۰
شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۲۳:۲۰

احترام به عقیده انسان‌ها، احترام به انسانیت

شهراد شاهرخی طهرانی
احترام به عقیده انسان‌ها، احترام به انسانیت
در باب احترام به عقاید و سلیقه‌های فکری و رفتاری انسان‌ها باید گفت که آدم‌ها بایستی این مهم را رعایت کرده و درصدد تفکر صحیح بر آیند تا با عقاید و مذاهب و ‌سلوک تمامی انسان‌ها بر روی این کره خاکی انس گرفته و دست دوستی با همه آیین‌ها  و مذاهب و نیز روش‌های فکری و رفتاری داده و اندیشه مهر و دوستی را در جامعه رواج دهند.
انسان‌ها آیینه یکدیگرند و‌ هر کاری که انجام دهند، در مقابل هم عکس العمل نشان می‌دهند. یعنی اگر بر کسی ایراد بگیریم او‌ نیز طبیعتا مقابله به مثل می‌کند و از خود واکنش نشان می‌دهد و این باعث می‌شود  که جامعه دچار یک آنارشی و بی نظمی و بحران شود و دیگر نتوان این نابسامانی را کنترل کرد و در نهایت در کشور و ‌جامعه منجر به یک زلزله بزرگ می‌شود. در حقیقت احترام به تفاوت‌هاست که جامعه را زیبا نشان می‌دهد و باعث می‌شود ما انسان‌ها ارتباط سالمی باهم داشته باشیم.
از نشانه‌های بلوغ و رشد فرهنگی و فکری یک کشور  این است که در عین مخالفت‌های فکری و رفتاری، «به یکدیگر احترام بگذاریم».
چرا در یک جامعه افراد نباید بتوانند آزادانه با روش‌های اخلاقی و رفتاری خود (در صورتی که به اجتماع و‌ افراد آن جامعه آسیب نزنند) و با هر دین و آیینی که دارند، رفت و آمد کنند؟ و چرا نباید به گفتگوی آزادانه بنشینند؟
چرا باید گروهی در یک جامعه، گروهی دیگر را به واسطه رنگ یا نژاد، جنسیت و مذهب و یا هر نوع سلیقه فکری که دارد در اجتماع مورد مؤاخذه و‌ ملامت قرار بدهند؟! لذا باید گفت که از لحاظ جامعه‌شناسی نمی‌توان یک جامعه را یا قشر کثیری از افراد اجتماع را به واسطه دین یا نژاد یا عقیده و یا جنسیت و یا نوع پوشش محدود کرد، چرا که اصلا و ‌اساسا بایستی به هویت و ماهیت انسان‌ها و انسانیت انسان‌ها احترام گذاشت، زیرا بشر از یک نور و‌ خمیره آفریده شده است و‌ به واسطه نفخه عشق الهی‌ست که  ما در هیکل بشری شکل گرفته‌ایم و آن دمیدن نور است که: «نَفَختُ فیهِ مِن روحی ست» که در نهاد بشر نهادینه شده است.
روح ‌انسان آمیخته با محبت الهی‌ست که کارگزار هستی و آفریننده مستی با سرشت عشق، جهان را به محبت آفرید و در اندیشه بشر دست به زیبایی زده است؛ پس چرا ما انسان‌ها باید به اندیشه و سلیقه‌های فکری و رفتاری و یا مذاهب یکدیگر ایراد بگیریم و درصدد سرکوب یکدیگر بر آییم؟! چرا باید فاشیسم مذهبی و یا نژادی و یا جنسیتی و یا رفتاری را در جامعه بپرورانیم؟! براستی که چرا باید همدیگر را سرکوب کنیم و چماق زور و ظلم را بر سر هم بکوبیم؟! و چرا باید دیوار خودکامگی و بدبینی را بلندتر کنیم؟
علت آن این است که ما همواره در خودکامگی و خودمحوری و شهوت برتری جویی سیر می‌کنیم و تمایل نداریم که دیوار ظلمت و غرور را بشکنیم و به نور معرفت و شناخت حق و محبتی که یزدان در سرشت ما نهاده است دست یازیم.
جامعه‌ای که آزاد باشد و فرهنگ دوستی و احترام به انسانیت را گسترش دهد آن جامعه دارای ارزش‌های فکری و‌فرهنگی و مذهبی و اجتماعی‌ست که «نور و‌ عشق» را پایه گذاری کرده و در جهت پیشرفت و تکامل بر آمده است.
لذا بایستی به این حقیقت دست یابیم که انسان‌ها حریمی دارند و باید به آن حریم احترام نهاد تا معنی زیستن در یک‌ جامعه آزاد، خودش را به زیباترین شکل به نمایش گذارد.
وقتی خودمان را با رفتار و آیین  افراد و سلیقه‌های رفتاری و عقیدتی انسان‌ها مأنوس کنیم در واقع به درک معرفت الهی و‌ شعور انسانی و‌ معرفت انسانیت دست خواهیم یافت و آن جامعه و‌ مملکت هرگز دچار هرج و مرج و نابسامانی نخواهد شد، چرا که مردم آن جامعه با یکدیگر به مدارا و صلح و دوستی رفتار می‌کنند و عشق را در میان خود به اشتراک می‌گذارند، و این را بدانیم که پیشرفت یک کشور یا یک جامعه در احترام نهادن به ارزش‌های یکدیگر است نه در سرکوب و‌ ایراد گرفتن از یکدیگر.
امید که در همه جوامع شاهد احترام گذاشتن و‌ حرمت نهادن انسان‌ها به همدیگر باشیم.
کد مطلب: 175995
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *