۲
دوشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۷:۵۲

شهردار تهران و انتخابات

مهدی مال میر
حکایت شرکت چندباره محمدباقر قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری ولابد انتظارش از مردم که رای خود را به سبد او بریزند؛ حکایت «کار ناکرده مزد خواستن» است.
شهردار تهران و انتخابات
حکایت شرکت چندباره محمدباقر قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری ولابد انتظارش از مردم که رای خود را به سبد او بریزند؛ حکایت «کار ناکرده مزد خواستن» است. اگر در عرصه سیاست ما برنامه سیاسی و کار حزبی جایی ندارد اما همه سیاستمداران خوشبختانه از کارنامه ای برخوردار هستند که با چند کلیک ناقابل می توان به آنها دست یافت. با این همه اما شرایط شهردار تهران با بقیه داوطلبان ریاست جمهوری متفاوت است. چرا که مدیریت او در کلان شهر تهران امروز کارنامه معتبری است که می تواند سنجه مناسبی برای رای دهندگان باشد. به عبارت بهتر، شهر تهران و مشکلات جور واجورش امروز گواهی است بر اینکه شهردار تهران هنوز آماده پذیرش مسوولیت بزرگتری همانند ریاست جمهوری نیست. شهری که برج های سر به آسمان کشیده اش گلویش را می فشارند و خیابان هایش با انواع و اقسام خودروها فرش شده است و هوایش بیش از آنکه مُمِد حیات باشد، بی وقفه در کار تلف کردن عمر مردمانی است که به دلالت بخت بد، ناگزیرند در این شهر «ولنگ و واز» روزگار بگذرانند، نشانه گویایی است برای «عبرت للناظرین» که مدیری که در حوزه مسوولیت محدودش با مشکلات و چالش های فراوانی رو در رو است؛ با هیچ شعبده ای نمی تواند در مقام ریاست جمهوری به شعارهای آنچنانی اش جامه عمل بپوشاند! بماند بذل و بخشش های بی حساب و کتاب و اتهام های کوچک و بزرگی که شهرداری تهران بالاخره می باید روزی پاسخگوی آنها باشد. برافراشتن رگ های گردن و حملات شخصی به کاندیدای رقیب نیز چاره کار شهردار تهران نیست. شعارهای بزرگ و تو خالی و «گز نکرده پاره کردن» نیز دوای درد شهردار تهران نمی تواند باشد؛ چرا که دولتیان نهم و دهم آنچنان از این روش بد استفاده کرده اند که این جنس شعارها دیگر رغبت چندانی در دل مردم تنگ حوصله از شنیدن شعارهای دهان پرکن بیدار نمی کند! تنها کافی است به حجم جوک های ساخته شده از سخنان و شعارهای شهردار محترم در رسانه های مجازی نظری انداخت تا به مستعمل بودن این دست شعارها در شرایط کنونی پی برد. با این وصف، یک پرسش بزرگ ذهن را می آزارد و آن اینکه چرا مسوولی که با ضعف های بزرگی در حوزه مسوولیتش دست به گریبان است، چنان حباب توهمش انباشته می شود که ادعای کرسی ریاست جمهوری را در سر می پزد؟! شاید بزرگ ترین علت آن عدم شفافیت نهادهای نظارتی در حوزه اداری در کشور ما باشد. به زبان دیگر، اگر حساب و کتاب درآمدها و خرج و برج شهرداری روشن بود و رسانه ها و تیم های تحقیقاتی می توانستند آزادانه به شفاف کردن درآمدهای شهرداری بپردازند، شاید امروز شهردار محترم چنان درگیر حساب پس دادن به این نهاد و آن قوه بود که وقتی برای کاندیدا شدن برای ریاست جمهوری که سهل است، برای سرخاراندن هم پیدا نمی کرد! ماجرای کاندیداتوری تیم «مهرورزان» نیز بی شباهت به ماجرای کاندیداتوری شهردار محترم نیست! اگر در این چهار سال اندکی جدی تر به اتهامات دولت نهم و دهم توجه می شد، مهرورزان نیز به جای نشان دادن نیمرخ خندان شان به عکاسان مستقر در وزارت کشور، می باید پاسخگوی مراجع قضایی می بودند. مختصر اینکه: تا زمانی که نهادهای نظارتی در کشور ما به نقش مستمر خود عنایتی نداشته باشند، هر چهار سال می باید حضور مسوولینی را در صحنه رقابت تاب آورد که تنها عدم شفافیت به توهم کاردانی شان پر و بال داده است وگرنه که کارنامه آنها چیز دندان گیری در خود ندارد!
کد مطلب: 69230
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *