۰
چهارشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۵۲
حواشی مراسم تشییع آیت الله هاشمی

تنوع مردمی که برای وداع آمدند

عکس : الهام درفشی
عکس : الهام درفشی
1-مرگ واقعه بسیار عجیبی است، گویی به یکباره همه چیز عوض می شود، حتی دیدگاه هایی که عده ای سر سختانه بر آن پای می فشردند. انگار آلزایمر و فراموشی اذهان را فرا می گیرد.
وقتی چنین اتفاقی می افتد، به یکباره همه می آیند، همه اشک می ریزند و همه روایتگر روزهای سخت و خوبی ها می شوند، حتی دشمنان قسم خورده و حتی آنانکه تا دیروز سیل تهمت ها و دروغ ها را روانه افراد می نمودند. مرگ چیز غریبی است...
چند سطر بالا مقدمه ای است بر تحلیل شخصیت فردی که همواره اعتدال را در دستور کار داشت، در سخت ترین روزها هم ذره ای از آرامش و متانتش کم نشد، حرف حق را زد و هزینه اش را پرداخت و جفا دید، در روزهایی که می توانست سکوت کند و هیچ نگوید.
مردی که همواره سمت ملت را گرفت و منافع ملت را قربانی سود شخصی خود نکرد. حتی اگر همه علیه او باشند، حتی اگر صدا و سیمای ملی هم علیرغم سیل تهمت ها و حملات ناجوانمردانه، فرصت دفاع هم به او نداد، زسانه ای که حالا دایه مهربان تر از مادر شده و سعی در مصادره شخصیتش دارد، انگار فراموش کرده اند که تا چند روز پیش تصویرش را هم پخش نمی کردند.
هاشمی مردی بود برای تمام فصول، مردی برای تمام سال ها و مردی که حداقل چهار دهه از زندگی ایرانیان به شکل مستقیم با سیاست و کیاستش گره خورده بود.
مردی که تا بود مظهر و ستون آرامش و تعادل بود و وقتی هم که رفت بازهم عامل خیر و اتحاد و اعتدال بود، نشان به آن نشان که در مراسم یادبوش چهره هایی در کنار هم نشستند که تا دو روز قبل تصورش هم قابل باور نبود.
و چه جانانه مردم هم قدرشناسی شان را از حامیانشان نشان دادند و نشانه هایی از بیدار بودن نهضت و جنبش را به رخ کشیدند و جه زیبا گفت حضرت امام (ره) که هاشمی زنده است تا نهضت زنده است.

2-گستره ي جمعيتي كه براي بدرقه آيت الله آمده بودند را همه ديدند. آن هم بعد از چند سالي كه صدا وسيما ديگر هيچ تصويري از آيت الله را نشان نمي داد . انگار مي بايست ايت الله به فراموشخانه برود قبل از آنكه مشيت الهي وي را فرا بخواند. اما شد؟
مسلما خير. اين جمعيت كه به ياد ايت الله آمده بود فرياد براورد كه هيچگاه مومني را نمي توان از گردونه تاريخ حذف كرد. گستره ي عملكردي ايت الله را مي توان در مراسم باشكوه بدرقه مردمي ديد. از تنوع مردمي كه براي وداع آمده بودند. آيت‌الله هاشمي براي هر کدامشان معناي متفاوتي داشت. وقتي تنوع مردم حاضر در جمعيت را ديدم و واكنشي كه هركدام ازآنها داشتند بيش از پيش ابعاد شخصيتي آيت الله برايم روشنتر شد.
مثلا روحاني جواني که شعارهاي اين سوي خيابان را نمي‌پسندد و به‌سرعت و با اندکي ناراحتي بر چهره از جمعيت فاصله مي‌گيرد. برخي هم در حاشيه دوسوي خيابان انقلاب مشغول فيلم‌برداري و عکاسي‌اند و برخي هم تأمين امنيت. وانتي که روي آن بلندگوي بزرگي تعبيه شده با سه، چهار نفر «شعارگو» رفته‌رفته به سوي جمعيتي نزديک مي‌شود که تم شعارهايش با خودرو «شعارگو» متفاوت است. حرکت به سوي دانشگاه تهران ميسر نيست. پليس‌ها آن وسط ايستاده‌اند تا جمعيت بيشتري از خیابان قدس راهي ورودي دانشگاه نشود. پوسترهاي هاشمي گاهي روي دست بلند مي‌شود و گاهي حفاظي مي‌شود براي پوشاندن چهره‌ها. کم‌کم کنار هم مي‌ايستند، گويي اعتمادي شکل گرفته و وراندازها تمام شده است. شعارها بلندتر مي‌شود. يک‌سري از آدم‌ها بدجور هل مي‌دهند، از قدس به سمت وصال. مي‌خواهند هرجور شده از وسط شلوغي خودشان را خارج کنند. صداي خانمي آن وسط درمي‌آيد که مواظب رفتارتان باشيد. بعد چرخش سرها به سمت صدا و دوباره عادي‌شدن وضعيت. مکالمه آقايي که به خانمي چادري مي‌گويد شما به نظرم برويد آن‌طرف بايستيد و خانم که با صداي بلندي مي‌گويد، من خواهر شهيدم و اتفاقا امروز براي اداي ارادتم به آقاي هاشمي و راهش اينجا آمده‌ام، اتفاقا اينجا جاي من است. جمعيت اين سوي خيابان متنوع است، پير و جوان و ميان‌سال. زن و مرد و چند کودک. اغلب حواسشان هست که همه اعضاي خانواده نزديک به هم باشند، به‌ويژه با اين سطح هل‌دادن‌ها که براي خودش سبک تازه‌اي شده است. مردم مقابل دوربين‌ها مکث مي‌کنند و شعار مي‌دهند، شعارهايشان نشان مي‌دهد که دل خوشي از صداوسيما ندارند. شعارها ورد زبان است، تصاوير هاشمي روي دست مي‌چرخد، باز عده‌اي از پشت‌ سر هل مي‌دهند، آن‌قدر هل مي‌دهند که نرسيده به وصال عده‌اي با فشار در پياده‌رو مي‌پيچند. پاي چندنفري به ستون‌هاي کوتاه سنگي ورودي پياده‌رو گير مي‌کند. چهره مردم خسته نشان مي دهد و همگان ناراحت از دست دادن بزرگ سیاستمدار قرن هستند.
مرتضی دهرویه
کد مطلب: 65487
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *