۱
سه شنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۲۷
گفت و گو با امیر مهدی زاده قهرمان کاراته جهان

سال ها انتظار المپیکی شدن را می کشیدیم

کاراته ایران در سال 1996 برای اولین بار توسط مهدی عموزاده و 10 سال بعد از آن با حسین روحانی و جاسم ویشگاهی صاحب مدال طلای جهانی شده بود که امیر مهدی زاده در سال 2012 توانست ایران را صاحب چهارمین مدال طلا کند، آن هم در رشته ای که سال های سال اسیر حاشیه هایی خودساخته بود و همین حاشیه ها و تنش ها باعث شده بود کاراته ایران آنطور که باید و شاید در مسابقات برون مرزی نتیجه نگیرد.
سال ها انتظار المپیکی شدن را می کشیدیم
کاراته ایران در سال 1996 برای اولین بار توسط مهدی عموزاده و 10 سال بعد از آن با حسین روحانی و جاسم ویشگاهی صاحب مدال طلای جهانی شده بود که امیر مهدی زاده در سال 2012 توانست ایران را صاحب چهارمین مدال طلا کند، آن هم در رشته ای که سال های سال اسیر حاشیه هایی خودساخته بود و همین حاشیه ها و تنش ها باعث شده بود کاراته ایران آنطور که باید و شاید در مسابقات برون مرزی نتیجه نگیرد.
مهدی زاده در روزهای گذشته بعد از مدال طلای سجاد گنج زاده، هم ششمین مدال طلای تاریخ کاراته ایران در مسابقات جهانی را به دست آورد و هم اولین کاراته کایی شد که در تاریخ این رشته در ایران موفق به کسب دو مدال طلا شده است.
این قهرمان 27 ساله قمی که راه ناهمواری را برای رسیدن به تیم ملی بزرگسالان طی کرده و در رده های سنی پایه بارها و بارها مورد بی مهری قرار گرفته، حالا که کاراته المپیکی شده، باز هم به طلا فکر می کند، به طلا و تکرار موفقیت های قبلی.
گفت وگوی "مردم سالاری" با مرد پرافتخار کاراته ایران را می خوانید:
** در مسابقات جهانی اتریش دومین مدال طلای جهانی خود را دریافت کردید. رقابت ها چطور بود؟
این بیست و سومین دوره مسابقات جهانی بود که در اتریش برگزار می شد و من هم سومین دوره متوالی ام بود که نماینده ایران در دوره از رقابت ها بودم. در بیست و یکمین دوره که در فرانسه برگزار شد به مدال طلا رسیدم، در بیست و دومین دوره در آلمان هم صاحب مدال برنز شدم و در اتریش هم خوشبختانه توانستم طلای سال 2012 خودم را تکرار کنم. به هر شکل در هر رشته ای، مسابقات جهانی بالاترین سطح برگزاری را دارد، خصوصا اینکه کاراته تاکنون هم المپیکی نبوده و جهانی ها همیشه در سطح بسیار خوب و بالایی برگزار شده است.

** چه حریفانی را برای رسیدن به طلای جهان پشت سر گذاشتید؟
ابتدا حریف اهل کرواسی را هفت بر صفر شکست دادم، مقابل نماینده کره جنوبی چهار بر صفر پیروز شدم، ایتالیا را 9 بر سه بردم، کاراته کای اردنی هم چهار بر صفر مقابلم شکست خورد و در نیمه نهایی حریف فرانسوی را دو بر صفر از پیش رو برداشتم و در فینال هم مقابل نماینده هلند 9 بر یک به پیروزی رسیدم و درنهایت مدال طلا را به دست آوردم.

** همه حریفان را با نتیجه عالی شکست دادید، فقط مسابقه با حریف فرانسوی با اختلاف امتیاز کم تمام شد.
من خیلی آماده بودم، خصوصا در روز مسابقه در بهترین شرایط ممکن به سر می بردم. اینکه از حریف فرانسوی زیاد امتیاز نگرفتم به این دلیل بود که او کار نمی کرد چون توانی برای مبارزه نداشت و از نظر بدنی کم آورده بود، من هم با توجه به اینکه باید فکر فینالم بودم، نمی خواستم ریسک کنم و همین که از نظر امتیازی از او پیش بودم، کافی بود و درنهایت هم شکستش دادم. سخت ترین حریفم در این دوره از رقابت ها کاراته کای ایتالیایی بود که اگر آن سمت جدول بود مطمئنم که به فینال می رسید.

** در فینال هم حریفی را شکست دادید که قبلا به او باخته بودید.
سال 2014 در آلمان به کاراته کای هلند باخته بودم و به همین دلیل نتوانستم به مدال طلا برسم و به برنز قناعت کردم، این مسابقه برایم جنبه انتقامی داشت که هم باخت در آلمان را جبران کنم و هم اینکه مدال طلای چهار سال قبلم را تکرار کنم که خوشحالم این اتفاق افتاد.

** گفتید با آمادگی بسیار خوبی در مسابقات شرکت کرده بودید. اردوهای آماده سازی پیش از اعزام چطور برگزار شده بود؟
6 ماه اردو داشتیم و خیلی منظم و طبق برنامه کار کرده بودیم. هر جا هم که نظم باشد حتما نتیجه حاصل می شود. ما از نظر بدنی هم فوق العاده بودیم. خودم از نظر بدنی کاملا با سال های گذشته ام متفاوت بودم. آنقدر از این نظر خوب بودم که فاصله ام با حریفانم خیلی زیاد بود. همه اینها را هم مدیون مربی بدنسازی تیم مان هستیم که بی وقفه و شبانه روز در این 6 ماه برای ما زحمت کشید و نتیجه آن را هم در جهانی دیدیم. همچنین تلاش کادرفنی تیم ملی که امسال در کنار ما بودند باعث شد نتیجه بسیار خوبی بگیریم.

** ورزشکارانی که رشته های غیرفوتبالی را در سطح قهرمانی دنبال می کنند غایت آرزو و هدف شان کسب مدال المپیک است. شما چطور کاراته که در آن مقطع ورزشی غیرالمپیکی بود را انتخاب کردید؟
می خواستم قهرمان جهان شوم. رویای من قهرمانی جهان بود. یادم هست خیلی بچه بودم که کشتی های رسول خادم را از تلویزیون تماشا می کردم وقتی که قهرمان جهان شده بود. حسی که او روی سکوی قهرمانی داشت را خیلی دوست داشتم. همان زمان بود که خواستم من هم قهرمان جهان شوم، اتفاقا به کشتی علاقه داشتم و دلم می خواست این رشته را پیگیری کنم اما نظر پدرم روی کاراته بود و او بود که مرا سمت این رشته برد و کم کم هم به کاراته علاقمند شدم و دیدم در این رشته خیلی استعداد دارم و پیشرفتم خیلی خوب و سریع اتفاق افتاد و همین انگیزه ام را بیشتر کرد. تا اینکه در اولین مسابقه برون مرزی ام که در سطح بزرگسالان برگزار می شد، در جایزه بزرگ ترکیه در سال 2008 مدال طلا گرفتم.

** اولین اعزام برون مرزی تان در سطح بزرگسالان بود؟! یعنی در رده های سنی پایه به هیچ مسابقه ای اعزام نشدید؟
نه، من در رده های سنی نوجوانان، جوانان و امیدها دائم خط می خوردم و 6 سال پشت خط ماندم.

** خط خوردن به خاطر اختلاف سطح فنی با دیگر رقبا بود؟
سرمربی وقت تیم های پایه با مربی ما اصلا خوب نبود و شاگردانش را همیشه خط می زد.

** یعنی شما که با کسب دو مدال طلای قهرمانی جهان اکنون پرافتخارترین کاراته کای ایران هستید، به خاطر مشکلات دو مربی، در تیم های پایه ملی پوش نمی شدید؟!
اتفاقا این موضوع خیلی جالب است. من که دو طلا و یک برنز جهانی دارم، طلای آسیایی و بازی های آسیایی گرفته ام اما در رده های سنی نوجوانان، جوانان و امیدها اصلا ملی پوش نشده ام. اگر خوب نبودم چطور در رده بزرگسالان اینقدر مدال گرفتم؟ مربی وقت به من می گفت چون شاگرد فلانی هستی و من با او مشکل دارم انتخابت نمی کنم، اما این حرف ها باعث پیشرفت من شد چون هر بار که خط می خوردم بیشتر تمرین می کردم و به نوعی این انگیزه ای برای بهتر شدنم بود. می رفتم انتخابی می دادم و بعد خط می خوردم اما دست از تلاش نمی کشیدم.

** همه که روحیه شما را ندارند، حتما این وسط خیلی ها هم بدون مدال کاراته را کنار گذاشته اند؟
بله همین طور است. خیلی از هم دوره ای های من از این برخوردها دلسرد شدند و ورزش را کلا کنار گذاشتند. خیلی ها به این شکل نابود شدند باوجودی که در کاراته خیلی استعداد داشتند. اینها اتفاقاتی بود که در 7-8 سال گذشته با آن درگیر بودیم.

** فدراسیون دخالتی در موضوع نداشت؟
خب همیشه و در همه رشته ها آن میزان پوشش خبری که در سطح بزرگسالان هست، در تیم های پایه وجود ندارد و خیلی پیش می آید که شاهد برخورد سلیقه ای با ورزشکار باشیم و یا مثل ما که مربی مستقیم می گفت چون از مربی ات خوشم نمی آید انتخابت نمی کنم. البته باز هم تاکید می کنم که این اتفاق برای من خوب بود و اصلا هم دلسرد نمی شدم. تمام آن چیزهایی که در نوجوانان و جوانان آرزویش را داشتم در سطح بزرگسالان به دست آوردم که طبیعتا مدالش هم ارزش بیشتری دارد، من اصل را به دست آوردم، مدال های رده های سنی پایه به نوعی پله های رسیدن به موفقیت در بزرگسالان هست که من شکر خدا به آن مدال اصلی رسیدم. خدا هم کمکم کرد که سال هایی که در تیم های پایه حقم بود ملی پوش شوم اما خط می خوردم برایم در تیم ملی بزرگسالان جبران شود.

** حتما اگر روزی روزگاری مربی شوید، هیچ وقت چنین برخوردی با هیچ کاراته کایی نخواهید کرد؟
این کاری که آن زمان با ما شد واقعا منحصر به فرد بود. اگر خصومت شخصی هم هست نباید روی بچه ای که ممکن است دنیایی از استعداد و توانمندی باشد، تلافی کرد. این دیگر به نوعی بیماری است که وقتی فکر می کنی از یکی ضربه خورده ای، برای رسیدن به آرامش بخواهی روی دیگران تلافی کنی. خیلی ها در این میان تباه شدند، اما برای من خیر بود.

** خوب است که گله نمی کنید و دید مثبتی نسبت به این موضوع دارید.
بله ترجیح می دهم مثبت به این قضیه نگاه کنم چون انگیزه و تلاشم را بسیار زیاد کرد که اختلافم را با بقیه بیشتر کنم. قسمتم این نبود که مدال نوجوانان و جوانان بگیرم. مثلا همان سال 2008 که طلای بزرگسالان را در جایزه بزرگ گرفتم از تیم اعزامی امیدها به مسابقات آسیایی خط خوردم. من زمانی که به بزرگسالان رسیدم شرایط سنی حضور در تیم های جوانان و امید را هم داشتم اما دیگر قیدش را زده بودم چون می دیدم تلاش برای رسیدن به تیم ملی در آن رده های سنی فایده ای ندارد.

** البته اگر در آن رده ها ملی پوش می شدید به هر حال با تجربه خیلی بیشتری در مسابقات بزرگسالان شرکت می کردید و شاید امروز کیفیت و حتی کمیت مدال های تان بهتر بود.
بله می شد کسب تجربه کرد اما خب اجازه ندادند. من در بازی های آسیایی گوانگ ژو در سال 2010 هم باید مدال می گرفتم اما ناداوری شد. می دانید که در المپیک آسیایی مدال ها را تقسیم می کنند و من قربانی این اتفاق شدم. کاراته کای قزاق را هر چه می زدم امتیاز را به او می دادند و درنهایت هم از دور رقابت ها حذف شدم. اما سال 2011 در مسابقات آسیایی شرکت کردم و به مدال برنز رسیدم. درواقع اولین مدال رسمی ام، برنز آسیا بود. سال 2012 از تیم اعزامی به آسیایی ازبکستان خط خوردم اما سه ماه بعدش دوباره انتخابی گذاشتند و توانستم مدال طلای جهان را به دست آورم.

** دلیل خط خوردن از تیم آسیایی فنی بود؟
در انتخابی همه را برده بودم اما نظر روی من نبود. برای اردوی تدارکاتی به جاکارتای اندونزی رفتیم و آنجا باختم اما حریف مستقیم من دوم شد و او را به آسیایی بردند. سعید علی پور یکی از دوستان خوبم هست که او در آسیایی همان سال هم برنز گرفت و من هم بعد به جهانی رفتم و مدال طلا گرفتم.

** کسب مدال در اولین میدان جهانی چطور بود؟
چیزی بود که سال ها تصویرسازی اش کرده بودم. سال ها با این آرزو که روزی قهرمان جهان شوم تمرین کرده بودم و در فرانسه به این هدفم رسیدم. حس خیلی خاصی داشتم که خیلی کم می شود آن را تجربه کرد. هنوز هم طلای پاریسم را بیش از همه مدال هایم دوست دارم و برایم رنگ و بوی دیگری دارد. در ورزش آدم های کمی هستند که می توانند دقیقا به آن چیزی که می خواهند برسند، من در فرانسه به آن هدف رسیده بودم و حالم خیلی خوب بود. سال 2013 پایم را جراحی کردم و نتوانستم در اردوها حاضر شوم اما دوباره در سال 2014 عضو تیم ملی شدم. سال شلوغی هم داشتیم.

** به لحاظ حضور در دو میدان جهانی و بازی های آسیایی؟
دانشجویان جهان را هم داشتیم که من در مونته نگرو به مدال طلا رسیدم. در اینچئون هم توانستم گوانگ ژو را جبران کنم و مدال طلا را به دست آوردم. بعد هم مسابقات قهرمانی جهان مدال برنز را از آن خود کردم. سال 2015 هم در آسیایی ژاپن طلا گرفتم و سال 2016 هم که طلای جهانی اتریش را به دست آوردم.

** چرا نتوانستید در آلمان طلای 2012 خود را تکرار کنید؟
خیلی بد به مسابقات اعزام شدیم. ویزای ما تا لحظات آخر مشکل داشت و گفتند که به مسابقات نمی رویم. سرپرست تیم، تیم را فلج کرد.

** چرا؟
یکی اینکه برای ویزا خیلی دیر اقدام شده بود و دیگر اینکه می خواستند با پاسپورت یکی دیگر برای اسم دیگری ویزا بگیرند! سفارت آلمان را با بقالی اشتباه گرفته بودند، این کار را خلافکاران حرفه ای هم انجام نمی دهند. با اسم یکی و پاسپورت و شناسنامه یکی دیگر می خواستند تیم اعزام کنند! اگر این کارشکنی ها صورت نمی گرفت و اسامی را از همان ابتدا و به موقع به سفارت می دادند، ویزا سرفرصت می آمد و تیم هم به موقع اعزام می شد. ما دقیقا شب مسابقه به آلمان رسیدم و فردایش هم مسابقه دادیم. سرپرست تیم خیلی مقصر بود، اما دیگر آن روزها گذشته، روزهایی که کاراته خیلی حاشیه داشت. حالا که بیش از یک سال است طباطبایی آمده، تمام حاشیه ها جمع شده است و برخوردها خیلی بهتر شده است. آن زمان اصلا به قهرمانان احترام نمی گذاشتند، تمام زحمت و تلاش تیم با عدم اعزام و یا اعزام دیرهنگام پایمال می شد اما حالا شرایط فرق کرده است.

** کاراته در ایران فراز و نشیب های زیادی داشته و در سال های قبل همواره با حاشیه های زیادی مواجه بود.
هر جا که دروغ و دروغگویی باشد، کار به هیچ وجه درست پیش نمی رود. آن افراد به من می گفتند مدال طلای پاریست شانسی بوده! مگر می شود در رشته ای که تا قبل از مدال سال 2012 من، فقط سه مدال طلای جهانی داشت، شانسی طلا گرفت؟ در تاریخ 50 ساله کاراته ایران مجموعا 6 طلای جهانی تا امروز گرفته ایم که دوتایش به اسم من است و گنج زاده هم در همین جهانی اتریش طلا گرفت. اگر طلای اتریشم شانسی بود چطور باز هم در سال 2016 تکرارش کردم؟ وقتی چنین تفکری در یک رشته حاکم باشد کار به حاشیه می رود و این حاشیه هم روی نتایج تاثیر مستقیم دارد، اما خدا با ما بود و با وجودی که آن افراد همه تلاش شان را کردند که ما نتیجه نگیریم اما خواست خداوند چیز دیگری بود و کسی هم نتوانست مانع نتیجه گرفتن ما در سال های بعدی شود. خوشبختانه بعد هم که طباطبایی آمد و همه مشکلات برطرف شد و در جهانی امسال بهترین نتیجه تاریخ کاراته ما با کسب دو طلای انفرادی و یک طلای تیمی و دو برنز در بخش مردان به دست آمد. این برای اولین بار بود که در بخش تیمی روی سکو می رفتیم.

** جدا از مسابقات جهانی، بازی های آسیایی و آسیایی، مدال های زیادی هم از تورنمنت های معتبر کاراته دنیا دارید.
دو طلا، دو نقره و یک برنز از مسابقات کاراته وان ترکیه دارم. طلای کاراته وان فرانسه، اتریش، هلند و ژاپن را هم گرفته ام. اینها تورنمنت های رنکینگی هستند، غیر از اینها در مسابقات بین المللی زیادی مدال گرفته ام.

** قبل از شما، سه کاراته کای دیگر هم به مدال طلای جهانی رسیده بودند، از همه بیشتر از کار کدامیک از آنها الهام گرفتید؟
من کار مهدی عموزاده را همیشه دوست داشتم. ما هم باشگاهی هستیم. او الگوی ورزشی ام بود. عموزاده سال 1996 اولین مدال طلای جهانِ کاراته ایران را به دست آورد. کار او را خیلی دوست داشتم. بعد از او حسین روحانی و جاسم ویشگاهی هم مدال طلا گرفتند.

** شما و مهدی عموزاده هر دو شاگرد دباغیان هستید.
بله، یعنی از مجموع 6 طلای ایران در مسابقات جهانی، سه مدالش از سوی شاگردان مستقیم دباغیان به دست آمده، نصف طلای کشورمان از آن باشگاه ما در قم است، این سطح بالای فنی مربی مان را نشان می دهد و من امیدوارم که در تیم ملی هم از چنین مربیانی استفاده شود. واقعا جای سوال دارد که چرا مربی ای چون دباغیان نباید در کادرفنی تیم ملی باشد.

** البته در ورزش ما معمولا مربیان سازنده در سایه قرار می گیرند.
شما نگاه کنید از سال 1996 که عموزاده اولین طلای جهانی را گرفت تا امروز که من آخرین و ششمین طلای جهانی ایران را در اتریش گرفتم دقیقا 20 سال می گذرد، حالا به قبلش و زحمتی که برای آماده سازی عموزاده کشیده شده کاری ندارم، این فاصله 20 ساله را در نظر بگیرید. اگر این فاصله زمانی را در نظر بگیریم اکنون یک بچه 20 ساله تربیت شده بود. ارزش کار دباغیان را با چه چیزی می شود اندازه گیری کرد؟ هر جای دنیا بود چنین مربی ای جایگاهش خیلی بهتر از این بود. عموزاده جدا از طلا جهانش، چهار برنز هم دارد، من هم تا امروز سه مدال جهانی گرفته ام. کتیرایی هم دو مدال جهانی دارد، یعنی ما سه نفر که از شاگردان دباغیان هستیم مجموعا 10 مدال برای کاراته ایران به دست آورده ایم. چند باشگاه در ایران سراغ دارید که 10 مدال جهانی تحویل ورزش ما داده باشند؟ آن هم از یک باشگاه 150 متری که پنج ستون هم از وسطش رد شده! به نظر من می شود با این رزومه درخشان و اینهمه شاگرد، مدیریت فنی تیم ملی را به دباغیان سپرد.

** کاراته از ورزش های پرهزینه نیست اما فکر نمی کنم از نظر امکانات در کل کشور در حد قابل قبولی باشد؟
بله کاراته به تجهیزات خاصی نیاز ندارد مهمتر از هر چیزی داشتن آرامش است. اینکه قهرمان ما بداند بعد از مدالش به حال خودش رها نمی شود و فدراسیون هدفش حفظ قهرمانان است. در همه جای دنیا همین است، ورزشکار آرامش می خواهد و حمایت. مایکل فلپس اگر اینهمه مدال المپیک برای ورزش آمریکا گرفته به دلیل حمایتی است که از او می شود. مهم ترین اصل هم برای تداوم موفقیت ها همین موضوع است. نه اینکه بعد از مدال، عده ای دشمن قهرمان بشوند و همه تلاش شان این باشد که او را زمین بزنند و نابودش کنند. عده ای هستند که می خواهند چوب لای چرخ قهرمان بگذارند و این تفکر اشتباهی است که به واسطه آن مهره سوزی و فرصت سوزی می کنیم. البته درنهایت همه این بدی ها به خود آدم بخیل برمی گردد. چند وقت پیش به یک برنامه تلویزیونی رفته بودم، یکی صحبتی کرد و انگار از مدال های من ناراحت بود که از او عذرخواهی کردم و گفتم ببخشید قهرمان جهان شده ام که شما ناراحت شده اید. من اگر امروز جایی در کاراته به دست آورده ام، جای کسی را نگرفته ام، من جایگاه خودم را دارم و بقیه هم جایگاه خودشان را و هیچ وقت هم نخواسته ام که جای کسی را بگیرم.

** شرایط بعد از کسب مدال های جهانی تان به نحوی بوده که بدون دغدغه بتوانید تمرین کنید؟
تا امروز که از نظر حمایتی خیلی خوب نبوده و به نوعی می توانم بگویم در حد صفر بوده است. حداقل در مورد من، همچنان دغدغه ها وجود دارد. البته طباطبایی قول داده بود که در صورت کسب طلای دنیا، 30 میلیون تومان پاداش بدهد که ما او را آدم صادقی می دانیم و مطمئن هستیم که این اتفاق می افتد. همچنین درخواست هایی هم از مسئولان استانی داریم که حمایت بیشتری از قهرمانان داشته باشند. وعده هایی هم داده شده اما بهتر این است که تا زمان زیادی از افتخارآفرینی نگذشته، از تیم تجلیل کنند و دغدغه های ما را برطرف کنند.

** این درحالی است که استان قم یکی از قطب های کاراته ایران به شمار می رود.
بله کاراته قم زبانزد است و با توجه به مدال های کسب شده قطب کاراته کشور به شمار می رود اما در بخش حمایتی ضعیف عمل می شود که امیدواریم در آینده وضعیت بهتر شود. ضمن اینکه ما به واسطه پیگیری ورزش قهرمانی، فرصتی برای داشتن شغل نداریم و تمام وقت مان در اردوها و مسابقات سپری می شود به همین دلیل نیاز است که حمایت ها به نحوی باشد که از این نظر لطمه نخوریم.

** حمایت ها در کشتی بیشتر از کاراته است. تا به حال شده حسرت بخورید که کاش سمت این رشته که اتفاقا دوستش هم داشتید می رفتید؟
نه هیچ وقت از اینکه کاراته را انتخاب کردم پشیمان نشدم. اول که این رشته را نمی شناختم دوست داشتم کشتی گیر شوم ولی بعد دیدم کلا تغییر کرد. ممکن بود اگر کشتی را ادامه می دادم هرگز در سطح قهرمانی قرار نمی گرفتم و پیشرفتی که امروز در کاراته داشته ام را به دست نمی آوردم. استعدادم در کاراته بیشتر بود و بهترین مدال ها را گرفتم و از انتخابم خیلی هم خوشحالم، اما از نظر حمایتی درست می گویید. وضعیت کشتی از این نظر بهتر از کاراته هست و فاصله ما زیاد است. حالا نمی گوییم مثل فوتبال به ما برسند، اما حداقل نگاه مسئولان نسبت به کاراته، مثل دیگر رشته های ورزشی و کشتی باشد چون ما هم همان مدال ها را به دست می آوریم. با طلای ما همان پرچمی که در دیگر رشته ها به اهتزاز درمی آید، در مسابقات جهانی بالا می رود. هدف همه ما یکی است که کسب افتخار برای ورزش کشورمان هست، پس انتظار ما هم به حق است که حمایت و رسیدگی ها هم به یک اندازه باشد.

** کاراته به شما چه چیزهایی داده است؟
بیش از هر چیزی صبور بودن را آموخته ام. کاراته به من سختکوشی داده که در سخت ترین شرایط دست از تلاش برندارم، وزن کم کنم، با آسیب دیدگی مسابقه بدهم و هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی ناامید نشوم. باید در مقابل مشکلات صبور بود تا به هدف رسید.

** در طول سال هایی که ملی پوش بوده اید، مبارزه با کدام حریف بیش از همه برای تان ارزشمند و خاطره ساز بوده؟
همین مسابقه فینال اخیرم با حریف هلندی. خیلی از عملکرد خودم لذت بردم خصوصا تکنیک آخرم که به او زدم را تا امروز هزار بار فیلمش را دیده ام و از تماشایش خسته نمی شوم.

** از نظر تیمی هم که نتیجه فوق العاده ای در اتریش به دست آوردید.
بله نتیجه تاریخی بود. دو طلا و دو برنز انفرادی و طلای تیمی، این غیر قابل تصور بود و کسی فکرش را نمی کرد که اینطور نتیجه بگیریم.

** فکرش را می کردید کاراته در دوره شما المپیکی شود؟
سال ها بود انتظار این اتفاق را می کشیدیم، واقعا حق کاراته بود که در مسابقات المپیک حضور داشته باشد. این یک اتفاق خوب برای همه ما بود و حالا همه بیشتر از قبل انگیزه دارند که طلای المپیک بگیرند. منم از این قاعده مستثنی نیستم و اول باید تلاش کنم که عضو تیم ملی بمانم و بعد به طلای المپیک فکر کنم.

** بیش از سه سال و نیم تا المپیک توکیو زمان مانده، فکر می کنید می توانید تا آن زمان همچنان در اوج بمانید؟
هدف اصلی من فعلا مسابقات جهانی 2018 و بازی های آسیایی است که پیش رو داریم. واقعیت این است که از حالا به المپیک فکر نمی کنم چون یک قهرمانی آسیا، یک بازی های آسیایی و یک قهرمانی جهان پیش از آن داریم که فعلا آنها در اولویت هستند.

** تا چه زمانی قصد دارید کاراته را ادامه دهید؟
تا المپیک صددرصد خواهم بود.

گفت و گو : مرضیه دارابی
کد مطلب: 63087
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *