ساختمان پلاسکو و داستان دو فیلم

پس از ماجرای دردبارِ آتش گرفتن و فرو ریختن ساختمان قدیمی «پلاسکو» در تهران، یادداشت ها، تحلیل ها و گزارش های فراوانی از سوی روزنامه نگاران و صاحبنظران در رسانه ها نشر یافت. شاید اگر بخواهیم یک مورد را از همه این اظهار نظر ها برجسته کنیم ، این باشد که به نظر قریب به اتفاق تحلیلگران حادثه ساختمان پلاسکو، شهر تهران نرم نرمک از مایه های زندگی تهی می شود و احتمالا اگر روند حاکم ادامه یابد باید حلوای مرگ این شهر کهنسال را تدارک دید. فروریزی ساختمان ها در شهر تهران امر غریبی نیست. در این چند سال اخیر تقریبا سالی نبوده است که با خبر فروریزی ساختمانی در شهر تهران یا به علت گود برداری نامناسب یا به هزاران دلیل دیگر نباشیم. شهری که امروز به عنوان پایتخت ایران می شناسیم حالا رفته رفته حکایت مهمانخانه مهمان کشی را پیدا می کند که مهمانانش اگر بخت بلندی داشته باشند، بدون برداشتن زخم و جراحتی از آن بیرون نمی آیند. آلودگی هوای آن که داستان تکراری و ملال آوری است. شهری که نفس کشیدن در آن جیره بندی شده است و شهروندانش همانند زندانی هایی که منتظر جیره ناچیز غذایی شان هستند می باید ماهها به انتظار بنشینند تا آسمان گوشه چشمی به این مردم بیندازد و جیره ناچیز هوای پاک شان را در کاسه بیندازد!... حادثه ساختمان پلاسکو تنها نوک قله معروف مشکلات زیرپوستی شهر تهران است که بزرگی فاجعه و از کف رفتن ده ها نفر کاسب و جوان و مامور دلیر آتش نشانی، شاید بتواند اندکی نگاه مسوولین را به مشکلات شهر تهران جلب کند. شهری که حالا خودش به یکی از مشکلات روزمره مردم بدل شده است و اگر نیک بنگریم، بسیاری از مشکلات خانواده ها و شهروندان از بی سامانی این شهر آغاز می شود. نگارنده این سطور در چند روز اخیر موفق به دیدن دو فیلم شده است که به طرز عجیبی ادعای بالا را اثبات می کند. فیلم «وارونگی» و دیگری فیلم معروف «فروشنده». نکته جالب ماجرا اینجاست که در هر دو فیلم، این شهر تهران و ضعف هایش است که سراغاز مشکلات می شود. در فیلم وارونگی، آلودگی شهر تهران سبب می شود تا پزشک مادر خانواده ای را از زندگی کردن در شهر تهران معاف کند. حادثه ای که به تمامی روابط میان خواهر ها و برادر ها را به آشوب می کشد و سبب می شود برادر و خواهر ها به جان هم بیفتند و ... در فیلم فروشنده نیز گودبرداری نامناسب در جوار ساختمان مسکونی ای سبب می شود زوج جوان و فرهیخته ای به آپارتمان دیگری نقل مکان کنند و تازه در ساختمان جدید دردسرهای شان شروع می شود و... شاید اگر با دقت به دور وبرمان نظر کنیم، می شود سرچشمه بسیاری از جدایی ها و خیانت ها و و خشونت ها را در معماری نادرست و سازمان بی کفیت شهر تهران پیدا کرد. ماجراهایی که شاید در نگاه نخست همانند حادثه ساختمان پلاسکو بزرگ و فاجعه بار نباشند اما قطعا به همان اندازه فرو نشست ساختمان پلاسکو تراژیک و دردبار هستند.