۱
جمعه ۱۲ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۳۴

درد را به که باید گفت؟

دکتر محمد کمالی*
هر سال در آستانه روز جهانی افراد دارای معلولیت به جای ارزش گذاری به آنان و دفاع از حق حضور آنها در جامعه، شاهد بیان نگرش های ناصواب، خودخواهانه و و گاه متحجرانه برخی از افراد هستیم.
درد را به که باید گفت؟
هر سال در آستانه روز جهانی افراد دارای معلولیت به جای ارزش گذاری به آنان و دفاع از حق حضور آنها در جامعه، شاهد بیان نگرش های ناصواب، خودخواهانه و و گاه متحجرانه برخی از افراد هستیم. نامرادی آنجاست که برخی از آنها را از زبان نمایندگان بشنویم. سال گذشته در این ایام شاهد تصویب قانون سلب حق افراد نابینا و ناشنوا از نمایندگی در مجلس شورای اسلامی بودیم و امسال در روزنامه آرمان سخن از جداسازی دانش آموزان دارای معلولیت و منع تلفیق آنان در مدارس عادی را شاهد هستیم."یکی از اعضای کمیسیون اجتماعی مجلس درباره تلفیق آموزش دانش‌آموزان معلول و غیر معلول در مدارس در گفت‌وگو با «آرمان» می‌گوید: دانش‌آموزان معلول، یا عقب‌مانده ذهنی و جسمی هستند یا ناشنوا بوده و قدرت تکلم ندارند. وقتی آنها کنار دانش‌آموزان غیر معلول قرار می‌گیرند احساس حقارت می‌کنند، چون نمی‌توانند خود را به فعالیت‌های درسی غیر معلول‌ها برسانند. این مساله سبب رنجش خاطر آنها می‌شود. بنابراین توصیه می‌شود که دانش‌آموزان معلول و غیر معلول جدا از هم درس بخوانند، حتی قانون هم این اجازه را نمی‌دهد و جداسازی دانش‌آموزان معلول و غیر معلول حق هر دو گروه است." اینکه همه دانش آموزان دارای معلولیت را عقب مانده بنامیم، حال ذهنی یا جسمی، دور از انصاف است. بسیاری از دانش آموزان دارای معلولیت جسمی از هوش سرشاری برخورداند و گاه سرآمد بوده اند. یا دانش آموزان ناشنوا که از خلاقیت های هنری بارزی برخورداند و یا نابینایان که از برترین ها در حوزه علوم انسانی هستند، اینگونه مورد خطاب قرار دهیم، نامش برخورد انسانی نیست. احساس حقارت و رنجش دانش آموزان دارای معلولیت به واقع ناشی از اینگونه برخوردها از جانب شماست نه اینکه سایر دانش آموزان با آنان برخوردی نامناسب داشته باشند. هر چند استثناهایی داریم اما گزارش های چند سال اخیر و مشاهدات شخصی من حاکی از برخوردهایی متفاوت از آنچه ایشان فرموده اند، دارد. حتی در مواردی سراغ دارم که دانش آموزان دو کلاس خواستار حضور در کلاس یکی از دانش آموزان دارای معلولیت جسمی بوده اند. این رسم در برخی کشورهای توسعه یافته مشاهده می شود که والدین دانش آموزان عادی منتظر فرصت ثبت نام در مدارس ویژه کودکان استثنایی هستند تا فرزندان شان با روحیه نوعدوستی و تعاون رشد کنند. ذکر اینکه حتی قانون هم اجازه این کار را نمی دهد و جداسازی را حق دانسته اند از عجایب است. بله وقتی در سال گذشته مجلس برخلاف قانون مصوب خود- ماده 5 قانون تصویب کنوانسیون جهانی حقوق معلولیت- که هرگونه تبعیض به واسطه معلولیت را منع نموده است، مانع برخورداری از حق نمایندگی برای افراد دارای نابینایی و ناشنوایی می شود، خب حتما تلفیقی که سالهاست در آموزش و پرورش استتثنایی بر قرار است و بسیاری از دانش آموزان دارای معلولیت از ثمرات آن بهره مند شده اند را به راحتی می توان نادیده گرفت و غیرقانونی دانست.
سالها از دورانی که با معلولان جامعه برخوردهای مبتنی بر نابودسازی می شد گذشته است البته هنوز هم بقایای تفکرات غیر انسانی این گروه ها را می توان مشاهده نمود که حتی در جوامع توسعه یافته برخوردهای مبتنی بر حذف و کشتن افراد داری معلولیت را به انجام می رسانند. اما دیرزمانی گذشته است که به جای آن، پدیده جداسازی مطرح شده است تا خودبرتربینان حتی نگاه شان هم به افراد دارای معلولیت در هم نیامیزد. از این رو ساخت پناهگاه و آسایشگاه و مراکز نگهداری و در مرحله بعد مدارس خاص آغاز شد تا همچون سخنان بالا، افراد دارای معلولیت تاثیر منفی بر افراد غیر معلول نگذارند. هرچند این پدیده نسبت به نابودسازی برخورد انسانی تری دارد اما در مجموع در جوامع توسعه یافته، سالهای طولانی است که آن را نیز به کناری نهاده اند و همه به دنبال حضور، تلفیق و شمول بیشتر افراد دارای ناتوانی
در چنین ایامی که باید همه هم و تلاش و جهد خود را برای آماده سازی فکری و عملیاتی جامعه جهت توسعه دسترسی افراد دارای معلولیت به امکانات جامعه کنیم متاسفانه با چنین برخوردهای آن هم از ناحیه افرادی که تصور می شود بیشترین کمک را باید در این مجموعه به عمل آوردند، ملال آور است
و معلولیت در متن جامعه و برخورداری از امکانات آن همانند سایر افراد هستند و به موفقیت های زیادی هم دست پیدا کرده اند. این امر در سال های آغازین دهه 1980 میلادی به جدیت در سازمان ملل متحد و سازمان های وابسته بدان و انجمن ها و جوامع افراد دارای معلولیت و نیز بسیاری از کشورهای عضو مطرح و در نزدیک به 4 دهه گذشته مسیری پرفراز و نشیب اما با دستیابی به هدف های تعیین شده را پشت سر گذاشته است. جامعه جهانی از جداسازی به شامل سازی رسیده است و اینک دنیا هدف گذاری نموده است تا در سال 2030 حضور و شمول کامل افراد دارای معلولیت در تمام بخش های جامعه را شاهد باشد.
در چنین ایامی که باید همه هم و تلاش و جهد خود را برای آماده سازی فکری و عملیاتی جامعه جهت توسعه دسترسی افراد دارای معلولیت به امکانات جامعه کنیم متاسفانه با چنین برخوردهای آن هم از ناحیه افرادی که تصور می شود بیشترین کمک را باید در این مجموعه به عمل آوردند، ملال آور است. اما به نظر می رسد این موج های مخالف باعث نیروبخشی و دمیدن روحیه سترگ مبارزه بیشتر برای احقاق حق نادیده گرفته شده زندگی یکسان در جامعه، به جان افراد دارای معلولیت است. آنان که با زندگی این گروه عظیم در جامعه آشنا هستند به خوبی می دانند برای بقا در چنین جامعه ای از بدو تولد تا روزهای آخر برای فرد دارای معلولیت چیزی جز مبارزه وجود ندارد. مبارزه ای که در همه ابعاد زندگی از نیازهای اولیه سلامتی تا تحصیل، ایاب و ذهاب، اشتغال، ازدواج، مسکن، ورزش و تفریحات و ... شکل می گیرد و تاب آوردن در برخورد با این ناملایمات از جمله برخوردهای ناصواب و خودبرتربینی افراد غیر معلول، نیازمند تلاشی مضاعف که نه بلکه چندباره است. در این مسیر البته شاهد حضور بسیاری از افراد دارای معلولیت در جامعه هستیم. اگر اینها محدود به چند نفر بود می توانستم نام آنها را ببرم اما خیل انبوه دوستانی که امروز در بیش از 350 تشکل غیردولتی و جای جای این میهن پهناور به خدمت و زندگی- البته با مشکلات بسیار- مشغول هستند، نیاز به نام بردن ندارد. تنها لازم است ما و آنان که مسئولیتی دارند از برج عاج به ظاهر سلامتی بیرون آئیم و درک کنیم که تا معلولیت فاصله ای اندک و باریکتر از مو وجود دارد. داستان های زیادی از مخالفت برخی افراد در حیطه مسئولیت هایشان نقل می شود که برای انجام کاری ساده در مورد معلولان مخالفت داشته اند اما بعد از درگیر شدن با ماجرای معلولیت در نزدیکان خود، به تلاشی چند باره برای حل مشکلات دست یازیده اند. نباید امور را به چنین روزهایی واگذار کرد. مسئولیت انسانی برای توسعه دسترسی افراد دارای معلولیت به امکانات جامعه، دستور عملی یکسان برای همه جوامع است و لحظه ای برای رسیدن به آن نباید غفلت و تامل نمود.
خوشبختانه ما جزء آن دسته از کشورها هستیم که قانون جامع حقوق معلولان را پیش از کنوانسیون جهانی حقوق افراد دارای معلولیت به تصویب رسانیده ایم و این نقطه قوت مناسبی است. هرچند در زمینه اجرای کنوانسیون نیز اقدامات کافی به انجام نرسیده است، لیکن حال که لایحه اصلاحیه این قانون بعد از یک دوره تلاش که متاسفانه به نتیجه نرسید بار دریگر در آستانه تقدیم به مجلس شورای اسلامی است باید از مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و همه آحاد جامعه به ویژه افراد دارای معلولیت، خانواده های ایشان و فعالین حوزه معلولان درخواست کنم با جدیت بیشتر برای تصویب آن تلاش کنند. امید می رود با تصویب لایحه اصلاحیه قانون جامع شاهد گشایش های بیشتری در تامین و توسعه دسترسی افراد دارای معلولیت به امکانات جامعه باشیم و آنان با فراغ و سهولت بیشتری به زندگی در جامعه بپردازند. آرزوی من رسیدن به جامعه ای است که شمول افراد دارای معلولیت در آن به نهایت صورت گرفته باشد و شاهد نگرش های دون انسانی نسبت به دوستان داری معلولیت نباشیم....به امید آن روز ....
*استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران
کد مطلب: 63835
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *