۰
يکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۳۲

فلاحت‌پیشه:2+1 به نتیجه نرسد، روحانی رای می‌آورد

در جریان اصولگرایی اگر به نظرسنجی میان سه نامزد ائتلاف سه‌گانه توجه نشود و کارنامه‌های این افراد مورد بررسی قرار نگیرد این احتمال که بخش عمده‌ای از آرا به سمت گزینه‌هایی مثل آقای روحانی گرایش پیدا کند کاملا وجود خواهد داشت. به هر حال آقای روحانی بیشتر به عنوان یک اصولگرای میانه‌رو شناخته می‌شود.

حشمت ا... فلاحت پیشه از جمله اصولگرایانی است که در سال‌های اخیر مواضعی منتقدانه نسبت به اقدامات و رفتارهای این جناح داشته است. او اکنون در صف حامیان محمدباقر قالیباف و منتقد جدی دو عضو دیگر ائتلاف 1+2 است؛ کسانی که به زعم او به توافق اولیه ائتلاف پیشرفت چندان متعهد نیستند و سعی دارند خروجی این ائتلاف را بر اساس معیارهایی فراتر از نظرسنجی‌ها انتخاب کنند. او معتقد است اگر اصولگرایان نتوانند بر اساس توافق اولیه ائتلاف 1+2 کاندیدای واحد خود را انتخاب کنندیا وحدت میان آنها امکان‌پذیر نخواهد شد یا آنکه سبد رای خود را از دست می‌دهند.

آیا چشم‌اندازی وجود دارد که فضا از زیر سایه عدم احراز صلاحیت‌ها خارج شود؟

من اعتقاد دارم به تدریج با آغاز تبلیغات انتخاباتی فضا گرم‌تر می‌شود. این مساله چند دلیل دارد. اول اینکه مردم به شکل جدی خواستار تغییر هستند و به دنبال تغییر در صدر دولت می‌گردند و همین مطالبه باعث می‌شود تا قسمتی از جامعه به دنبال یافتن گزینه خود فعال شوند و برخی از افراد هم با توجه به شرایط کشور به این نتیجه رسیده‌اند که باید حتی به گزینه‌های حداقلی هم اکتفا کنند تا وضع به شکلی بهبود پیدا کند. دوم اینکه هر چند برخی چهره‌های شاخص رد صلاحیت شدند اما برخی طیف‌هایی که نزدیک به آقای هاشمی بودند و برنامه‌های ایشان را برای انتخابات آینده دنبال می‌کردند قسمتی از شاخص‌های خود را در نامزدهای دیگر می‌بینند. لذا در سطح دوم احساس می‌کنند که هنوز گزینه‌هایی نزدیک به خود در این انتخابات دارند. دیگر اینکه به لحاظ شکلی چون انتخابات شوراها و ریاست جمهوری در کنار هم انجام می‌شوند، انتخابات شوراها به دلیل مختصات خاص خودش در شهرهای کوچکتر مردم را پای صندوق‌های رای خواهد کشاند و این دو انتخابات با هم اثری تراکمی خواهند داشت. لذا من پیش‌بینی می‌کنم که جو انتخابات ریاست جمهوری در روزهای آینده به لحاظ استقبال عمومی متفاوت خواهد شد.

الان بحث مهم انتخاباتی رسیدن اصولگرایان به یک کاندیدای واحد است که تاکنون به‌رغم همه وعده‌ها و تلاش‌ها محقق نشده. فکر می‌کنید با شرایطی که هم اکنون در میدان رقابت انتخاباتی حاکم است، اصولگرایان می‌توانند کماکان به ایجاد وحدت در بین خود امیدوار باشند یا اینکه فرصت و شرایط مطلوب برای ایجاد چنین وضعیتی وجود ندارد؟

اعتقاد من بر این است که نیامدن آقای هاشمی موجب ادامه تفرق آرا میان اصولگرایان شد، چون اصولگرایان در غیاب آقای هاشمی همچنان احساس می‌کنند که با یک رقابت درون جناحی مواجه هستند. ولی من معتقدم در آینده اتفاقاتی شکل خواهد گرفت و از آن جمله نزدیکی طیف اصلاح‌طلبان به همدیگر است. این نزدیکی می‌تواند با اجماع بر سر یک گزینه و کنار رفتن گزینه دیگر یا اجتماع اصلاح‌طلبان حول و حوش یک کاندیدا شکل بگیرد. در چنین شرایطی اگر اصولگرایان از موقعیت پایدار طرف مقابل احساس تردید و تهدید کنند حتما به سمت اجماع خواهند رفت.

خیلی‌ها بر این باور هستند که جریان اصولگرایی وقتی خود را در صحنه رقابت بدون رقیب دید و احساس کرد که اصلاح‌طلبان دیگر توانی برای بازسازی ندارند، به سمت یک انشقاق درونی رفت. اما شاهد هستیم بعد از حضور هاشمی در صحنه انتخابات که البته چند روز هم بیشتر ادامه نداشت، با اینکه وزن کشی ایشان خیلی قدرتمند به نظر می‌رسید باز هم اصولگرایان نتوانستند اختلافات داخلی خود را کنار بگذارند و به وحدت برسند. ارزیابی شما از دلیل بروز چنین وضعیتی در میان اصولگرایان چیست؟

در جریان اصولگرایی به نظر من عاملی که همیشه نقش منفی در شکل گیری همگرایی داشته همان عاملی است که در سال 84 هم شاهد آن بودیم. در آن سال اصولگرایان توجهی به نظرسنجی‌ها نکردند و علتش هم این است که متاسفانه هنوز در این جمع فضای حل و عقدی حاکم است. یعنی به عبارتی کسانی که در نظرسنجی‌ها رای بالایی ندارند سعی می‌کنند به لابی‌گری بپردازند و از این طریق بتوانند نظر‌سنجی‌ها و اقبال عمومی را دور بزنند. همین باعث می‌شود که اصولگرایان به سختی بتوانند پایگاه خود را به مزاج جامعه نزدیک کنند یا بر اساس مزاج و ذائقه مردم بتوانند کاندیدای خود را در انتخابات معرفی کنند. نمونه‌اش را به روشنی در ائتلاف سه نفره دیدیم که در آن به رغم اینکه این ائتلاف قرار شد تا آخر فروردین‌ماه کاندیدای خود را معرفی کند، شاهد بودیم که روز به روز اینها از عهد اولیه خود فاصله گرفتند و بدون توجه به نظرسنجی‌ها همچنان هر سه در انتخابات حضور دارند و یک عاملی به نام اجماع را اضافه کرده‌اند که این عامل به جای آنکه نقش وحدت‌بخش داشته باشد باعث ایجاد تفرقه بیشتر شده است. ضمن اینکه همچنان تهدیدی جدی از طرف اردوگاه رقیب را نمی‌بینند.

در میان اصلاح‌طلبان هم مشابه همین بحث مطرح است که البته سر و شکل متفاوتی دارد. با توجه به اینکه اصلاح‌طلبان نهایتا رای خود را به سبد رای آقای عارف یا آقای روحانی می‌ریزند، آیا فکر می‌کنید این دو نهایتا می‌توانند به اجماع با هم دست پیدا کنند که این سبد رای یکپارچه شود؟

من اعتقادم بر این است که اشتباه خواهد بود اگر فکر کنیم اکثریت اصلاح‌طلبان در انتخابات حضور پیدا نمی‌کنند. بدنه اصلاح‌طلبی به نظرم در انتخابات مشارکت خواهد داشت و به همین دلیل سعی می‌کنند حضورشان نزدیک به یک پایگاه و مبتنی بر پیروزی باشد، نه فقط حضور برای اعلام نظر و حرف زدن. درست است که عدم احراز صلاحیت آقای هاشمی قسمت زیادی از بدنه این جریان را منفعل کرده اما این مساله که شکل گرفته یک وضعیت آنی است و به نظر می‌رسد قسمت عمده این فضادر روزهای آینده بشکند. به نظر من دو عامل می‌تواند باعث همگرایی بیشتر اصلاح‌طلبان در روزهای آتی شود؛ یکی تجربه شکست سال 84 است که به هر حال تا حدود زیادی ناشی از تعدد نامزدهای اصلاح‌طلب بود و این را هم خود اصلاح‌طلبان و هم هواداران آنها می‌دانند. دیگری هم فضای انتخاباتی است که خواه نا خواه فشاری برای اجماع بر اصلاح‌طلبان وارد خواهد کرد.

تحلیل شما در خصوص وضعیت آقای جلیلی و نسبت بندی آن با جریان‌های سیاسی در انتخابات چیست؟

جریانی که هم اکنون پیرامون آقای جلیلی شکل گرفته شامل طیف‌های مختلفی می‌شود که زیر بنای اصلی آن همان جبهه پایداری است که نگاه آرمان‌گرایانه به سیاست دارد و تیم دیگر هم از مرتبطین با آقای احمدی‌نژاد هستند و تنها با این امید که بدنه آنها حفظ شود و سامانه مدیریتی کشور تماما از دست آنها خارج نشود، سعی می‌کنند پیرامون آقای جلیلی جمع شوند، منتها نوع گفتمانی که این جریان دارد، گفتمانی نیست که بتواند مشکلات مردم و کشور را حل کند، چون مشکلات امروز جامعه در حوزه عمل خودش را نشان داده است. مثلا در حوزه‌های اقتصادی، بحش تولید و اشتغال همچنان شاهد هستیم که این جریان میراث‌دار شعارهای آقای احمدی‌نژاد است که این شعارها را در دو سطح مطرح می‌کند؛ یکی آرمان‌گرایی دست نیافتنی و ساختن مدینه فاضله‌ای که امکانات کنونی اصلا زمینه رسیدن به آن را نمی‌تواند مهیا کند، چه در داخل و چه در خارج. در داخل عملا این آرمان‌گرایی جریان نتوانسته نتیجه عملی برای کشور به دنبال داشته باشد و در خارج هم طرح شعارهای آرمان‌گرایانه مبتنی بر مقاومت در مقابل قدرت‌های مختلف عملا هزینه‌ها را افزایش داده و این جریان به نظر من مسئول است در مقابل ماهانه 5/3 میلیارد دلار درآمد نفتی که از ناحیه تحریم‌ها از درآمدهای کشور حذف شده و این علاوه بر دیگر آثار و نتایج تحریم‌هاست. یک بخش از مسائلی که مطرح می‌شود طرح جنجال‌ها به زبانی دیگر است. جنجال‌هایی که آقای احمدی‌نژاد مطرح کرد اکنون برخی افراد نزدیک به اقای جلیلی مطرح می‌کنند. آقای احمدی‌نژاد همواره مدعی بود که چند صد نفر آدم فاسد که لیست آنها را در جیب کت خود دارد مملکت را به هم ریخته‌اند. آقای احمدی نژاد می‌گفت اگر این افراد را بگیریم و با آنها برخورد کنیم مشکلات اقتصادی کشور حل خواهند شد اما می‌بینیم که بعد از 8 سال به رغم اینکه ایشان دومین مقام کشور بود حتی یک پرونده را علیه یک شخص باز نکرد و به این نتیجه رسیدیم که این لیست بیشتر جنبه گفتاری داشته و اهداف تبلیغاتی را دنبال می‌کرده است وعملا هم چیزی عاید ما نشد. چنین مواردی را که پیشتر برخی اشخاص و گروه‌ها پیرامون آقای احمدی‌نژاد مطرح می‌کردند الان در کنار آقای جلیلی چنین می‌کنند و این بزرگترین آفت برای آقای جلیلی است. الان در ستاد جلیلی کسانی حضور دارند که در مجلس و از پشت تریبون اعلام می‌کردند که وکیل‌الدوله هستند و به آن افتخار می‌کنند. الان نگرانی از شکل‌گیری دوباره یک جریان پوپولیستی پیرامون این جریان بسیار جدی است.

آیا می‌توان نتیجه گرفت که آقای جلیلی در این انتخابات کاندیدای دولت است؟

من از 8 ماه پیش پیش بینی می‌کردم که انتخابات در ایران سه قطبی خواهد بود. یک قطب طیف اصولگرایان سنتی هستند و در کنار اصولگرایان عملگرا که عمدتا دور آقای قالیباف جمع شده‌اند. طیف دیگر که اصلاح‌طلبان هستند و یک قطب دیگر دولت خواهد بود که دولت اگر حتی گزینه اصلی‌اش هم در میدان نباشد سعی می‌کند در این انتخابات حضور داشته باشد. من معتقدم حضور یک وزیردر همایش آقای جلیلی خودش علامتی است بر حمایت دولت از نامزدی آقای جلیلی. علاوه بر این بدنه دولت هم احساس می‌کند که فقط در دل چنین جریانی به واسطه یکسری نهادهای حامی می‌تواند کماکان در عرصه مدیریتی حضور داشته باشد. این باعث می‌شود که دولت هم به کاندیداتوری آقای جلیلی تن دهد.

پس شما بر این باور هستید که به هر حال فعالیت انتخاباتی آقای جلیلی با پروژه‌ سیاسی دولتی‌ها پیوند بر قرار کرده و الان همسو با یکدیگر پیش می‌روند. این پیوند به نظر شما از چه جنسی است؟

آقای احمدی‌نژاد و آقای مشایی نگاه حداکثری که به سیاست داشتند این بود که سعی کردند همان دکترین پوتین‌مدودف را پیش ببرند. الان چیزی که شکل می‌گیرد این است که آقای جلیلی اگر هم حمایت بخشی از دولت را داشته باشد جزئی ازآن دکترین نیست. به نظرم عملی نشدن پروژه اصلی یعنی پروژه پوتین – مدودف طیف دولت را به این نتیجه رسانده که پشت سرجلیلی قرار بگیرند. این خواست نهایی و مطالبه حداکثری دولتی‌ها نیست، حمایت از آقای جلیلی یک اجبار برای آنهاست. آقای جلیلی اگر اهداف کامل دولت را تامین نکند،می‌تواند قسمتی از آنها را حداقل تضمین کند. دولت به چیزی حدود 50 درصد از قوانین برنامه‌ای و بودجه‌ای دقیق عمل نکرده و این می‌توان در صورت خارج ماندن دولت از قدرت برای آنها دردسرساز شود. طیفی از حامیان دولت هم که مشخصا در مجلس شکل گرفته بودند و کار تشکیلاتی می‌کردند تلاش دارند تا با حمایت از آقای جلیلی ادامه حیات سیاسی خود را تضمین کنند، چون ماهیت وجودی آنها در ارتباط با دولت تعریف می‌شود و خارج از چنین مناسباتی حضورشان در عرصه قدرت نمی‌تواند چندان تاثیرگذار و معنادار باشد. آقای جلیلی در کوتاه مدت با استفاده از این افراد می‌تواند موجی به نفع خویش ایجاد کند اما در بلندمدت به نظر من میراث‌دار تمام انتقادات خواهد بود که اکنون به دولت وارد است و آنها به سمت ایشان منتقل می‌شوند و با شناختی که از آقای جلیلی داریم به نظر می‌رسد به طور تصاعدی بر وزن آنها افزوده شود.

در این شرایط کسی امید به اجماع جبهه پایداری و اصولگرایان سنتی ندارد. مشخصا راه این دو از هم جدا خواهد بود. اما مساله اجماع اصولگرایان سنتی هنوز هم جدی است. پیش تر جامعتین در این خصوص یک نقش محوری بر عهده داشت و فرآیند اجماع اصولگرایان با رهبری این مجموعه انجام می‌شد. الان وضعیت بر عکس شده، یعنی قبل از هر چیز ائتلاف‌ها تشکیل و چهره‌ها وارد انتخابات شدند و حالا که شکل‌گیری این ائتلاف‌ها به سرانجامی نرسیده در فاصله چند روز همه منتظر اعلام نظر جامعتین هستند. آیا با توجه به فضایی که وجود دارد نظر نهایی جامعتین می‌تواند راهگشای وحدت اصولگرایان باشد؟

جامعتین از ابتدا قرار شد که با گروه سه نفره پیشرفت کار کنند و قرار بود نظر سنجی نتیجه نهایی را مشخص کند. برخی افراد و گروه‌ها که در نظرسنجی‌ها وضعیت مناسبی نداشتند سعی کردند معیار تازه‌ای مطرح کنند که ضعفشان در حوزه نظرسنجی جبران شود. لذا نظر جامعتین را تحت عنوان نظر اجماعی مطرح کردند و از این زمان بود که بحث اعلام نظر جامعتین به این شکل مطرح شد. الان برای جامعتین دو نکته مهم است؛ یکی بحث مقبولیت و دیگری مشروعیت. به نظرم با شرایطی که در شورای نگهبان شکل گرفت تمام کاندیداها از مشروعیت مورد نظر جامعتین برخوردار باشند و عملا در آن زمینه نباید نگاه تازه‌ای مطرح شود، منتها جنبه دوم و جنبه نظرسنجی است. نظر غالب در کل به سمت توجه به نظرسنجی‌ها بوده و اگر جامعتین به این موضوع توجهی نکنند و سعی کنند معیارهای تازه‌ای مطرح کنند به نظرم بزرگترین آسیب را به پایگاه خود و اصولگرایی زده‌اند. به هر حال موضع تعیین کننده در آرای عمومی در بحث نظرسنجی‌ها متبلور می‌شود. البته تا حالا جامعتین چندان جدی به بحث آقای جلیلی نپرداخته و بیشتر موضعش بر انتخاب یکی از سه نفر کاندیدای ائتلاف سه‌گانه بوده است. ورود آقای جلیلی به گزینه‌های جامعتین می‌تواند باعث تفرق آرا شود. در جریان اصولگرایی اگر به نظرسنجی میان سه نامزد ائتلاف سه‌گانه توجه نشود و کارنامه‌های این افراد مورد بررسی قرار نگیرد این احتمال که بخش عمده‌ای از آرا به سمت گزینه‌هایی مثل آقای روحانی گرایش پیدا کند کاملا وجود خواهد داشت. به هر حال آقای روحانی بیشتر به عنوان یک اصولگرای میانه‌رو شناخته می‌شود. مشخصا در نظر سنجی‌ها وضعیت آقای قالیباف بهتر از دیگر اصولگرایان است و وی هم سعی کرده خود را پایبند به پیمان ائتلاف بداند، بنابراین اگر به این موضوع مورد توجه قرار نگیرد و وی به عنوان گزینه نهایی مطرح نشود در آن صورت به این معناست که تصمیم‌گیری‌ها در خلأ انجام می‌شود و به واقعیت توجه نشده است. در این صورت دو حالت پیش می‌آید؛ یا اینکه آقای قالیباف حضور خود را در عرصه ادامه خواهد داد و قطعا در همان شرایط از گزینه‌های اصلی خواهد بود یا اینکه اگر تمکین کند و کنار برود قطعا آرای ایشان به سمت نامزدهای دیگری به جز ائتلاف سه‌گانه گرایش پیدا خواهد کرد. این حالت می‌تواند قسمت عمده آرای آقای قالیباف را نصیب محسن رضایی و حسن روحانی کند.

با توجه به این وضعیت سرنوشت ائتلاف 1+2 از نظر شما در این چند روز به کجا خواهد کشید؟

در کل اعتقاد دارم که برخی از اعضای 1+2 به جای اینکه به تعهد خود پایبند باشند و در راستای اعتلای 1+2 عمل کنند، به گونه‌ای عمل می‌کنند که ترمز این جریان می‌شوند و سعی‌شان براین است که مانع پیروزی شخص غالب در این جریان شوند. نگاه به بیرون برخی این افراد هم با تعهدشان به ائتلاف ناخواناست و هم اینکه این افراد برای شکل‌گیری ترمز در دل 1+2 عمل کرده‌اند. به نظر می‌رسد برخی می‌خواهند با عضویت در این دست ائتلاف‌ها از برآیند لابی‌های بیرونی خود و همین طور محبوبیت برخی اعضای دیگر ائتلاف به نفع مقاصد انتخاباتی خویش بهره‌برداری کنند. این رفتار و تاکتیک قطعا خطری برای موجودیت و ادامه فعالیت ائتلاف خواهد بود. کما اینکه دیدیم در ائتلاف اکثریت اصولگرایان هم چنین وضعیتی باعث شد تا به‌رغم اعلام آمادگی 5 نفر برای کاندیداتوری، این مجموعه هیچ نماینده‌ای میان نامزدهای نهایی انتخابات نداشته باشد. آنجا هم عامل اصلی بر هم خوردن ائتلاف این بود که گزینه‌ای به عنوان گزینه نهایی مطرح شد که از نظر مقبولیت عمومی نتوانسته بود جایگاه مناسبی کسب کند.

وقتی که اختلافات درون جناحی و حتی درون‌ائتلافی تا این حد باشد، با توجه به سابقه‌ای که از انتخابات‌های اخیر داریم احتمال بروز تخریب نگران کننده می‌شود. تا قبل از اعلام نظر نهایی شورای نگهبان بیشتر تخریب‌ها متوجه آقای هاشمی بود. الان در غیاب وی چقدر احتمال بروز تخریب‌های سیاسی وجود دارد؟

به نظر من اگر رسانه‌ها و مشخصا صدا و سیما کمک کنند که فضای انتخاباتی عقلانی‌تر شود و شور مردم تبدیل به شعور شود بسیار نتیجه بهتری خواهیم گرفت. در این صورت کسی پیروز می‌شود که برنامه داشته باشد و این برنامه هم با یک کارنامه عملی پشتیبانی شود ، این مورد نیاز مملکت است. به نظر من در کل نگاه به انتخابات در این دوره باید نگاه به حفظ و بازسازی شأنیت و هویت جمهوری اسلامی در داخل و هم در عرصه بین المللی باشد. ما در شرایطی به سر می‌بریم که برگزاری انتخابات مشارکتی می‌تواند توان چانه‌زنی ایران در دنیا را افزایش دهد. تخریب و طرح شعارهای کلی از سوی کسانی مطرح می‌شود که برنامه‌ای برای اداره کشور ندارند و سعی می‌کنند بیشتر فضا را پوپولیستی و هیجانی کنند. الان هم البته گروه‌هایی در انتخابات فعال هستند که سعی می‌کنند تا از طریق تخریب دیگران برای خود رای جمع کنند. کشور طی 8 سال اخیر به اندازه کافی برای این مساله تاوان پرداخت کرده است. کسانی از طریق ایجاد جو منفی و انکار دیگران به اهداف خود رسیده‌اند و متاسفانه هنوز هم قسمتی از آنها هستند. ترکیب صحنه انتخابات هم به نظر من نقشی بر کارکرد آنها ندارد. درست است که هاشمی و مشایی نتوانستند وارد شوند و حضور رئیس دولت اصلاحات و امثال او هم پیش از این منتفی شده است اما این دست گروه‌ها اگر احساس کنند جریانی در مقام رقیب تهدیدی برای آنهاست، نوک پیکان تخریب را به سمت آنها می‌گیرند.

کد مطلب: 32200
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *