۰
دوشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۱

روحانی در یزد و یک کلیشه ی آزاردهنده

سید قائم موسوی
در سخنرانی رئیس جمهوری در یزد کسانی با در دست داشتن پلاکاردهایی به وضعیت اقتصادی و گرانی اعتراض داشتند و شعارهایی نیز مطرح کردند.
روحانی در یزد و یک کلیشه ی آزاردهنده
در سخنرانی رئیس جمهوری در یزد کسانی با در دست داشتن پلاکاردهایی به وضعیت اقتصادی و گرانی اعتراض داشتند و شعارهایی نیز مطرح کردند. آنها ضمن شعار معتقد بودند که مشکلات کشور با سخنرانی قابلیت حل شدن ندارند. اینکه این عده واقعاً نمایندگی معضلات اقتصادی و اعتراضات را بر عهده داشتند یا مخالفان دولت بودند و پشت این شعارها و پلاکاردها پنهان شده بودند و مهمتر اینکه در سخنرانی های مشابه چقدر جسارت حضور و سردادن همین شعارها را دارند مد نظر این یادداشت نیست.چرا که به زعم نگارنده دیواری کوتاه تر از دیوار دولت در این کشور وجود ندارد و اساساً تفاوتی نمی کند سنخ و ماهیت دولت از چه گروهی و جناحی باشد، همه ی کاسه کوزه ها سر دولت شکسته می شوند، مشکلی که از عدم تناسب اختیارات-مسئولیت دولت نشات می گیرد.
آقای روحانی در واکنش به شمار کمی از حاضران و در حالیکه می توانست بدون توجه به آنها که صدایشان در همهمه ی جمعیت به جایی نمی رسید،سخنانش را ادامه بدهد، گفت: "صدای شما مردم، صدای این چند نفر جوان نیست" و با بیان اینکه اختلاف خواست آمریکاست، گفت: "نگذاریم خواست آمریکا از حنجره ی عده ای معدود بلند شود. گر چه آن عده معدود و کم را هم به اسلام دعوت می کنم". روحانی در ادامه به اپیدمی فساد و لزوم برخورد با فساد و گزارش به مردم نیز تاکید کرده است.
جوهر این یادداشت به منطق حاکم بر واکنش آقای روحانی که نمونه ی ادبیات رسمی برای تقابل با مشکلات،عقب ماندگی ها، فسادها و غیره است می پردازد و به مواردی اشاره می کند.
اول اینکه اصرار آقای روحانی و سایر دست اندرکاران از مجزا کردن کسانی که معترض و منتقد هستند از مابقی مردم چیست و چرا بدون درنگ و توجه به کیفیت و کمیت انتقادات،آنها را عده کمی خطاب می کنند؟ چرا تصور نمی کنند همین اعتراضات را هم بقیه دارند و الزاماً توسط عده ای مطرح می شوند و به جای توجه به محتوای سخنان و اعتراضات سعی در ناچیز جلوه دادنِ اعتراض کنندگان دارند؟
اگر صدای آن جوانان صدای مردم نیست پس صدای مردم کدام است؟ چرا آنها را از مردم نمی دانند؟ اگر کسانی زیر بار این همه فشار و هجمه ساکت باشند مردم اند، اما اگر کمی اعتراض کردند که فشارها از حد گذشته و جوانان زیر بار فشارهای گرانی، بیکاری و تبعیض و قس علیهذا کمر خم کردند، می شوند چند نفر...
دوم اینکه اگر اختلاف، خواست آمریکاست چرا آنها به خواست آمریکا عمل می کنند و مشخصاً اینکه بین مردم اختلافی نیست، اختلافی که هست بین دست اندرکاران هست و شماها که میدانید آمریکا می خواهد شما اختلاف داشته باشید، اختلافات را کنار بگذارید! درست که برخی فکر می کنند برای مدیریت بهتر وجود دشمن خارجی یک اصل است ولی نمی شود همه چیز را به دشمن خارجی نسبت داد و افراط در آن در درازمدت خطر واقعی دشمن خارجی را از بین می برد!
مساله ای که از همه چیز خطرناک تر است و متاسفانه تبدیل به اپیدمی شده است و در درازمدت مردم را از روند ایجاد اصلاح و بسامانی ها ناامید می کند این است که برخی مسئولین، خاستگاه هر اعتراض حتی صنفی و عادی را بی تامل به به خارج از کشور ارتباط می دهند و برای مصادره ی مطالبات و سهولت برخورد راحت تر با معترضین آنها را متهم به سوگیری از خارج می کنند. این چه استدلال نخ نمایی است که که هر کس به کوچک ترین مسایل اعتراض داشته باشد تبدیل به حنجره ای می شود که خواسته های دشمنان را مطرح می کند؟ یعنی هر خواسته ای هست از بیرون به مردم تحمیل می شود و آنها خودشان از قدرت تمیزِ هیچگونه مشکلی برخوردار نیستند؟! شاه هم هر گونه اعتراض و انتقاد را بلافاصله و بدون تامل به «ارتجاع سرخ و سیاه»حواله می داد! این نوع برخوردها و نگاهها که الزاماً محدود به آقای روحانی نیز نمی شود و تبدیل به ادبیاتیِ حکومتی شده است، بیشتر از اینکه موثر باشد نشانگر نوعی مواجهه ی توجیهی و پاک کردن صورت مسئله است و اصلاً به خورد مردم هم نمی رود و در شعارهایی که مطرح نمودند به وضوح بخش اعظم مشکلات را ناشی از سوء مدیریت و ضعف های داخلی می دانند تا فعل و انفعالات خارجی.
یک موضوع که در همین سخنرانی باعث بهتِ نگارنده شده این است که آقای روحانی گفت « این عده ی کم را هم به اسلام دعوت می کنم». از یک نفر با این جایگاه بعید است که به اعتراض چند نفر به این شکل  پاسخ دهد. فحوای کلام ایشان به این صورت است که اینها مسلمان نیستند و شعارهای آنها ضدیت با اسلام دارد و سوای همه ی برچسب های قبلی، به شکلی بیرون از حوزه ی اسلام هستند و من در مقام نماینده اسلام و رئیس جمهوری آنها را به اسلام دعوت می کنم.
کسی نیست بگوید آقای رئیس جمهور این چه ادبیاتی است که شما به کار می برید؟ این حرف متضمن نوعی دوقطبی اسلامی –غیر اسلامی است و وقتی از دهان شما به عنوان حافظ و مجری قانون اساسی استعمال می شود، می تواند رویه ای شود که هر کسی مورد نقد قرار می گیرد با دعوت طرف مقابلش به اسلام، ضمن متهم کردن او به گسست از اسلام، او را نیز ایزوله کند. موضوعی که همه مسئولین باید بدانند این است که جوهر اصلی همه ی مشکلات به داخل بر می گردد و حواله دادن معضلات و ضعف ها و همچنین معترضین و منتقدین به خارج از کشور نوعی فرافکنی است که تبدیل به طناب پوسیده و نخ نمایی شده است و به هیچ عنوان از سوی مردم هم پذیرفتنی نخواهد بود.
 
کد مطلب: 118000
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *