شاید برای بسیاری این باور وجود داشته باشد که لزوم وضرورت انجام غنیسازی هستهای حتی اگر برای تولید برق یا استفادههای پزشکی باشد با همه اهمیت آن، آنقدر اهمیت ندارد که ما برای آن ازیکسو با تحریمهای کمر شکن و با آثار مخرب آن بر زندگی مردم کنار بیاییم و از سوی دیگر خطر جنگ و تخریب زیر بناها و کشتار را تحمل کنیم.
واقعییت این است که ما بدون اینکه در مرتبه اول قصد ساختن بمب هستهای داشته باشیم لازم میدانیم که برای دفاع از خطر حملات هستهای آمریکا وبرخی کشورهای اروپایی و به ویژه رژیم صهیونیستی دارای انرژی هستهای باشیم، یعنی ترس از احتمال ساختن بمب هستهای را در دشمنان خویش ایجاد کنیم و سیاست کژدار و مریز را دنبال نماییم.
دشمنانی مانند اسرائیل که همه غیر یهودیها را بسیار جدی «جنتیل» به معنای (حیواناتی میدانند که در کشتی نوح شبیه انسان شدند ) و به همین دلیل به آسانی مانند کشتار حیوانات که در قصابیها و کشتارگاهها انجام میشود به قتل عام زن وکودک و پیرو جوان در غزه دست میزنند وحتی اظهار شادمانی میکنند.
صهیونیستها چون انسانهای دیگر را حیوان میدانند به دوست و دشمن بودن آنان توجهی نمیکنند. چنانچه همان برخوردی که انسانها با حیوانات میکنند، رفتاری (بلکه بدتر) با انسانهای غیر یهودی مینمایند. برخی را میکشند و برخی دیگر را مانند حیوانات بارکش مورد بهرهبرداری قرار میدهند. در رژیم پهلوی با اینکه حتی پولهایی از شاه گرفتند و پس ندادند و کمکهای قابل توجه سیاسی و اقتصادی از ایران در یافت کردند وبه ظاهر روابط بسیار حسنه با ایران داشتند، اما وفق گزارشات و اخبار رسیده در همان زمان کوششهای بسیاری برای تجزیه کردستان ایران از کشور با پرورش وحمایت از کردهای تجزیه طلب نمودند. چنانچه احزابی چون دموکرات وکومله تا اندازه زیادی مورد حمایت و پشتیبانی صهیونیستها بوده وهستند. این رفتار فقط نسبت به ایران اختصاص ندارد بلکه صهیونیستها با دوستان دیگرشان نیز همین رفتار را دارند.
اسموتریج وزیر کابینه نتانیاهو قبلا گفته بود که باید برای گسترش اسرائیل کشورهایی مانند مصر، اردن و عربستان به آن کشور ضمیمه شوند. هیچکس هم در اسرائیل نگفت که این چه حرفی است که میزنی. یعنی اینکه دوستی برای صهیونیستها دلیلی جهت رعایت حقوق دوستان نیست. بنابراین اگر گفته شود چنانچه با اسرائیل دوستی کنیم میتوانیم از خطر آن محفوظ بمانیم با توجه به روش و دیدگاه اسرائیل و جنتیل دانستن انسانهای غیر اسرائیلی، هیچ ضمانتی برای آسودگی از دست آنان در میان نیست. موضوع این است که بسیاری از مردم خصوصا روشنفکران این باور غیر انسانی در میان صهیونیستها را جدی نمیگیرند. البته واقعییت اینست نمیتوان باور کرد انسانی پیدا شود که به این خرافه ی هولناک باور داشته باشد ولی با همه ناباوری این حقیقتی است که به طور روزمره در میان مردم صهیونیست و درمیان سیاستمداران آنان به نحو جدی وجود دارد.لذا ضرورت و لزوم انرژی هستهای ریشه در نگرانی کلی مسئولین کشور به ویژه مقام معظم رهبری در باره خطراتی دارد که اسرائیل و اذناب اروپایی یا آمریکائیش تصمیم به حمله توسط بمب هستهای به ایران بگیرند. البته ایران قصد ساختن بمب هستهای ندارد بلکه میخواهد با داشتن انرژی هستهای صلحآمیز این نگرانی را ایجاد کند که نمیتوانید به ایران توسط بمب هستهای حمله کنید زیرا ممکن است که ایران نیز به بمب هستهای دست یافته باشد.
یعنی فقط بر روی این احتمال که ممکن است (نه به صورت قطعی) کشور ما دست به بمب هستهای یافته باشد، سرمایه گذاری کرده ایم، لذا همان سیاست کژ دار ومریز که در عین حال بتوانیم از فواید صلح آمیز انرژی هستهای استفاده کنیم خط مشی اصلی کشور ماست. اما برای اینکه بدانیم که احتمال حمله هستهای خصوصا از سوی اسرائیل که لااقل دویست کلاهک هستهای دارد به ایران تا چه میزان وجود دارد باید بدانیم که اسرائیل در این باره چقدر جدی است. برای توضیح باید گفت؛ اگر کشور ما واقعا بمب هستهای نیز ساخته باشد اما امکان حمله پیش دستانه به اسرائیل را نخواهد داشت، زیرا فرضا ما بتوانیم دو تا سه کلاهک را تجهیز کنیم ولی در مقایسه با اسرائیل و کشورهای آمریکا و اروپایی به هیچ وجه نمیتوانیم خطری باشیم. زیرا اگر ما دو موشک هستهای به اسرائیل شلیک کنیم صدها موشک از اسرائیل و اروپا و آمریکا به ایران سرازیر میشوند. یعنی حمله هستهای که ما آغاز گر آن باشیم مساوی با نابودی کامل سرزمین ماست. بنابراین اگر ایران بتواند چند تا کلاهک هستهای داشته باشد خطری برای اسرائیل ندارد. با این توصیف اصرار اسرائیل و اذناب و حامیان آن برای اینکه حتی انرژی صلح آمیز هستهای را از ایران بگیرند چیست؟ (امری که به عقیده نگارنده ترامپ از آن صرف نظر کرده است). در پاسخ باید گفت؛ روشن است که اسرائیل ترس از بمب هستهای ایران به عنوان انجام عملیات پیشدستانه و آغاز گر جنگ هستهای ندارد.
بلکه میخواهد که هنگام بمباران هستهای کشور، هیچگونه امکانی برای پاسخگویی ایران وجود نداشته باشد. (دقت کنید). زیرا در اینصورت کافی است که یک یا دوبمب هستهای به خاک فلسطین اشغال شده برخورد کند، دیگر اسرائیلی باقی نخواهد ماند. از این رو اصرار اسرائیل برای از بین رفتن امکانات صلح آمیز هستهای ایران، فقط و فقط برای اینست که بتواند با خیال راحت ایران را نابود و کن فیکون کند وگرنه خود میداند که اگر ایران صد کلاهک هستهای داشته باشد نمیتواند جنگ هستهای را آغاز کند. زیرا توازن قوای هستهای به نفع ایران نیست. براین پایه چنانچه بیان شد فقط برای ترساندن اسرائیل و اذنابش از حمله پیشدستانه آنان، بدون اینکه بمب اتمی را بسازیم نیاز به انرژی هستهای صلح آمیز داریم تا بدین وسیله کشور را ازحمله هستهای حفظ کنیم. آیا یک فرد ایرانی عاقل یافت میشود که بگوید این سیاست غلطی است./. والسلام.