۰
يکشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۰۹
نگاهی به رمان شوروز

کشف مکانها و آدمهای مه‌آلود به سبک مودیانو

امروز به اطراف پاریس به دهکده‌ای فرانسوی میرویم تا همراه با پاتریک مودیانو (زاده ۳۰ ژوئیه ۱۹۴۵) نویسنده فرانسوی برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۴ بار دیگر گذشته‌ای مه‌آلود را کشف کنیم. 
کشف مکانها و آدمهای مه‌آلود به سبک مودیانو
امروز به اطراف پاریس به دهکده‌ای فرانسوی میرویم تا همراه با پاتریک مودیانو (زاده ۳۰ ژوئیه ۱۹۴۵) نویسنده فرانسوی برنده جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۴ بار دیگر گذشته‌ای مه‌آلود را کشف کنیم. 
ژان بوسمانز همراه با کامیل و مارتین هیوارد در آپارتمان رازآلودی ملاقات می‌کنند و با هم سوار ماشین می‌شوند. ژان فورا تمام مناطقی را که از کنارشان رد می‌شوند به خاطر می‌آورد، چون در کودکی به آنجا سر زده بود. با رسیدن به شوروز، مارتین در پی ملاقات با مردی است که بعدا معلوم می‌شود مشاور املاک است. آن‌ها از یک خانه قدیمی، که کامیل و شوهرش قصد اجاره آن را دارند، دیدن می‌کنند. بوسمانز با بقیه وارد خانه نمی‌شود (که بعدا از این بابت پشیمان می‌شود) اما خانه و رابطه‌اش با آن در کودکی را به یاد می‌آورد (انگار مدتی در این خانه زندگی کرده بود) اما دیگر هیچ ردی از او در این خانه باقی نمانده بود. با این حال، وقتی چشمش به سند می‌افتد می‌بیند که خانه هنوز به اسم رز ماری کراول است. هنوز او را همانطور که در بچگی بود به یاد دارد. این شخصیت بار دیگر به عنوان صاحب آپارتمان در پاریس ظاهر می‌شود. آن‌ها در راه برگشت، از کنار منطقه‌ای در پاریس می‌گذرند که زادگاه راوی است.قدم بعد، رفتن به همان آپارتمان رازآلود است که سفرش با این دو زن از آنجا شروع شد....
با این چند خط کتاب مودیانو آغاز می‌شود: بوسمانز  واژه‌ای را به خاطر آورد، آن واژه شُوْروز بود، و دوباره گفتگو را از سرگرفت. در آن پاییز، آهنگی از سِرژ لاتور  در رادیو پخش می‌شد. او این آهنگ را در یک رستوران کوچک متروک ویتنامی شنیده بود، زمانی که با همراهی کسی بود که آن را جمجمه می‌نامیم. "بانووووی شیرین... من همیشه در آرزوی توام..." آن شب، گویی از صدای خواننده و متن آهنگ آشفته شده بود و چشمانش را بسته بود. رستوران با آن رادیو همیشه روشنش روی پیشخوان، در یکی از کوچه‌های مابین مابرت  و سن  قرار داشت. کلمات، چهره‌ها و حتی ابیاتی که داشت در ذهنش دنبال می‌کرد، در سرش غوغایی به پا کرده‌ بودند – متن آهنگ آنقدر زیاد بود که نمی‌توانست همه آنها را بنویسد: "گره‌ای از موهای قهوه‌ای...." "از محله دو لا شاپل ، از مون‌مارتر  زیبا....از اوتوی ..." اوتوی، اسمی که برای او خنده‌دار به نظر رسید. اوتوی. اما چگونه می‌توان این همه نشانه‌های کد مورس در طول 50 سال را کنار هم قرار داد و به یک رشته مشترک دست پیدا کرد؟
انتشارات بهجت شوروز اثر پاتریک مودیانو با ترجمه بهنود فرازمند در ۱۲۶ صفحه رهسپار بازار کتاب کرده است.
جواد لگزیان
کد مطلب: 161683
برچسب ها: جواد لگزیان
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *