۰
پنجشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۳۰
یک جامعه شناس:هدف از ارائه طرح ها و لوایح؛محدودیت زنان و برقراری"آپارتاید جنسیتی"است

برخورد با زنان و پلمپ کسب و کارها با هدف بازگشت به وضعیت پیش از اعتراضات،بازی با آتش است

هدف از ارائه طرح های محدود کننده زنان،ایجاد دو قطبی در جامعه است
فاطمه موسوی ویایه، پژهشگر حوزه زنان در واکنش به متن لایجه حفظ کرامت و خشونت علیه زنان گفت: چند مورد طرح شنیده‌ام که می‌خواهند تحصیلات دختران در مدارس ابتدایی با پسران فرق داشته باشد تا دختران زوتر دیپلم بگیرند و ازدواج. بنابراین نمی‌توانند دیدگاهشان را درباره زن عوض کنند چون جزو هویت‌شان است و جز این نمی‌توانند فکر دیگری کنند. چندان که لایحه‌ای که بعد از ده سال در مورد خشونت علیه زنان بود را با اسم دیگری آورده‌اند و اگر کل لایحه را نگاه کنید حتی یکبار هم اسمی از خشونت نیاورده است.
برخورد با زنان و پلمپ کسب و کارها با هدف بازگشت به وضعیت پیش از اعتراضات،بازی با آتش است
به گزارش مردم سالاری آنلاین،شعار «زن، زندگی، آزادی» هسته اصلی اعتراضات اخیر بود. اتفاقاتی که در اواخر تابستان امسال به دنبال مرگ مهسا امینی رخ داد، منجر به مقابله خیابانی بخشی از زنان و جوانان با نیروهای انتظامی شد. حال برخی از زنان که روسری از سر برداشته و در شهر قدم می‌زنند،  اتفاقات اخیر برخی از نمایندگان مجلس و مسئولان مرتبط با حوزه فرهنگ عمومی را به این تکاپو انداخته است که با وضع قوانینی، همان شیوه برخورد گشت ارشاد، را به نحوی دیگر تکرار کنند تا شاید پوشش زنان به قبل از شهریور 1401 بازگردد.
با این مقدمه با فاطمه موسوی ویایه، پژوهشگر جامعه شناسی زنان و خانواده به گفت و گو  پرداخته ایم که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید.
کنشگری زنان از زمان اعتراضات اخیر نسبت به پیش از آن چه تفاوتی کرده است؟
قبل از اتفاقات پس از مرگ مهسا امینی آن هم زنان کنشگری داشتند فقط کمتر به چشم می‌آمد چون کمتر متحد یا جمعی بود. سال‌هاست که زنان در ایران هم برای از میان برداشتن قوانین تبعیض‌آمیز فعالیت می‌کنند. ما مورد متعددی را همچون  دختران خیابان انقلاب داشته‌ایم که یک زن به دلیل اعتراضی که کرده و برخوردی که با او شده، به سر تیتر خبرها آمده است؛ مثل راننده اسنپی که دختری  را به دلیل نوع حجابش، با تحقیر و توهین پیاده‌اش کرد یا بسیاری از ورزشکارانی را داشتیم که در مورد مسئله حجاب سعی می‌کرند طور دیگری رفتار کنند، تا حد امکان به خط قرمزها نزدیک شوند و هر جا هم نتوانستند مجبور به ترک کشورشان شدند. در واقع حتی مهاجرت از کشور به دلیل اینکه نمی‌توانید آن طور که می‌خواهید زندگی کنید، خود یک کنشگری اعتراضی است. از آن سال‌ها ما به آخر شهریور ماه 1401 رسیدیم که این اعتراضات به نوعی هماهنگ بود و زنان زیادی هماهنگ با هم طاقتشان طاق شد.
علت لبریز شدن صبر زنان به نظر شما چه بود؟
از خرداد 1400 که دولت جدید بر سرکار آمد فشارهایی بر زنان وارد شد. این فشارها هم نه فقط بر سر حجاب بلکه به دنبال همه سیاست‌هایی بود که بر خانه‌نشین کردن زنان و دور کردن آنان از فضای اشتغال و اجتماع مبتنی بود. از جمله این سیاست‌ها می‌توان به قانون توهین‌آمیز جوانانی جمعیت اشاره کرد که زنان را فقط برای فرزندآوری می‌خواهد و به او القا می‌کند که تنها وظیفه‌اش مادری و جنس دوم است. همه این موارد با نارضایتی‌های دیگری همچون نارضایتی‌های اقتصادی همراه شد. در واقع مرگ غم‌انگیز مهسا امینی قطره‌ای بود که جام را لبریز کرد. کنشگری که زن‌ها تا پیش از این داشتند، متحد و همراه با هم ظاهر شد و دست‌کم برای مردان جامعه هم به چشم آمد.
نگاه مردان به مصائبی که زنان با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کردند چه تغییری پیدا کرد؟
به باور من، مردانی که تا پیش از این فکر می‌کردند"حالا زنان یک روسری سرشان کرده‌اند و مگر چه اهمیتی دارد"، این تبعیض و آپارتاید جنسی که علیه زنان است را تا حدی درک کردند و فهمیدند که زنان هم به شدت دارند آسیب می‌بینند و چون قدرت کمتری در مناسبات اجتماعی دارند، از زمانی که پایشان را بیرون از خانه می‌گذارند، فشار و ستمی که تجربه می‌کنند، خیلی بیشتر از آنچیزی است که مردان تجربه می‌کنند. البته بحث بر سر این نیست که کدام یک بیشتر ستم کشیده است ولی مردان این را درک کردند که از دیدگاه زنانه موقعیت‌ها را ببینند. به نظر من این شاید باعث شود که کنشگری بیشتر به چشم آید.
راه‌هایی که اکنون برای کنترل پوشش زنان در پیش گرفته شده است مثل «فریز کردن کارت ملی زنان بی‌حجاب»، بازهم تکرار تحقیر و خشونت گشت ارشاد علیه زنان و به دنبال آن بازتولید خشم نیست؟
این خشم خیلی بیشتر خواهد شد. وضعیت مثل یک شیشه‌ای می‌ماند که بیشتر آن را تاب می‌دهند و هرچه می‌گویند که به زودی می‌شکند، اما متاسفانه متوجه نمی‌شوند که همه چیز در آستانه شکستن است. ما هر روز داریم به دو قطبی و ستیز اجتماعی بر سر این نظام‌های ارزشی نزدیک می‌شویم. البته به نظر من تعمدا این کار را انجام می‌دهند و می‌خواهند مردم را جلوی هم قرار دهند. آن خشونت پلیسی  را خیلی دلشان می‌خواهد تحمیل کنند ولی شرایط به آن‌ها نشان داد که حتی امکانات کافی برای تامین مکان و غذای زندانیان را ندارند چه رسد به اینکه بیشتر مردم را بازداشت کنند. به همین دلیل بیشتر به این سمت سوق داده می‌شوند که مردم را مقابل مردم قرار دهند. بدین معنا که کسانی که به نوعی به آن نظام ارزشی که حکومت خودش را حامی آن می‌دانند، دلبسته هستند را مقابل دیگرانی قرار دهند که نظام ارزشی دیگری را قبول دارند و سبک زندگی متفاوتی را می‌خواهند انتخاب کنند.کاملا تمایل دارند بر این ستیز اجتماعی بیافزایند تا بعد به بهانه مدیریت ستیزها در صدر بیایند و محدودیت‌ها را بیشتر کنند وگرنه اینکه یک داروخانه و رستوران را به دلیل آنکه حاضر به داشتن حجاب نشده را پلمب می‌کنند کاملا غیرقانونی است و براساس قوانین موجود حق این کار را ندارند ولی الان کار به جایی رسیده است که نه قانونی که خودشان وضع کرده‌اند برایشان مهم است و نه اخلاق و تظاهر به ارزش‌های دینی. فقط می‌خواهند اعمال قدرت کنند چون تنها چیزی است که نشان می‌دهد هنوز سرپا هستند. این اعمال قدرت هر روز دارد شدیدتر می‌شود و تنها چیزی که محدودش می‌کند این است که امکاناتش را ندارند. به بیانی دیگر این نوعی بحران کارآمدی است که در حوزه های مختلف دیده می شود.
اینگونه محدودیت‌ها آیا می‌تواند در بازگشت نوع پوشش زنان به پیش از اعتراضات اخیر، تاثیرگذار باشد؟
تاثیری ندارد چون هیچوقت چیزی نمی‌تواند به عقب برگردد. مثل این می‌ماند که شما یک کاسه‌ای را که شکسته‌اید بند بزنید در حالی که جای آن باقی می‌ماند. اتفاقاتی که در پاییز 1401 رخ داد، وضعیت جامعه را به گونه ای حرکت داده که نمی‌تواند به عقب برگردد. نه آن جان‌ها برمی‌گردد و نه خسارت‌ها قابل جبران است. اگر گمان می‌کنند که با اعمال قدرت بر زنان می‌توانند آن‌ها را به تابستان 1401 برگردانند، خیال باطلی است چون فقط به خشم و استیصال می‌افزاید و همچون بازی کردن با آتش است.
عدم پاسخگویی و برآورده نکردن مطالبات زنان چه تبعاتی دارد؟
به نوعی نمی‌توانند به دغدغه زنان پاسخ دهند. یکی از اساتید تعبیر درستی داشتند مبنی بر اینکه ما داریم آپارتاید جنسیتی را تجربه می‌کنیم. این آپارتاید جنسیتی چیزی نیست که با گیر ندادن به حجاب اجباری قابل حل باشد بلکه هزاران مشکل از نظام حقوقی گرفته تا قتل‌های ناموسی، کودک همسری، خشونت خانگی و... وجود دارد. مشکل آن دیدگاهی است که نسبت به زنان دارند که مبتنی بر این است که زن جنس دوم و جایش در خانه است. این امر قابل حل نیست چون بحث فقط بر سر حجاب نیست. بر حجاب اصرار می‌کنند چون می‌خواهند بدن زنانه را محدود کنند و این بدن زنانه فقط محدود به حجاب نیست بلکه شامل مصادیقی می‌شود که حتی اسم و عکس را روی سنگ قبرش نوشته نشود یا زن در حال نواختن موسیقی نباشد.
اگر عقب‌نشینی شود، برخی از افراد بی تدبیر در دولت ها برخلاف قانون اساسی به دنبال تدوین قواعد طالبانی هستند تا جایی که حتی زن به دانشگاه نرود! کمااینکه من چند مورد طرح شنیده‌ام که می‌خواهند تحصیلات دختران در مدارس ابتدایی با پسران فرق داشته باشد تا دختران زوتر دیپلم بگیرند و ازدواج. بنابراین نمی‌توانند دیدگاهشان را درباره زن عوض کنند چون جزو هویت‌شان است و جز این نمی‌توانند فکر دیگری کنند. چندان که لایحه‌ای که بعد از ده سال در مورد خشونت علیه زنان بود را با اسم دیگری آورده‌اند و اگر کل لایحه را نگاه کنید حتی یکبار هم اسمی از خشونت نیاورده است. گویی سه خشونت اصلی در ایران که برای زنان است و شامل قتل ناموسی، کودک همسری و خشونت خانگی می‌شود را نمی‌تواند پوشش دهد چون اصل سیاست خانواده مبتنی بر پدرسالاری و ولایت پدر است. وقتی خشونت پدر علیه کودک و خشونت شوهر علیه زن را نتواند پوشش دهد، دیگر باقی خشونت‌های علیه زنان را چگونه می‌خواهند پوشش دهند.
به نظر شما کنشگری زنان ادامه‌دار خواهد بود یا پس از مدتی خاموش خواهد شد؟
ما دو جنبش متفاوت داریم؛ یک جنبش اجتماعی جدیدی داریم که برای بازیابی حقوق زنان و بهبود شرایط زنان است که بر کنشگری زنان مبتنی است. یک جنبش سیاسی اعتراضی هم داریم که آرزومند تغییر وضعیت سیاسی و نظام سیاسی است. این دو خیلی از موارد با هم هماهنگ شدند، همدیگر را تقویبت کردند و یک جاهایی مثل فحش‌های ناموسی با هم در تناقض قرار گرفته‌اند ولی این دو با هم متمایزند. یعنی اینکه چه اتفاقاتی برای اعتراضات سیاسی می‌افتد و چه قدر طول می‌کشد به سرانجام برسد، سرنوشتش از جنبش اجتماعی برای بهبود شرایط زنان جداست. جنبشی که زنان برای کنشگری خود آغاز کرده‌اند تا سال‌های دیگر ادامه پیدا خواهد کرد و تنها به تغییرات حقوقی بسنده نمی‌کند بلکه آنچنان ادامه پیدا می‌کند که شرایط زنان در ایران تغییر پیدا کند.
منبع:دیده بان ایران
کد مطلب: 189600
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *