۰
دوشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲۰:۴۲
تأملی در نسبت حکومت‌های توتالیتر با حکومت‌های دیکتاتوری و استبدادی در دیدگاه هانا آرنت

توتالیتاریسم «توفان شن» است

حمیدرضا سعادت‌نیاکی*
فیلسوف سیاست، دولاکامپانی، هانا آرنت را اولین متفکری می‌داند که ویژگی‌های ذاتی دولت توتالیتر را به ‌دقت تشریح کرده است.
توتالیتاریسم «توفان شن» است
فیلسوف سیاست، دولاکامپانی، هانا آرنت را اولین متفکری می‌داند که ویژگی‌های ذاتی دولت توتالیتر را به ‌دقت تشریح کرده است. وی (آرنت) توتالیتاریسم را در دو فرم نازیسم و استالینیسم پدیده‌ای مطلقاً مدرن می‌داند و میان آن با حکومت‌های دیکتاتوری، استبدادی و خودکامۀ کلاسیک و جدید تفاوت ماهوی قائل می‌شود.
آرنت در توضیح یکی از خصایص بارز حکومت‌های توتالیتربه این نکته اشاره می‌کند که اگر در حکومت استبدادی، قانون همان ارادۀ خودسر فردی باشد که در رأس حکومت است، در مقابل، حکومت توتالیتر «مدعی‌ست از قوانین طبیعت یا تاریخ که همۀ قوانین موضوعه باید از آنها ناشی شود، تبعیت می‌کند... قوانین تاریخ و طبیعت را مستقیماً بر بشر اِعمال می‌کند.»(The Origins of Totalitarianism) در نتیجه، خشونت‌های حکومت توتالیتر تجسم عینیِ برداشت آنان از اجرای قوانین تاریخی یا طبیعی است؛ برای نمونه، مسئلۀ کشتار یهودیان در نازیسم مبتنی بر تلقی پست‌بودنِ نژادی آنهاست که ریشه در طبیعت و قوانین تاریخی دارد.
 
یکی دیگر از تفاوت‌ها در دیدگاه هانا آرنت این است که حکومت‌های توتالیتر افزون بر اِرعاب (ایجاد وحشت) از ابزار پروپاگاندای دولتی پرهزینه و سنگین برای اقناع توده‌ها و تسخیر ذهن آنها با اثرگذاری بر تخیل، و نه عقلشان، سود می‌جویند. تبلیغات سیستم توتالیتر مشحون از دروغ، دشمن‌سازی، توهم توطئه و تبلیغ دائمی ایدئولوژیِ حکومت است که به‌طرز بیمارگونه‌ای از رسانه‌های رسمی پخش و در و دیوار شهرها نمایان می‌‌شود. کارکرد این نوع پروپاگاندا باهزینه‌های هنگفت و سرسام‌آور، سلب امکان کشف واقعیت در شهروندان و نابودکردن قوۀ تمییز میان راست و دروغ در آنهاست. 
در یک حکومت استبدادی و اقتدارگرا این سنخ و این اندازه از پروپاگاندا مشاهده نمی‌شود.
ویژگی دیگر متمایزکنندۀ حکومت‌های توتالیتر با حکومت‌های خودکامه این است که در حکومت‌های خودکامه صرفاً آزادی افراد در قلمرو اجتماعی و عمومی محدود می‌شود؛ اما در حکومت‌های توتالیتر همۀ عرصه‌ها اعم از حریم خصوصی و قلمروهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حوزۀ عمومی (سیاسی) تحت سلطه، نفوذ و تسخیر حکومت توتالیتر است و حریم خصوصی با تفسیرهای تمامیت‌خواهانۀ ایدئولوژیک به‌نفع قلمرو اجتماعی و عمومی مصادره و حذف می‌شود. برای مثال، در 1947، جلسه‌ای برای نحوۀ پوشش زنان در شوروی استالینیستی تشکیل و در مورد آن تصمیم‌گیری شد.
شاخصۀ چهارمی که از نوشته‌های هانا آرنت برای حکومت‌های توتالیتر می‌توان دریافت و آن را از فرم‌های گوناگون حکومت خودکامه بازشناساند، این است که در نظام‌های استبدادی، دیکتاتوری و اقتدارگرا ارادۀ جدی برای جلب حمایت توده‌ای و پرورش جماعت فداییِ حاکم مستبد وجود ندارد؛ اما رژیم‌های توتالیتر هم به‌دنبال برخورداری از حمایت توده‌ای هستند و از این‌رو، نمایش افراطی و اغراق آمیزِ به‌اصطلاح «تودۀ ملت» در پروپاگاندای دولتی امری حیاتی است، و هم وفاداری بی‌قیدوشرط و تغییرناپذیر ازسویِ فداییانی که هویت مستقل و متفرّدی ندارند، بی‌خویشتن‌ شده‌اند و با ذهنی خیال‌باف و بریده از واقعیت، از پیشوا اسطوره می‌سازند، مطلوبِ بی‌چون‌وچرای این نوع رژیم‌های تبهکار به شمار می‌رود.
پنجمین تفاوت مهمی که می‌شود به آن اشاره کرد، این است که در حکومت‌های خودکامه حاکمان پس از بیان سخنان دروغین، بر جلوه‌دادن تحقق آن نزد جماعتِ تحت سلطه اصراری ندارند؛ اما در رژیم‌های توتالیتر تمام امکانات برای اینکه نشان دهند سخنان دروغین شخص حاکمِ توتالیتر عین واقعیت است، به کار گرفته می‌شود و به‌اصطلاح، دست به «واقعیت‌سازی» می‌زنند.
ششمین وجه مایز رژیم‌های توتالیتر و تمامیت‌خواه با اقسام حکومت‌های خودکامه این است که در رژیم‌های توتالیتر مفاهیم به‌صورت آنچه نزد آنها ایدئال و تراز دانسته می‌شود، بازتعریف می‌شوند. در واقع، هر تعریفی از یک مفهوم و ایده و هر مصداقی از آن که با تعریف رژیم توتالیتر همخوانی نداشته باشد و در زمرۀ آن نگنجد، موضوع جُرم و عامل آن مجرم و محکوم به نابودی است؛ به‌گونه‌ای‌که هیچ رد و نشانی از او باقی نماند. آرنت در این زمینه می‌نویسد: «دگرگونی در مفهوم جرم و مجرم‌ها شیوۀ نوینی است که پلیس مخفی در نظام توتالیتر به کار می‌بندد. مجرمان مجازات می‌شوند و عناصر نامطلوب از زمین پاک می‌شوند. آنها نه‌تنها ردّ و نشانی از خودشان پشت سر و در یاد و خاطرۀ عزیزان باقی می‌گذارند. یکی از سخت‌ترین وظیفه‌های پلیس مخفی آن است که با اخذ جان محکوم، حتی آن ردّ و نشان‌ها را نیز نابود می‌سازد (The Origion of Totalitarism).
هفتمین ویژگی خاص رژیم‌های تمامیت‌خواه در این است که به قول آرنت «انگارۀ مرکزی توتالیتاریسم بر ممکن‌بودن همه‌چیز استوار است. در نتیجه، با حذف سیستماتیک تمامیِ موانع واقعی به فقدان معنا و سرانجامی وحشتناک می‌انجامد؛ حاکمان می‌توانند هر جرمی را مستحق مجازات تشخیص دهند، جدا از آنکه آن جرم را مرتکب شده است یا نه». با چنین انگاره‌ای مبنی بر امکان هر چیزی، خشونت‌ها و قساو‌ت‌هایی از رژیم‌های توتالیتر سر می‌زند که بی‌سابقه است و نشان می‌دهد انسان‌ها تا چه حد می‌توانند شر باشند؛ حدی که تا پیش از بروز آن از مخیّلۀ کسی عبور نکرده بود.
هانا آرنت در جلد سوم ریشه‌های توتالیتاریسم به این حقیقت اشاره می‌کند که توتالیتاریسم فقط قِسمی از اقسام و شکلی از اشکال خودکامگی و استبداد نیست؛ بلکه اگر استبداد شبیه برهوت و واجد شرایطی باشد که زندگی انسان را سخت و طاقت‌فرسا می‌کند، توتالیتاریسم «توفان شن» است که همۀ زندگی را مدفون و جهان را نابود و محو می‌سازد.
*پژوهشگر و نویسنده فلسفه
 
کد مطلب: 161314
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *