۱
سه شنبه ۲۹ فروردين ۱۳۹۶ ساعت ۱۹:۲۰

ماجراجویی در طبس، عبور از ناممکن‌ها

طبس در میان مقاصد گردشگری کمتر شناخته‌شده است و اولین چیزی که پس از شنیدن نام این شهر به ذهن خطور کند ماجرای طوفان شن و زمین‌گیر شدن آمریکایی‌ها در اطراف آن است.
ماجراجویی در طبس، عبور از ناممکن‌ها

طبس در میان مقاصد گردشگری کمتر شناخته‌شده است و اولین چیزی که پس از شنیدن نام این شهر به ذهن خطور کند ماجرای طوفان شن و زمین‌گیر شدن آمریکایی‌ها در اطراف آن است. تصور وجود زیبایی‌های خیره‌کننده و چشمه‌های پر آب در این منطقه خشک دور از ذهن است. برای افرادی که به دنبال دیدنی‌های متفاوت در کویر مرکزی ایران هستند طبس و روستاهای اطرافش چیزی کم ندارد و می‌تواند سفری خاطره‌انگیز را برای طبیعت گردان و افرادی رغم بزند که به دنبال دیدن مناظر متفاوت هستند. برای من که باوجود معلولیت جسمی حرکتی شدید بسیاری از فعالیت‌های پرهیجان را تجربه کرده‌ام حضور در طبیعت طبس کاری کاملاً متفاوت بود شاید هیچ‌وقت به فکرم نمی‌رسید که چیزی برای دیدن در این مناطق هم وجود داشته باشد.
در لیست مناطقی که قرار بود در این سفر نوروزی اعضا تور از آن دیدن کنند حضور در سه منطقه برایم غیرممکن به نظر می‌رسید که عبارت بودند از روستای ازمیغان به خاطر پستی بلندی‌هایش، چشمه بزرگ مرتضی علی و دره کال جنی یا همان دره جن‌ها که با ویلچر غیرقابل‌عبور است، این سه منطقه بخش عمده سفر را به خود اختصاص می‌دادند و عملاً اگر قرار بود از لیست سفرم حذف شوند بخش بزرگی از سفر را از دست می‌دادم. با توجه به نوع بافت چشمه مرتضی علی و دره کال جنی می‌دانستم استفاده از ویلچر غیرممکن است و باید به دنبال راه عبور دیگری بود و به عبارتی معلولیت را محدود کرد. هم‌سفر شدن با افراد طبیعت گرد و ماجراجو که عاشق مواجه‌شدن با چالش‌ها و عبور از غیرممکن‌ها هستند همواره باعث شده است که به‌جای تسلیم شدن به دنبال راه‌حل باشم. در میان تجربیاتم طبیعت‌گردی و حضور در نقاط بکر در جنگل‌ها و کوه‌ها تنها از طریق استفاده از قاطر امکان‌پذیر شده بود که سفر رؤیایی‌ام به منطقه لارنه در مسیر قله درفک ازجمله این تجربیات بود. از طرفی امکان تهیه قاطر برای حضور در این منطقه و با توجه به مسیر که گاهی نیاز به عبور از مسیرهای آبی عمیق و سنگی و باریک بود عملاً غیرممکن بود.
مدت‌ها پیش استفاده از کوله برای رسیدن به قله توچال را با یکی از دوستانم بررسی کرده بودم اما هیچ‌گاه وارد فاز عملی و اجرایی نشد. در این سفر مجدد این گزینه را با یکی از تور لیدرها بررسی کردیم و قرار شد از یک کوله آماده برای این کار استفاده کنیم. قبل از شروع به تغییر دادن کوله از طریق جستجو در اینترنت متوجه شدم تجربه این نوع سفر توسط یک تیم آمریکایی وجود داشته است که در آن فردی با معلولیت جسمی حرکتی شدید به دور اروپا توسط دوستانش و با استفاده از کوله‌پشتی تغییریافته سفرکرده است و البته از مناطق شهری عبور کردند و البته تجربیاتی هم در رابطه با سفر به قله‌های مختلف توسط وسایل مشابه خوانده بودم اما دسترسی به شخصی که این تجربه را داشته باشد نداشتم. بعد از دیدن تصاویر این سفر و نشان دادنش به عرفان اروجی به‌عنوان یکی از تور لیدرهای این سفر که ده‌ها سال تجربه طبیعت‌گردی دارد، به اجرایی بودن این ایده اطمینان پیدا کردیم. کوله‌پشتی دست‌دوم تهیه شد و با محکم کردن اتصال‌ها و دوختن جای بندهای جدید به نظر می‌رسید همه‌چیز برای سفری رؤیایی آماده‌شده است. موفق بودن این سفر می‌توانست سکوی پرتاب من به دنیای طبیعت‌گردی و حضور در مناطق بکری باشد که کمتر کسی پایش به آن مناطق رسیده است.
پس از طی کردن مسیری طولانی تهران تا طبس به کاروانسرایی تاریخی کالمرد رسیدیم که تنها چند روز از افتتاح آن می‌گذشت و ما اولین مهمان‌های رسمی‌اش بودیم که تا پیش‌ازاین می‌رفت به فراموشی سپرده شود اما امروزه با معماری زیبایی که دارد تبدیل به بزرگ‌ترین کاروانسرای تاریخی و قابل سکونت کویر مرکزی ایران شده است و قطعاً نیاز است فعالان گردشگری توجه ویژه‌ای به این موضوع داشته باشند و با حمایت از این اقدام ارزشمند باعث رونق گردشگری در این منطقه شوند. بعد از چند روز گشت‌وگذار در طبس و روستاهای اطراف ازجمله ازمیغان که با ویلچر و به کمک پیام کریمی عزیز و سایر هم‌سفران تا آبشار و حتی بالای آبشار هم رفتیم که شامل عبور از رودخانه و شیب‌های تند و سرازیری‌های ناهموار بود که در نوع خود ماجراجویی تمام‌عیار بود که بر روی ویلچر برقی تجربه‌اش می‌کردم. درنهایت نوبت به بخش خاص سفر رسید که چشمه مرتضی علی یکی از جاذبه‌هایی بود که با استفاده از همین روش واردش شدیم. برای ورود به این دره باید از مسیری پر از پله به کف دره می‌رسیدیم که به کمک عرفان و قرار گرفتن در کوله مخصوص انجام شد سایر لیدرها مسافران را به درون دره هدایت می‌کردند. بعد از مدتی کوتاه دیواره‌های خیره‌کننده که به دلیل فرسایش آب و باد در طول هزاران سال ایجادشده است برای من هیجان‌انگیز و فوق‌العاده زیبا به نظر می‌رسید و کاملاً به وجد می‌آمدم. عبور از کف دره که در بخش‌هایی شبیه رودخانه‌ای کم‌عمق بود همراه با یک گروه 40-50 نفری و پرانرژی زیبایی دره را برای من دوچندان می‌کرد. در مسیر چشمه مرتضی علی عرفان و پیام کریمی و حسن جنیدی عزیز کمک کردند تا زیبایی‌هایی را ببینم که در حالت عادی رسیدن به آن‌ها غیرممکن بود. عبور از روی سنگ‌های کوچک و بزرگ و گودال‌های آب که بعضی گرم و بعضی بشدت سرد بودند تجربه متفاوتی بود که مرورش هم هیجان‌انگیز است. واکنش گردشگرانی که در مسیر شاهد عبور ما بودند قابل‌توجه بود و عموماً انرژی مثبت از آن‌ها می‌گرفتیم و کلام محبت‌آمیزشان هم شامل حال ما می‌شد. پس از چند ساعت گشت‌وگذار در میان سنگ‌ها و چشمه‌ها و آبگرم‌های این منطقه که برای هر چهار نفر ما پر چالش بود به بالاترین بخش‌ها رسیدیم، چالش این نوع حمل شدن برای من تحمل این وضعیت بود و برای دوستانم شامل تحمل وزن من و تمرکز برای عبور از بخش‌های صعب‌العبور می شد.
اما هیجان‌انگیزترین بخش این سفر دره کال جنی بود که برای ورود به آن از ابتدای سفر لحظه‌شماری می‌کردم. داستان هایی که در رابطه با این دره گفته می شود و روایت های تاریخی که وجود دارد هیجان حضور در این منطقه را دو چندان می کند. قرار گرفتن در کوله‌پشتی و عبور از چشمه مرتضی علی باعث شده بود که تمام بدم دچار گرفتگی عضله شود و این در حالی بود که من حرکت خاصی نداشتم و تمام فشارها به دوستانم وارد می‌شد و در تمام طول مسیر هیچ‌گاه تسلیم نشدند. بعد از یک‌شب استراحت در کاروانسرای کالمرد درد عضلات من بیشتر و بیشتر شد اما انگیزه دیدن این دره فوق‌العاده باعث می‌شد که این موضوع کم‌اهمیت جلوه کند. روز موعد فرارسید و با استفاده از ویلچر برقی تا ابتدای دره رفتم و با کمک حسن جنیدی عزیز به این دره وارد شدیم از همان ابتدا محو زیبایی و خاص بودن این محل شدم. مسیر پر از دیواره‌ای عمودی بود که در بعضی بخش‌ها خیلی باریک می‌شدند و دو دیواره دره به هم بسیار نزدیک می‌شدند و شکل‌های هندسی بسیار زیبایی را تشکیل می‌دادند که باورکردنی نبودند. یکی از پر چالش ترین بخش‌ها عبور از منطقه‌ای از دره بود که عمق آب به 2 متر می‌رسید که با موفقیت و با شنا کردن از این نقطه عبور کردیم. کار گروهی و اراده مثال‌زدنی دوستان طبیعت گردم باعث شد تا به این نتیجه برسیم که برای من و امثال من در طبیعت‌گردی هیچ مرزی وجود ندارد و با برنامه‌ریزی می‌توان به دوردست‌ترین مناطق و حتی نوک قله‌ها با شدیدترین معلولیت‌ها دست پیدا کرد فقط کافی است باور کنیم و ایمان داشته باشیم که هر کاری با صبر و برنامه‌ریزی امکان‌پذیر است.
گزارش : سعید ضروری
کد مطلب: 68627
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *