۰
چهارشنبه ۱ شهريور ۱۳۹۱ ساعت ۱۷:۰۵

علل و عوامل افزیش بیکاری

طبق آمار رسمی مرکز آمار ایران در بهار سال ۹۱ بخش قابل توجهی از جمعیت جوان بیکار کشور در رده های سنی ۱۵ تا ۲۴ و ۱۵ تا ۲۹ سال قرار دارند که به عبارتی می توان گفت هنوز در سن اصلی کار، جمعیت بیکاران قابل توجه و بالا است. طبق این آمار نرخ بیکاری در بین جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله کشور به میزان ۲۸.۶ درصد در کل کشور می باشد.
فرارو در گفتگو با محمدرضا خباز نوشت:
چه علل و عواملی باعث افزایش نرخ بیکاری در کشور شده است؟ پیامدهای افزایش نرخ بیکاری در کشور چیست؟

«اکنون کشاورزی دیگر از بین رفته است. یعنی به اعتقاد من اگر اکنون درب وزارت کشاورزی را ببندند هیچ اتفاقی برای کشاورزان نمی افتد؛ بلکه از خدا می خواهند که درب این دستگاه بسته باشد؛ چون نه تنها هیچ خدمتی ارائه نمی دهد بلکه بر گرفتاری های کشاورزان نیز می افزاید.»

محمد رضا خباز عضو کمیسیون اقتصادی مجلس هشتم و کارشناس مسائل اقتصادی با بیان مطلب بالا در گفتگو با فرارو دیدگاه خود درباره علل افزایش بیکاری و پیامدهای آن را چنین بیان کرد.

• کاهش بیکاری در مرحله اول نیاز به حفظ وضع موجود و در مرحله دوم سرمایه گذاری جدید دارد. یعنی اگر این دو کار اتفاق نیفتد معجزه ای روی نمی دهد و اشتغال ایجاد نخواهد شد.

• حفظ وضع موجود یعنی همان افرادی که مشغول به کار هستند را حفظ کنیم. این اتفاق متاسفانه در کشور ما روی نداد. اجرای غلط قانون هدفمند کردن یارانه ها یعنی ندادن یارانه به تولید باعث شد تولیدکنندگان دستگاههای تولیدی خود را تعطیل کنند که این امر موجب بیکاری افراد شاغل شد.

• طبق قانون قرار بود به بنگاههای تولیدی یارانه تعلق بگیرد اما آقایان این امر را قبول نداشتند و انجام ندادند.

• دوم اینکه بانک ها که پشتوانه تولید بودند به دلیل آنکه در سال های ۸۵، ۸۶ و ۸۷ بدلیل دادن تسهیلات فوق العاده بیش از حد، توان ارائه تسهیلات جدید نداشتند. لذا بانک ها نتوانستند تسهیلاتی در اختیار تولیدکنندگان بگذارند.

• بنابراین هم سرمایه در گردش وجود نداشت و هم هدفمند کردن یارانه ها باعث افزایش هزینه های تولید شد و در این شرایط تولید تعطیل شد.

• در یک سال و نیم پیش ما آماری دادیم که در سه ماه اول سال گذشته تنها در خراسان ۱۲۰ هزار نفر شغل خود را از دست دادند؛ ولی آقایان این موضوعات را شوخی گرفتند و نتیجه این شد که می بینیم. بنابراین وضع موجود حفظ نشد.

• از سوی دیگر باید سرمایه گذاری اتفاق بیفتد. اما کدام آدم عاقل می آید با دلار ۲۰۰۰ تومان سرمایه گذاری کند. کسی جرات سرمایه گذاری ندارد. سرمایه گذار دنبال امنیت است و وقتی امنیت نباشد سرمایه فرار می کند. لذا متاسفانه سرمایه گذاری هم صورت نگرفت.

• به نظر من اگر این آماری که ارائه شده و گفته شده نرخ بیکاری ۲۸.۶ درصد می باشد را آنالیز می کردیم می دیدیم که وضعیت بدتر از این است. یعنی اکنون نزدیک ۳۵ درصد از بیکاران قشر تحصیل کرده دانشگاهی می باشند.

• در ۱۵ سال پیش وقتی می گفتیم درصد بیکاری اینقدر است اگر آنالیز می کردیم درصد بیکاران تحصیل کرده سه درصد بود ولی اکنون این آمار بسیار افزایش یافته است که به اعتقاد من این امر هشداری جدی برای مسئولین و تصمیم گیران کشور است.

• اکنون کشاورزی دیگر از بین رفته است. یعنی به اعتقاد من اگر اکنون درب وزارت کشاورزی را ببندند هیچ اتفاقی برای کشاورزان نمی افتد؛ بلکه از خدا می خواهند که درب این دستگاه بسته باشد؛ چون نه تنها هیچ خدمتی ارائه نمی دهد بلکه بر گرفتاری های کشاورزان نیز می افزاید.

• اکنون کشاورزی اصلا وجود ندارد یا در حداقل آن وجود دارد چون یارانه بخش کشاورزی را دولت پرداخت نکرد. بنده در اسفند سال ۸۹ گفتم اگر روند به همین صورت پیش رود بدانید که از شش ماه دیگر کشاورزان دیگر کشت نخواهند کرد. چون قیمت حامل های انرژی آنقدر زیاد است که برای آنها صرف نمی کند.

• بنابراین وقتی کشاورزی چنین وضعیتی پیدا می کند، تنها کشاورزان خرده پا که مجبورند در روستا زندگی کنند هستند که مشغول به تولید می باشند. لذا به اعتقاد من کشاورزی از این بابت لطمه خورد زیرا آنطور که انتظار می رفت کشاورزان را حمایت نکردند.

• اولین ضرر افزایش نرخ بیکاری این است که زمانی که نیروی کار کشور می تواند یک نعمت برای کشور باشد این توانمندی تبدیل به نقمت می شود. یعنی جوانی که می تواند مشغول به تولید شود و هم زندگی خود و هم آینده کشور را بسازد به جای اشتغال به مکان هایی می رود که معلوم نیست از کجا سر در می آورد. از نظر اجتماعی نیز اگر علل طلاق در کشور را بررسی کنیم می بینیم بسیاری از طلاق ها بدلیل بیکار بودن زوج است. بعد از طلاق و متلاشی شدن این زندگی ها آن وقت باید دید چه مشکلاتی برای آن خانم ها و فرزندان آنها پیش می آید.
 
کد مطلب: 3874
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *