۰
يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۴۷

رابين‌هود و دزدان جنگل

احسان کياني
يکي از خاطره‌انگيزترين داستان‌هاي کودکي نسل من، قصة رابين‌هود بود و شورشيان جنگل شروود. نه فقط به جهت مشاهدة انيميشن به ياد ماندني‌اش؛ بلکه به سبب خاستگاه طبقاتي، بسياري از ما اقشار متوسط به پايين جامعه، شيفتة روش و منش رابين‌هود بوديم که با تاراج ثروت ستم‌گران به دست‌گيري از ستم‌ديدگان مي‌پرداخت و بسياري روايت‌ها و حکايت‌هاي تاريخي پهلوانان جوانمرد، از سمک عيار تا پورياي ولي و همين مرحوم جهان‌پهلوان تختي، نيز در تقويت اين ذهنيت مؤثر بود.
رابين‌هود و دزدان جنگل

يکي از خاطره‌انگيزترين داستان‌هاي کودکي نسل من، قصة رابين‌هود بود و شورشيان جنگل شروود. نه فقط به جهت مشاهدة انيميشن به ياد ماندني‌اش؛ بلکه به سبب خاستگاه طبقاتي، بسياري از ما اقشار متوسط به پايين جامعه، شيفتة روش و منش رابين‌هود بوديم که با تاراج ثروت ستم‌گران به دست‌گيري از ستم‌ديدگان مي‌پرداخت و بسياري روايت‌ها و حکايت‌هاي تاريخي پهلوانان جوانمرد، از سمک عيار تا پورياي ولي و همين مرحوم جهان‌پهلوان تختي، نيز در تقويت اين ذهنيت مؤثر بود. بنابراين جاي تعجب نبود که رابين‌هود براي‌مان اسطوره‌اي شکست‌ناپذير بود و داروغه و آن پادشاه نابخردش پرنس‌جان؛ شخصيت‌هايي منفور و مطرود. و دزدي از ثروتمندان و خزانة کشور و بخشش آن ميان نيازمندان، نه‌تنها مذموم نبود بلکه آن را نشانة شجاعت و خدمت تلقي مي‌کرديم که اگر اغنيا به اختيار، انفاق نمي‌کنند؛ فقرا حق دارند حق خويش را به زور بستانند و به سخني منسوب به مولا استناد مي‌کرديم که اگر کاخي برپاست يقيناً کوخي در کنارش برجاست. ولي از اين حديث مستند ايشان عبور مي‌کرديم که «عدالت برتر از بخشش است زيرا عدالت هر چيزي را در جاي خود قرار مي‌دهد حال آن‌که بخشش آن را از جاي خويش خارج مي‌سازد».

سرانجام اين رؤيا محقق شد و مردي آمد که وعده‌اش آوردن پول نفت بر سفره‌هاي مردم بود و هدف‌مندي يارانه‌ها به عنوان بزرگ‌ترين نمود تلاش‌هايش در عمل به آن وعده بود. طرحي که حتي مورد تقدير برخي منتقدان دولت اصول‌گرا نيز واقع شد زيرا کوتاه شدن دست دولت از بودجة نفت را در بلندمدت موجب کاهش وابستگي اقتصاد کشور به اين انرژي تجديدناپذير مي‌دانستند. امري که سبب مي‌شود دولت در يک توفيق اجباري به تنظيم سياست‌هاي مالياتي و کاهش هزينه‌هاي اضافي همت بگمارد. ولي اجراي پوپوليستي اين طرح موجب شد به جاي احقاق حقوق آحاد مردم تبديل به واريز تحقيرآميز دستمزد ماهيانة ثابتي از جانب دولت شود. گويي نه دولت کارگزار ملت بلکه برعکس است! چاهي که دولت قبل حفر کرد و دولت فعلي در چگونگي پُر کردن آن مانده است و به همين دليل هر چند وقت يک‌بار اخبار يا شايعاتي دربارة حذف يارانة برخي اقشار به گوش مي‌رسد تا رابين‌هودوار! يارانة آنان به دهک‌هاي پايين اقتصادي تعلق گيرد. هر چند نگارنده، پيش از اين به حذف يارانة ثروتمندان به عنوان مسکّني موقتي اشاره کرده بودم که البته دولت شجاعت همين را هم تاکنون نداشته است. ولي علاج واقعي، اين نيست. درآمد ناشي از حذف يارانه‌هاي انرژي، حق همة مردم اعم از ثروتمند و فقير است و نمي‌توان کسي را از آن محروم نمود. ولي دولت بايد آن را از يک حقوق ثابت که برخي اوقات کم‌تر از ميزان واقعي‌اش است، به وضعيت اصلي‌اش تغيير دهد و به جامعه بگويد که اين درآمد بسته به ميزان فروش نفت منعطف و تغييرپذير است. اين‌گونه ديگر کسي نخواهد توانست با شعار چندبرابر کردن يارانه‌ها به رقابت با دولت فعلي برخيزد و از سوي ديگر، دولت مجبور مي‌شود با قاطعيت در مقابل برخي نهادها و ارگان‌هاي اقتصادي نظارت‌ناپذير و غيرشفاف بايستد و ضمن اخذ ماليات واقعي آنان بر عملکردشان نظارت کند. شايد دولت‌مردان با توجيه در پيش بودن انتخابات رياست‌جمهوري چنين نکنند. ولي اگر اکنون به بهانة عدم شکاف در حاکميت يا کاهش پايگاه اجتماعي، در اين روند تجديدنظر نکند، چه تضميني است که در صورت ابقا در انتخابات آتي، چنين کاري را انجام دهد؟ نبايد از ترس مرگ، تب کنيم! به خصوص که ادامة روش فعلي هدف‌مندي يارانه‌ها به بازتوليد دوگانة رابين‌هود-پرنس‌جان در انتخابات مي‌انجامد. هرچند بايد اين نکته را به حاميان رابين‌هود يادآور شد که نبرد او با پرنس‌جان به پايان نرسيد مگر زماني که ريچارد شيردل از جنگ‌هاي صليبي بازگشت و تخت پادشاهي را از پرنس‌جان غاصب بازستاند. گويي رابين‌هود تنها ابزاري بود براي انتقال قدرت ميان دو برادر و پس از استقرار ريچارد، منزوي و به مرور از خاطره‌ها فراموش و تبديل به يک افسانه شد.

کد مطلب: 54773
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *