۰
دوشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۵۰

نتیجه بحران اوکراین برای روسیه

انوشیروان پارسا
تهاجم همه جانبه روسیه به اوکراین این روزها مورد توجه سیاستمداران و تحلیلگران و رسانه‌ها قرار گرفته و دیدگاه‌های مختلفی درباره آن بیان شده است.
نتیجه بحران اوکراین برای روسیه
تهاجم همه جانبه روسیه به اوکراین این روزها مورد توجه سیاستمداران و تحلیلگران و رسانه‌ها قرار گرفته و دیدگاه‌های مختلفی درباره آن بیان شده است. اما آنچه مد نظر داریم، ریشه یابی این تهاجم از نظر روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسانه است که میتوان پس از این بررسی، ابعاد سیاسی و نظامی آن را بررسی و تا حدودی پیامدهای آن را پیش‌بینی کرد. این نکته حائز اهمیت است که این مقاله برای جانبداری از هیچ شخصیت یا کشوری نبوده و صرفاً به دلیل نتیجه ای که از آن حاصل می‌شود نگاشته شده است.
آنچه از باب روانشناسی اجتماعی می‌تواند مدنظر باشد، خلقیات و شخصیت رهبران دو کشور و همچنین طرف‌های درگیر است که با نگاهی به پیشینه آنها، رفتار امروزی آنان قابل ریشه یابی است.
پوتین تحصیل کرده رشته حقوق است و ۱۶ سال افسر اطلاعاتی خارجی kGB بود. بعد از سال ۱۹۹۱ به درجه سرهنگ دومی رسید که مدتی به عنوان وزیر شورای امنیتی خدمت کرد و پس از ۱۹۹۹ تا سال ۲۰۰۸ دو دوره ریاست جمهوری را پشت سر گذاشت و با یک وقفه و دوره نخست وزیری در زمان مدودوف دوباره از سال ۲۰۱۲ با یک انتخابات پر تنش سکاندار ریاست‌جمهوری روسیه شد. در این مقال بیش از این مجال توضیح نیست، ولی نظامی‌گری و ایدئولوژی محوری و روح استالینی در پوتین با همین توضیح مشخص می‌شود .برای اثبات جمله قبل می توانیم به رفراندوم سال ۲۰۲۱ و اصلاحیه قانون اساسی مبنی بر تمدید دوره ریاست جمهوری اشاره کنیم که خوی تحمیل ماندگاری و ترس از افول و همچنین خود برتر بینی را در پوتین نشان میدهد. نکته ای که به عنوان ترس از افول در جمله قبل به کار برده شد واقعیت محرزی است که افرادی همانند هیتلر، استالین، پوتین و بسیاری رهبران دیگر از آن ترس داشتند. آنها با پیشینه‌ای مشابه تمام موفقیت ها و خوشبختی ملت و جهانیان را خلاصه در مدیریت خودشان می دیدند و افول شخصی خود را افول تمام جهان و هستی و کائنات می دانستند. برای اثبات این ادعا نیز می‌توانیم به موضع گیری و اظهارات اخیر پوتین مبنی بر تهدید نظامی و هسته‌ای جهان اشاره داشته باشیم.
به هر ترتیب چنانچه موارد فوق را با مبانی روانشناسی و عواملی که رفتار را تحت تاثیر قرار می دهند (اعم از محرک ها – تجربیات - سیستم شناختی - محیط فرهنگی و اجتماعی) تطبیق دهیم میبینیم پوتین ناگزیر از رخدادها، بدون بررسی دقیق بازخوردها، احتمالات و نتیجه، جنگ را تنها راه برون رفت از این تهدیدها دانست و تن به چنین ریسک بزرگی داد که در گوشه ای از آن هولودومور استالین نمایان است.
از طرفی زلنسکی رئیس جمهور جوان اوکراین را داریم که با پیشینه متفاوت‌تر از پوتین وارد دنیای سیاست شد. زلنسکی دانش آموخته حقوق و بازیگر کمدین اوکراین است که شرکت تولید فیلم و سریال به نام کوارتال را تاسیس کرد .خالق برنامه تلویزیونی خادم ملت بود و پس از استقبال بینندگان یک حزب سیاسی با همین نام تاسیس کرد و در سال ۲۰۱۹ با ۷۳ درصد آرا رئیس جمهور اوکراین شد و خود را ضد فساد معرفی کرده بود. این سیاستمدار جوان پس از بروز درگیری نظامی و تهاجم روسیه اثبات کرد استراتژی های خاص خود را دارد. با شجاعت تمام در کشورش ماند و بدون تهدید نظامی و هسته‌ای جهانیان، از داشته های خود بهترین استفاده را کرد و راهکارهایی برای جلب حمایت جهانی را مورد استفاده قرارداد. برای اثبات این موضوع می‌توانیم به این نکته اشاره کنیم که روسیه به عنوان یک ابرقدرت جهانی تا امروز با صرف این همه هزینه نظامی و اقتصادی و سیاسی نتوانسته کیف را به تصرف خود در آورد.
حال با نگاهی دیگر می‌توانیم این موضوع را از نظر جامعه شناسانه مورد بررسی قرار  دهیم . در نگاه جامعه شناسانه نیز تفاوت دو رهبر کاملا مشخص و محرز است.
 همان‌طور که از پیشینه و سوابق پوتین بر می آمد او در تعامل با جریانهای سیاسی و اقشار اجتماعی در داخل کشور روسیه همین نوع برخورد را داشته و ضمن سرکوب مخالفان سیاسی همچنین قلع و قمع و بازداشت مخالفین جنگ در کشورش همان راهی را رفت که در تعامل با جهانیان تا به امروز رفته است . از طرفی زلنسکی این سیاستمدار جوان توانست محبوبیت خود را در آمارهای ارائه شده از ۷۳ درصد انتخابات به بیش از ۹۰ درصد برساند و علاوه بر پشتوانه مردمی در کشور خود توانست کشورهای جهان و سیاستمداران بزرگ و سازمان ملل متحد را به پشتیبانی از خود وادار کند.
جالب است که از تفاوت این دو دیدگاه درس های زیادی می توان گرفت:
 اول اینکه مقاومت حتما به نیروی نظامی نیست و پایگاه  اجتماعی میتواند ابزار نیرومندتری باشد.
 دوم اینکه اتکا به شرق و غرب بدون توسل به قدرت استقلال پذیرفته نخواهد بود.
سوم این که جامعه جهانی به دور از افکار سیاستمداران داخلی و خارجی راه خود را دنبال می کند و مسلماً قدرت سخت را ابزاری منسوخ می داند و گام به سوی انسانیت و صلح و سازش در کنار یکدیگر بیش از پیش خواهد برداشت.
در پایان اما برای نتیجه گیری و پیش بینی پیامدهای سیاسی، نکته دیگری بسیار حائز اهمیت است؛ که از آغاز این تهاجم تا به امروز، آمریکا و اروپا در برابر تهاجم نظامی و تهدیدهای هسته‌ای روسیه ضمن حفظ آرامش جنگ اقتصادی را به جنگ نظامی ترجیح داده‌اند و سعی کردند با همکاری جوامع و دولتهای بین الملل تنش‌های سیاسی را به بعد نظامی نکشانده و جهان را به ورطه جنگ جهانی سوم وارد نکنند. در صورت ادامه این روند مسلماً روسیه و در راس آن پوتین به یک انزوای مطلق دچار خواهند شد که هیچ دستاورد نظامی و تهاجمی نمی‌تواند خسارات وارده را جبران کند و راه افول و به حاشیه رانده شدن یکی از ابرقدرت های جهانی را تضمین خواهد کرد، مگر آنکه روسیه دست از تهاجم نظامی برداشته و به تعامل با جهان تن دهد .
 
 
کد مطلب: 161831
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *