۰
دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۱ ساعت ۰۹:۰۱
غلامحسین نامی عضو شورا عالی خانه هنرمندان:

مسئولان اجازه ندهند هنرمندان در تنهایی و غربت بمیرند

مسئولان اجازه ندهند هنرمندان در تنهایی و غربت بمیرند
غلامحسین نامی هنرمند نقاش و عضو شورای عالی خانه هنرمندان درباره وضعیت کنونی هنرمندان پیشکسوت گفت: هنرمندان سالمند ما که عمرشان را برای فرهنگ و هنر این کشور گذاشته اند نباید با این وضعیت در بی توجهی مفرط مسئولان از بین بروند.
این هنرمند در گفت و گو با پایگاه خبری فریادگر افزود: چرا بزرگان باید در تنهایی و بدبختی بمیرند و هیچ کس هم از آنها اطلاعی پیدا نکند؟ چرا یک قانون برای هنرمندان سالمندی که راه درازی را پیموده‌اند و به تنهایی زندگی می‌کنند، در این مملکت نداریم؟ وی در ادامه با ابراز تاسف از این موضوع گفت: من وقتی خانم منصوره حسینی با آن وضعیت وحشتناک و در تنهایی و بیماری فوت کردند می خواستند فریاد بزنم و بد نیست بدانید وقتی موضوع را به چند کانادایی گفتم آن ها نیز گریه کردند.در دنیا هیچ کس این نوع اتفاقات را باور نمی‌کند که هنرمندی با این همه ذهن خلاق به این نحو از دنیا برود. این هنرمند نقاش ادامه داد: مسئولان ما نباید با خوب یا بد بودن رابطه یک هنرمند با وزارت ارشاد کاری داشته باشند، اصل موضوع این است که این هنرمند تمام عمرش را برای فرهنگ این مملکت گذاشته است و نباید در تنهایی و غربت بمیرد. نامی با اشاره به موفقیت‌های حراج‌های هنری ایران گفت: در کنار این همه حراج‌های موفق این مسئله شرم آور است چطور این دو را کنار هم بگذاریم؟ این هنرمند پیشکسوت ایران در ادامه تصریح کرد: آیا نمی‌توانند یکی از این آکشن‌ها(حراج) را برای جمع آوری هزینه برای حمایت از هنرمندان سالمند و تنها اختصاص دهند؟ وی تاکید کرد: این درد مشترکی است که همه‌مان آن را یک روز فریاد خواهیم کرد. همه ما به این فکر می‌کنیم، جوانها فکر نکنند که فارغ از این قضیه‌اند آنها بدانند که آخرش همین است. وی با اشاره به این که جای من در آن فضا خالی است و دلم می‌خواست آنجا بودم و این مسئله را عنوان می‌کردم، گفت: مسئولان برای خود افتخار می‌دانند که پیام تسلیت فرستاده‌اند. تسلیت به چه درد این هنرمند می‌خورد؟ این مسئولان از این به بعد باید پیگیر باشند که هنرمندان سالمندی همچون آقای جوادی‌پور و محسن وزیری مقدم در چه وضعیتی قرار دارند. نامی اظهارکرد: هنرمندان یکی یکی با فلاکت و بدبختی از بین می‌روند و ما همینطور نشسته‌ایم و نگاه می‌کنیم.


کد مطلب: 13978
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *