۰
چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۲۴

کاش حسینی باشیم نه متولی حسینیه ها

سمیرا قیاسی
کاش حسینی باشیم نه متولی حسینیه ها

کوچه ها سیاهپوش و تکیه های عزا که برپا می شود، بوی اسپند و کندر که راه می افتد خبر از فرا رسیدن ایامی می دهد که آغشته به نوای محزون شهادت خون خداست. شهادتی که سیاه نیست و سرخ است. شهادتی که از سر عجز نیست که از سر عزت و توانمندی است و به خاک افتادن نیست که از خاک به اوج رسیدن است.
محرم، هنگامه عروج مردی است که جان و مال و خاندانش را با همه وجود تقدیم ایستادگی و حقانیت دینی می کند که باورش دارد. جانی را که می تواند در رفاه و راحتی بیعت با حاکم جور بگذارد می دهد تا ستونهای اسلام حفظ شود. می میرد اما دست دوستی به سوی کسی که می خواهد دین و خدایش را با زر و زیور بخرد دراز نمی کند.
و آیا محرم و عزاداری که ما با همه شور برپا می کنیم نیز از چنین رسالتی آگاه است؟ آیا همه جوانانی که از هفته ها قبل با شوق و ذوق در کوچه ها و خیابانها به برپا کردن علم و کتل و تکیه مشغولند هم می دانند حسین که بود و چه کرد؟ آیا همان موسپید کرده های دنیا دیده ای که از یک ماه قبل دیگ های نذری را آماده کرده و کیسه های برنج و گوسفندهای پروارشان را قطار کرده اند تا عطر نذری شان ده کوچه آنورتر را هم مست کند می دانند که امام حسین با لب تشنه شهید شد تا دین، حفظ شود؟
می دانند که پیامبر و اهل بیتش اگر کودک همسایه گرسنه بود سر سیر به زمین نمی گذاشتند؟ می دانند و ظرفهای غذای نذریشان سر از خانه اعیان و بالانشین ها سردر می آورد؟
آیا مداحانی که با شور و حرارتی گاه عجیب و غریب از مظلومیت حسین و عباس سر می دهند و گاه با واژه های عجیب و غریب می خواهند شور و حرارت مجلس خود را به اوج برسانند می دانند منش حسین چه بود و متانت و انسانیت در مکتب حسینی چه جایی داشت؟ آیا حقیقتا در روش و منش آنها ایمان و حقانیت حسین و اهل بیتش پر رنگ تر است یا ...؟
آیا سخنرانان و وعاظ این ایام که از مصایب رفته بر خاندان عصمت و طهارت داد سخن سر می دهند هیچگاه کوشیده اند بخشی هرچند اندک از وجودشان را به رنگ علوی و حسینی دربیاورند یا اینکه مصداق: توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند هستند؟
آیا همه جوانان خوش رنگ و لعاب امروزی که آهنگهای رپ و آنچنانی دیروز توی ماشینهایشان امروز جایش را به صدای نوحه داده و وقتشان را به جای سر گذرها و خیابانها این روزها در تکایا و هیئتها می گذرانند حاضرند تنها ساعتی از عمرشان را مانند حسین و اصحابش به وارستگی و تدین و انسانیت سپری کنند؟
آیا هیئتها و مساجدی که هر سال هزینه های آنچنانی صرف بزرگ کردن علم و کتل و تجهیز شدن به سیستمهای صوتی آنچنانی و به کار گرفتن مداحان آنچنانی با هزینه های گزاف می کنند ساعتی تنها به دور از هیاهوی ظاهرسازی و خود نمایی های محله و کوچه و شهر سر بر سجده تواضع برده اند تا حسین در دلهایشان حلول کند؟
این روزها که فریاد تظلم خواهیمان برای امام شهید به آسمان می رسد کاش اندکی آن طرف از تکیه و مسجد محله سری به خانه های سرد و بچه های گرسنه بزنیم تا ببینیم که واجب چیست و درد کجا انباشته شده؟ شاید یادمان بیاید که امام حسین فریاد سرخ بر سر جهل بود.حسین با آگاهی و علم و عشق جان را پیشکش برپایی دین کرد ولی ما هنوز بعد از 1400 سال با ناله و فغان او را آنگونه معرفی می کنیم که دوست داریم. کاش نیمی از توان و انرژیمان را صرف شناساندن حسین واقعی و حرکت در مسیر حسینی شدن می کردیم.
کاش حسینی می شدیم نه متولی حسینیه ها.
کد مطلب: 61801
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *