۱
پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۴۵
به بهانه ی سالروز ملی شدن صنعت نفت

نفت، نعمت یا نقمت؟

سیدقائم موسوی
درست 69 سال پیش، در آخرين ساعات روز 24 اسفند 1329 ماده واحده ای از سوی کمیسیون مخصوص نفت به شور در ميان صحن علني مجلس گذاشته شد و به اين شرح تصويب شد: "به نام سعادت ملت ايران و به منظور کمک به تامين صلح جهاني، ما امضاء کنندگان ذيل پيشنهاد مي نمائيم که صنعت نفت در سراسر کشور بدون استثناء، ملي اعلام شود".
نفت، نعمت یا نقمت؟
درست 69 سال پیش، در آخرين ساعات روز 24 اسفند 1329 ماده واحده ای از سوی کمیسیون مخصوص نفت به شور در ميان صحن علني مجلس گذاشته شد و به اين شرح تصويب شد: "به نام سعادت ملت ايران و به منظور کمک به تامين صلح جهاني، ما امضاء کنندگان ذيل پيشنهاد مي نمائيم که صنعت نفت در سراسر کشور بدون استثناء، ملي اعلام شود". امضا کنندگان اين ماده واحده عبارت بودند از: دکتر محمد مصدق، دکتر محمود نريمان، دکتر سيد علي شايگان، دکتر مظفر بقائي، ابوالحسن حائري زاده، الهيار صالح، سيد حسين مکي. بعد از 5 روز در تاریخ 29 اسفند 1329 و با تصویب مجلس سنا نفت ایران ملی شد. قبل از آن و در تاریخ 16 اسفند 1329، رزم آرا که همزمان با همه عوامل خارجی ارتباط خوبی داشت و اعتقادی به ملی شدن نداشت، در یکی از ترورهای مبهم تاریخی در ایران کشته شده و مانع بزرگی از سر راه نهضت برداشته شد.
در نخستین روزهای خرداد سال 1287 و دقیقاً زمانی که ایران درگیر استبداد صغیر محمدعلی شاه بود فوران نفت تجاری ایران باعث تغییر نگاه راهبردی کشورهای بزرگ و تشدید رقابت آنها بویژه روس و انگلیس در ایران شد. این کشف ماحصل اولین قرارداد نفتی ایران میان ویلیام ناکس دارسی انگلیسی و دولت مظفرالدین شاه در سال 1901 بوده است. این قرار‌داد نخستين قدم قدرت‌ هاي بزرگ براي بهره‌ برداري از نفت ايران و رخ دادن يكي از بزرگ ‌ترين جنبش‌ هاي نيمه دوم قرن گذشته ايران يعني جنبش ملي شدن صنعت نفت بود. دارسی بخشی از سهام خود را به دولت انگلیس فروخت و شرکت تبدیل شد به شرکت نفت ایران-انگلیس. از نظر چرچیل نفت ایران "مایع سیاه رنگی که راه خود را در فاصله 145 میل و در ظلمات معادن نفت تا جزیره آبادان می پیماید، یک روز ثابت خواهد کرد که خون لازم برای وجود ما خواهد بود".
نعمت یا نقمت نفت شروع شد. شرکت نفت آرام آرام بر همه ی وجوه سیاست ایران چنبره زد و دولتی در دولت شد و در تعیین وزرا و حتی نخست وزیران نیرویی تعیین کننده بود. پالایشگاه نفت آبادان تاسیس شد و قریب به 50سال بزرگترین در نوع خودش بود. نفت ایران در جنگ جهانی اول به خوبی نقش خودش را ایفا کرد؛ سوخت ماشین جنگی بریتانیا را تامین کرد و اساس تغییر ریل سوختی کشتی های جنگی انگلیس از زغال سنگ به نفت توسط وزیر چرچیل بود. شرکت نفت تبدیل به دولت خودکامه ای شده بود و خود را موظف به پاسخگویی و ایجاد شفافیت مالی به ایران به عنوان صاحب منابع نفتی نمی دانست.
تقلایِ حداقلی رضاشاه (1933) برای افزایش دریافتی ایران از شرکت نهایتاً جواب معکوس داد و نه تنها چیز بیشتری عاید دولت نشد بلکه زمان قرارداد هم افزایش یافت. قرارداد الحاقی 1933 را خیلی ها ماحصل خوی مستبد رضاشاه و بسیاری ادله ای بر وابستگی او برآورد می کنند. اختلافات که خیلی جدی بود بصورت غیرمنتظره ای هم بسته شد و بعدها عامل آن یعنی تقی زاده گفت : من مأمور بودم و معذور! من این کار را نمی کردم یکی دیگر امضاء می کرد!
جنگ جهانی دوم، اشغال ایران توسط متفقین علیرغم اعلام بی طرفی، درخواست نفت شمال توسط آمریکا و بعد از آن شوروی منجر به طرح موازنه منفی دکتر مصدق در مجلس چهاردهم شد. زمزمه های اجحافات شرکت نفت جنوب هم آغاز شده بود. انگلیس برای مقابله با سرچشمه ی اعتراضات دست به کار لایحه الحاقی گس-گلشائیان شد. کار به سامان نشد و لایحه، در آمدن و رفتن های دولتهای مختلف راه به جایی نبرد تا اینکه در انتخابات مجلس شانزدهم اقلیتی از نمایندگان جبهه ملی به مجلس راه یافتند.  اقلیت مصمم و خبره ی مجلس با همیاری نیروهای مذهبیِ بیرون از مجلس بعد از مجاهدت فراوان در اسفند 1329 به نام سعادت ملت نفت را ملی اعلام کردند.
دکتر مصدق به شرط تصویب طرح نه ماده ای کمیسیون نفت و در راستای اجرایی کردن آن نخست وزیری را پذیرفت و شاه زیر فشار افکار عمومی هم به آن تن داد. برای مصدق و نهضت ملی شدن صنعت نفت جنبه ی سیاسی نفت حائز اهمیت بود نه جنبه مالی آن.
نفت ملی شد و شرکت نفت خلع ید شد. مسئول خلع ید و نمایندگی موقت دولت در آبادان بر عهده کسی بود که بعدها در اوان انقلاب نیز مسئول دولت موقت شد؛ انگار مهندس بازرگان قرار بود در دوران گذار ایفای نقش کند!
ایران صاحب منابع ملی خودش شده بود و انگلیس آن را به راهزنی تعبیر می کرد. مصدق را که اینک تبدیل به قهرمانی بی بدیل شده بود پیرمرد خرفتی می دانست که با عوامفریبی ثروت انگلیس را به یغما می برد! انگلیس دست به اقدامات مختلفی زد. از رواج شعار موهوم «تو که مِهر علی مِن دلته/نفت ملی سیچِنته» تا محاصره، تحریم، میانجیگری های مختلف نهادها و دولت آمریکا، در شکایت به دیوان بین المللی لاهه، در شورای امنیت سازمان ملل و نهایتاً کودتای 28 مرداد 1332.
انگلیس به تنهایی قادر به این کار نبود. آنها چوب بلوط شان را با کمک آمریکا از آتشِ نفت بیرون کشیدند. هر چند ناچار به دست کشیدن از انحصار و واگذاری سهام 40 درصدی از کنسرسیوم به شرکت های آمریکایی شد. کودتا مصدق را معزول و منزوی، جبهه ملی را تار و مار و نفت را به کنسرسیومی از شرکتهای خارجی تقدیم کرد. شاه جوان که برگشتش به قدرت را ناشی از کودتا و به قول خودش قیام ملی 28 مرداد می دانست مزد آنها را در قالب پذیرفتن شرایط کنسرسیوم پرداخت کرد. علی امینی می گفت قراردادِ منصفانه ای نبود ولی در آن شرایط چاره ی دیگری هم نبود. نفت ظاهراً ملی در قالب کنسرسیوم، خوراک صنعت عظیم غرب می شد. شاه در اوایل و اواسط دهه ی 50 که دیگر حکومت خود را تثبیت یافته می پنداشت، در مورد نفت سخنانی گفته بود و همین سخنان را هم عامل توطئه برای سقوطش می داند.
اینکه نفت ملی شد یا دولتی مجال مفصلِ دیگری می طلبد،(بعضی ملی را در تعارض با خلع ید تعبیر می کنند) ولی بعد از انقلاب هم معمای نعمت یا نقمت بودنش ادامه یافت تا جایی که کسی می گفت نمی دانیم قیمت جهانی نفت افزایش پیدا کند بهتر است یا کاهش؟! نفت تبدیل به پاشنه ی آشیلِ اقتصاد ایران شد! برای مجازات اقتصادی ایران تبدیل به حربه ای کارا در دست دولت های مخالف شد. در برهه های مختلف نوسان آن، زلزله ی اقتصادی و برنامه ای در ایران به دنبال داشت.
کسانی بنا داشتند که آن را سر سفره ی مردم بیاورند و کسانی برای جلوگیری از بوی نفت گرفتن سفره ی مردم از آن ممانعت می کردند و معتقد بودند در حساب های بانکی و ارزی بویِ بدی نخواهد داشت! تحریم نفتی بستر اختلاس و فساد را هم فراهم کرد و دولت را به دولت تحصیلدار(رانتی) مستقل از مردم تبدیل کرد. نفت توازنِ دولت و جامعه ی مدنی را به هم ریخت، آنگونه که دولت در تحلیل نهایی به واسطه ی استقلال درآمدی خودش را بی نیاز از اتکاء به مردم بداند. اینسان عجالتاً به نظر نگارنده نفت بیشتر دولتی شد تا ملی!
 
کد مطلب: 125806
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *