۰
جمعه ۳ دی ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۳۳

دلایلی که ایران توسعه یافته نمیشود

محمد امین سرابی*
پیشرفت هر جامعه‌ای تابع انسجام عناصر آن جامعه است. تا هنگامی که عناصر مختلف سیاسی،اقتصادی،فرهنگی هر جامعه‌ای از انسجام و منطق درونی برخوردار نباشند ، نمیتوان آن جامعه را به توسعه یافتگی سوق داد.
دلایلی که ایران توسعه یافته نمیشود
پیشرفت هر جامعه‌ای تابع انسجام عناصر آن جامعه است. تا هنگامی که عناصر مختلف سیاسی،اقتصادی،فرهنگی هر جامعه‌ای از انسجام و منطق درونی برخوردار نباشند ، نمیتوان آن جامعه را به توسعه یافتگی سوق داد.
کشور ژاپن صرفا از راه آموزش و پرورش نیروی انسانی به توسعه یافتگی رسیده و تقریبا به تمام امکانات مادی وابسته است. امریکا از بدو تاسیس ، هم در عرصه امکانات مادی و هم در حوزه پرورش نیروی انسانی ، زمینه‌‌های توسعه یافتگی را فراهم کرد. ایران علی رغم امکانات مادی فراوان به علت نپرداختن به مسعله انسانی و پرورش نیروها و مدیریت علمی نتوانسته از توسعه یافتگی مقبول برخوردار شود.
اگر به هر دلیلی علم وارد عرصه فکر و عمل یک جامعه نشود ، نباید انتظار تمدن و پیشرفت داشت. هر کشوری برای شهروند قاعده مند خود به یک نظام تربیتی مطلوب نیاز دارد. انسان با سخنرانی تربیت نمیشود. تربیت یک جامعه تداوم ، نظم ، تفکر و انسان متعهد میطلبد. همه کشورهای توسعه یافته آموزش و پرورش را مهمترین اقدام ملی در مسیر توسعه یافتگی قلمداد کرده اند‌. ( سریع‌القلم، ۱۳۹۶: ۳۷_۴۰)
 
شکل اجتماعی فرآیندی است که بعد از تصمیم گرفتن و شروع به اقدام ممکن است بیش از یک قرن طول بکشد.مشکل ایران این است به معنای علمی،کاربردی و محتوایی اقدام به متشکل کردن جامعه و سامان اجتماعی نکرد.آنچه که در ایران و جهان سوم وجود دارد جامعه به معنای مکانیکی است.تشکل اجتماعی و ایجاد جامعه‌ای سامان یافته و سازمان یافته جز با اندیشه های منظم ، قانونمند ، سیستماتیک و علمی امکانپذیر نیست . یکی از دلایلی که ایران در نیمه دوم دهه ۱۹۸۰ و دهه ۱۹۹۰ علی رغم سیاست های تعدیل اقتصادی و خصوصی سازی نتوانست به تعامل اجتماعی و اقتصادی دست یابد این است که نظام اجتماعی فکری و اجرایی فاقد تشکل است ( همان :۴۴_۴۶)
مملکت داری و مدیریت تابع اصول پایدار است، البته اصول متغیری نیز وجود دارد که تابع زمان و شرایط هر جامعه است. اصول ثابت مثل عقلایی کردن آموزش ، نظم ، قانون‌پذیری ، هویت مستحکم ، فرهنگ قوی کار ، مسعولیت پذیری ، دوراندیشی نخبگان و... . تمام کشورهایی که توسعه اقتصادی و اجتماعی دارند این اصول را رعایت کردند. دکتر سریع‌القلم مطرح میکند که مملکت داری موفق تئوری میخواهد و تئوری نیز یعنی اینکه  تسلسل نسبی عملکردها و اندیشه در یک فرآیند میان مدت روشن باشند‌. مملکت داری یک کار جمعی است و به معنی آن نیست که همگان حق دخالت  در آن را دارند به معنای آن است که بهترین‌ها ، دلسوزترین‌ها ، عاقل ترین‌ها ،  سالم ترین‌ها و سیرترین‌ها باید یک تشکل داشته باشند ( همان : ۵۴_۵۶)
 
 در سه پاراگراف بالا که از کتاب« عقلانیت و توسعه یافتگی ایران» نوشته دکتر محمود سریع القلم کمک گرفته شده است اشاره به برخی اصول توسعه گردید که در جمهوری اسلامی شاهد عمل به این اصول نیستیم.
 نظام آموزش ایران به جای پرورش نسلی مسئولیت پذیر و پرکار ، اهل فکر و مطالعه و ایجاد روحیه کار گروهی و نقد پذیری ، تلاش برای گوش دادن حرف های مخالف عقیده ، آنها را به گونه ای پرورش میدهد که به جای بحث به جدل ، و به جای گفت و گو به دعوای لفظی روی آورند. جامعه به جای اندیشدن سراغ خرافه میرود و کمتر بر تلاش و کوشش توجه دارد . در چنین جامعه ای نباید انتظار توسعه داشت.
 
اقتصاد ایران کاملا بسته و داخلی است. اگر اقتصاد جهانی میبود و در بازار جهانی فعالیت میکرد فساد کمتر میشد . از دلایلی که FATF در ایران تصویب نمیشود آن است که اقتصاد ایران رانتی است و به پول شویی روی آورده است و نمیخواهد این را اصلاح کند.
اقتصاد ایران دولتی است و دولت بزرگ شده و تبدیل به رقیب قدرتمند بخش خصوصی ضعیف و ناکارآمد و بیمار شده است. در چنین نظام اقتصادی تنوع و خلاقیت از بخش خصوصی گرفته میشود . آنچه که مقبولیت دارد تنها ایدئولوژی حاکمیت در اقتصاد کشور است. دولت هیچ تلاشی نکرده که از راه رشد اقتصادی و ساز و کارهای علمی توسعه اقتصادی ، متوسط مردم به تولید ثروت دست یابند. با توجه به اینکه اگر مردم خود تولید ثروت کنند از راه بخش خصوصی فعال و قوی باعث میشود معیشت مردم در اختیار دولت نباشد که حکومت ایدئولوژی خود را بر آنها تحمیل کند.
برخی از اصول جهان شمول توسعه که هر کشوری بخواهد در مسیر توسعه حرکت کند باید آنها را رعایت کند مواردی همچون حکومتی پاسخگو ، قوه‌ قضاییه مستقل و پاسخگو ، دانشگاه خصوصی که رقابت پذیر باشد ، ایجاد بخش خصوصی قوی و فعال و... است. از دلایلی که در کشور ما بعد از گذشت چهل و سه سال که از عمر جمهوری اسلامی میگذرد و شاهد هیچ گونه توسعه نیستیم این است که حاکمان مسئله را اشتباه فهمیدند . توسعه سیاسی مقدم بر توسعه اقتصادی است زیرا اگر سیاستمداران (نخبگان ابزاری) بخواهند از اساتید و پژوهشگران دانشگاهی (نخبگان فکری) راه حل برای حل مسئله بپذیرند تا اصلاحات لازم را اجرا کنند باید به درجه ای از توسعه سیاسی رسیده باشیم و سیاستمداران دچار توهم خود بزرگ بینی نباشند که راه حل تمام مسایل مملکتی را تنها آنها میدانند.
نظام سیاسی در کشوری اگر با گذشت چند دهه نتوانست گامی در جهت توسعه بردارد ، یا قوانین آن ناکارآمد است یا نمیخواهد به توسعه برسد . مگر آنکه خود را اصلاح کند در غیر اینصورت کشور همچنان در مسیر توسعه قرار نخواهد گرفت.
 
*عضو شورای مرکزی سازمان جوانان و دانشجویان حزب مردم سالاری
 
منبع
سریع القلم،محمود ، عقلانیت و توسعه یافتگی ایران؛ چاپ پانزدهم 1396 ، انتشارات فرزان روز 
 
کد مطلب: 159077
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *