارها چیزهایی را گفت و بعد کتمان کرد، مانند آوردن نفت در سفره مردم یا فرورفتن در حصن و حصار نورانی پشت تریبون سازمان ملل. وی پس از آزمودن این مرحله متوجه شد که می تواند بسیاری از حرفها را بزند بدون آنکه مورد بازخواست قرار گیرد؛ پس مسئولیت سنگینی در قبال آنچه که می گوید ندارد. او حتی تا آنجا پیش رفت که تمام قد پشت سر وزیر کشوری ایستاد که محکوم به جعل سند شده بود و در این راه به سادگی ارزش تمام مدارک دانشگاهیان را زیر سوال برد. در نوع دیگری از این آزمون و خطاها وی همواره از اسنادی یاد می کرد که در دست دارد علیه کسانی از مفسدین اقتصادی گرفته تا توطئه گرهای سیاسی، که در موقع مناسب آنها را علنی خواهد کرد. اما هیچگاه آن موقع مناسب نرسید و باز فشار چندانی بر وی وارد نشد تا اسنادی را که می توانست برای امنیت سیاسی و اقتصادی کشور حیاتی باشد رو کند. در اینجا نیز او آموخت که می توان به برخی افراد هر اتهامی را وارد کرد بدون ارائه کردن مدرکی یا هر ادعایی بیان کرد بدون دادن استندادی. با تکمیل شدن پازل های این استراتژی، آقای رییس جمهور آنرا به میدان مبارزات انتخاباتی سال ۸۸ کشید. او بسیاری را متهم به فساد اقتصادی و توطئه سیاسی کرد و بدون ارائه مدرکی، اطلاعات،

این مسئله برای آقای احمدی نژاد ایجاد اتقان کرد که استراتژی او همچنان جواب می¬دهد. او اخیرا گفت تقریبا تمام پول مملکت دست یک تعداد اندکی است، اما مردم هنوز محرم نیستند تا بدانند پولشان دست کیست
آمار و ارقامی را داد که با واقعیات چندان منطبق نبود اما صرفا به گفتن اینکه "مدارکش موجود است" بسنده کرد که موجودیتش هیچگاه اثبات نشد. گاهی از مدارک منحرف کننده استفاده کرد و از همه مهمتر از مدارکی نام می برد که بنا بر اصولش میلی به ارائه آنها نداشت و با انداختن توپ به زمین حریف و با تکرار "بگم" سعی می¬کرد تا حریف را ترغیب کند تا با اصرار از او بخواهد تا آن اسرار را بر ملا کند تا حداقل این اصرار از بار معذورات اخلاقی بکاهد. به هر حال آنروزها گذشت و او دوباره به پاستور رفت. از چهار سال پیش تاکنون اوضاع بسیار فرق کرده است. بسیاری از کسانی که آن روزها برای آقای رییس جمهور پیراهن پاره می کردند مدت هاست به دنبال دکمه هایشان می گردند. بسیاری از وفاداران وی نیز یا جلای کابینه به اجبار و گوشه نشینی اختیار کردند یا از "شومنی" و در کانون توجه بودن، در محاق فرو رفته اند. از همه جالب تر اینکه برخی دیگر متهم به فسادهای اقتصادی سنگین شده اند که یادآور "کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد" است. در دوره چهار ساله دوم آقای رییس جمهور اتفاقات مهم زیادی افتاد، از جمله وزیر خارجه ای که وزیر به سفری رفت ، اما وزیر برنگشت، وزیر اطلاعاتی که تنها چند ساعت برکنار شد، خانه نشینی یازده روزه، رشد فزاینده تورمی که از چهار سال اول آغاز شده بود، کشف سوراخ های اقتصادی در دولت که نشت های چندین میلیارد دلاری از آنها شده بود، و البته اینکه آمریکا با "ناتوانی در کنترل ارزش پول خود" باعث افزایش غیر منتظره آن تا چند برابر شد، امری که باعث شدت گرفتن شتاب توسن سرکش تورم شد. هرچند که وی موفق شد تا ماهی ۴۵ هزار تومان به هر ایرانی بدهد که موجبات تفریح مردم را فراهم آورد. اما از همه مهمتر این بود که تمام کسانی که او متهم کرده بود مانند او همچنان در جای سابق خود باقی ماندند که این سوال را پیش روی می گذارد که چگونه می شود هم اتهام زننده و هم اتهام خورنده بتوانند بر جای خود محکم بنشینند، بدون آنکه متهم کننده حرف خود را پس بگیرد؟ از جواب این سوال مهمتر این است که این مسئله برای آقای احمدی نژاد ایجاد اتقان کرد که استراتژی او همچنان جواب می-دهد. او اخیرا گفت تقریبا تمام پول مملکت دست یک تعداد اندکی است، امام مردم هنوز محرم نیستند تا بدانند پولشان دست کیست. او مدت هاست که سعی می کند با استفاده از استراتژی "بگم بگم" به هر شکل که شده کاندیدای مورد نظر خود را از فیلتر استصوابی شورای نگهبان عبور دهد. همچنان تهدید می کند و عمل نمی کند. او دگر خوب می داند که کاسه صبر مردم ما بسیار فراخ تر از آن است که به این راحتی ها لبریز شود، و برای برخی نیز انگار تهمت و افترا امری عادی شده است. بنابراین با این استراتژی قدرتمند برای دور یازدهم انتخابات ریاست جمهوری هم دورخیز کرده است.

کد مطلب: 22125
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *