۰
يکشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۰۵
جايگاه ما در شبکه به هم تنيده جهانی کجاست؟

بنيادی ترين نقصانِ سياستِ خارجی ايران

محمود سريع القلم
يکي از مفاهيمي که از اقتصاد و کارآفريني به متونِ سياستِ خارجي و روابطِ بين‌الملل وارد شده است، Hedging است. به جز چند کشور، اکثريتِ کشورهاي جهان با فکر، مشورت، محاسبه، برنامه ريزي و آينده نگري، اين مفهوم را به کار گرفته‌اند.
بنيادی ترين نقصانِ سياستِ خارجی ايران
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،يکي از مفاهيمي که از اقتصاد و کارآفريني به متونِ سياستِ خارجي و روابطِ بين‌الملل وارد شده است، Hedging است. به جز چند کشور، اکثريتِ کشورهاي جهان با فکر، مشورت، محاسبه، برنامه ريزي و آينده نگري، اين مفهوم را به کار گرفته‌اند.
از امارات تا چين، از مکزيک تا هند، از قطر تا برزيل، از عمان تا اندونزي، عموماً مفهوم Hedging را کانونِ حکمراني قرار داده‌اند. به عبارت ديگر: در اين جهانِ چند قطبي اقتصاد و سياست، همه درحال افزايش آلترناتيوها، گسترش فرصت‌ها، ايجاد کثرت در منابع واردات و صادرات و سرمايه گذاري، تنوعِ منابعِ تامينِ اسلحه، کاهشِ ريسک و مخاطرات، تنوعِ استراتژي‌هاي تامين منافع و امنيت ملي و وسيع تر کردن دوايرِ تحرک و اثرگذاري در روابط خارجي هستند.
عربستان هم زمان با آمريکا، روسيه و چين روابطِ تودرتو ايجاد کرده است. مکزيک، هم با آمريکا روابط استراتژيک برقرار کرده و هم با چين. ويتنام هم به صورت گسترده با چين مراوده دارد و هم با آمريکا و اتحاديه اروپا. هند، هم افزايش حضور سياسي و اقتصادي در آسيا را دنبال مي‌کند و هم در غرب اروپا و آمريکاي شمالي.
 اندونزي با فکر و برنامه ريزي و انديشة درازمدت، توازني ميان روابط غرب و شرق خود بنا کرده است. اگر مقياسِ کوچک و بزرگ را در نظر نگيريم، و به کيفيت و عمق توجه کنيم، موفق‌ترين کشور غير غربي جهان در Hedging امارات متحده عربي است. نه ديپلماسي انرژي با مسکو را فراموش کرده، و نه خريد سهام قابل توجه از صنعت باطري‌سازي چين را، نه ابتياع يک کارخانة توليد تسليحاتي برزيلي را، نه سرمايه‌گذاري مالي در غرب اروپا را و نه Silicon Valley را. مانند آنها که وقتي در بورس سرمايه گذاري مي‌کنند به صورت Portfolio investment عمل مي‌کنند.
اگر دانشجويي در يکي از دانشگاه‌هاي مهمِ دولتي، ليسانس در مهندسي يا علوم انساني بگيرد، يک سطح از توانايي، فرصت و Hedging را به دست آورده است. اگر در رزومة خود بنويسد: تسلط به زبان‌هاي انگليسي و چيني، سطح Hedging افزايش پيدا مي‌کند. اگر در سه کنفرانس مهم بين‌المللي، مقاله ارائه کند، Hedging چند برابر مي‌شود. ريسک بيکاري را اينگونه کاهش مي‌دهد و در پيدا کردن کار در short list قرار مي‌گيرد و سپس مي‌تواند انتخاب کند.
با افزايش توانايي، دانش و مزيت، ريسک‌هاي زندگي خود را جنبة نزولي مي بخشد. اگر در شغلي که انتخاب مي کند رضايت نداشت، فرصت‌ها براي او فراوان است. در اين جهان متکثر و متنوع، چه فرد، چه بنگاه اقتصادي، چه نهادها و چه دولت‌ها عموماً در حال کاهش ريسک، حفاظتِ از خود و افزايشِ فرصت‌ها هستند.
معلوم نيست سياست خارجي ايران در عرصه‌هاي اقتصادي و سياسي، Hedging دارد يا خير؟ کدام کالا، فرآورده و يا خدماتِ ايران، در اقتصادِ منطقه‌اي يا بين‌المللي، خاص و ممتاز است و مصرف‌کنندگان خارجي به آن‌ها وابسته‌اند؟ زعفران اسپانيا، پتروشيمي عربستان، خاويار روسيه، نفت عراق، پستة آمريکا، فرش هند و گاز قطر به وفور يافت مي شوند و سهم ايران از بازار جهاني را کاهش داده‌اند. در جهان امروز، شرکت‌ها و کشورها تلاش مي‌کنند ديگران را در مزيتي که در اختيار دارند به خود وابسته کنند: کارگر ارزان در ويتنام، پيچيده‌ترين تشکيلات توليد تراشه در تايوان، سوبسيد انرژي و اجاره در چين، ماليات بسيار پايين شرکت‌ها در تکزاس، فضاي کسب و کار مساعد در امارات نسبت به ديگر کشورهاي عربي خليج فارس، فرصت سرمايه گذاري‌هاي فراوان در ترکيه، همکاري‌هاي فن‌آوري در کره جنوبي و ژاپن. عموماً همه در حال ايجاد آلترناتيو و بهره برداري از فرصت‌هاي ممکن و افزايش Leverage و يا اهرم هستند. اقتصادِ ايران تا کنون چنين استراتژي درازمدتي را با توجه به سرمايه‌ها و مزيت‌هاي فراوان کشور ايجاد نکرده است. اقتصادِ ايران در کورانِ راهروهاي توليد، سرمايه‌گذاري و فن‌آوري جهان نيست چون به نظر مي‌رسد تلقي از مديريت اقتصادي، عمدتاً تامين ارزاق عمومي است. جدول زير معرفِ جهت گيري سرمايه‌گذاري‌ها در دهة 2020 است.
پرسش کليدي اين است که ايران خود را در اين شبکه به هم تنيدة جهاني چگونه تعريف مي‌کند؟
در عرصة سياسي نيز، Hedging ايران بسيار محدود است. شايد بشود ادعاي علمي کرد که ايران با هيچ کشوري، روابط دوجانبة به‌هم تنيدة دراز مدتِ متقابلِ همه جانبة با دوامِ استراتژيک ندارد. با تعدادي کشور دوست است و رفت و آمد دارد ولي وفاداري و پايبندي آن‌ها هنگام بحران يا خطر، قابل اطمينان نيست. به نظر مي‌رسد در عرصة سياسي، آن‌هايي که با ايران دوست هستند بيشتر سنت «دوري و دوستي» را برگزيده‌اند. Hedging و Leverage ايران بيشتر در مدارهاي نظامي و در جهتِ بازدارندگي و با پشتوانة مکتب امنيتي و انديشة Keeping enemies at bay است. به يک معنا، سياست خارجي ايران، از Leverage نظامي و امنيتي بهره‌مند است و آن هم با احتياط مديريت مي‌شود.
کودکي که هفت سال سن دارد اهميت يادگيري شنا، آموختن زبان‌هاي خارجي، عادت کردن به مطالعه و پذيرفتن آداب مدني را نمي‌داند. پدر و مادر هستند که با فکر، برنامه‌ريزي، هزينه کردن، آموزش و آينده نگري، فرزند خود را براي سن 20 و 30 سالگي آماده مي‌کنند. کشوري موفق است که حکمرانان آن به لحاظ وسعت انديشه و برنامه‌ريزي، 50 سال از جامعه جلوتر باشند.
در سال 2050 جهان چگونه خواهد بود؟ احتمالاً در آن موقع، ثروت امارات پانزده ميليون نفري از دو تريليون دلار فراتر خواهد رفت و گستردگي و تکثر Hedging آن، ده‌ها بلکه صدها برابر خواهد شد.
همين طوردر آن موقع، عربستان با جمعيت 50 ميليون نفري از توليد ناخالص داخلي سه تريليون دلاري بهره مند خواهد بود.
با اين ثروت و تنوع عربستان، امارات و قطر يا Leverage آنها در فن‌آوري، انرژي و قدرت مالي، بسياري از کشورهاي کوچک و بزرگ منطقه از جمله مصرِ قابلِ تصورِ 160 ميليون نفري در آن موقع و يا پاکستاني که جمعيتِ آن به 370 ميليون نفر در سال 2050 خواهد رسيد، تحت نفوذ ساختاري رياض، ابوظبي و دوحه خواهند بود. کشوري که ثروت توليد نکند و به فکر سي سال آينده نباشد، چگونه مي تواند صرفاً خود را مديريت کند؟ قدرت و نفوذ در مرحله‌اي بالاتر و به مراتب چالشي تر هستند.سياست خارجي ايران با توجه به تحولاتِ سريع فن‌آوري و توليد ثروت منطقه اي و جهاني، نيازمند يک استراتژي Hedging است که تمامي شاخه‌هاي اقتصادي، نظامي، مالي، سياسي و فن‌آوري را دارا باشد. يک ضرب‌المثل مي‌گويد:
Where there is no vision, the people perish.
کد مطلب: 207476
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *