۰
چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۰۱:۱۰

خیام و ذوق خفه‌شده‌ی ایرانی

امروز ۲۸ اردیبهشت‌ماه، روز بزرگداشت خیام نیشابوری ـ حکیم، ریاضی‌دان، اخترشناس و شاعر نامی ایران ـ است.
خیام و ذوق خفه‌شده‌ی ایرانی
امروز ۲۸ اردیبهشت‌ماه، روز بزرگداشت خیام نیشابوری ـ حکیم، ریاضی‌دان، اخترشناس و شاعر نامی ایران ـ است.
به گزارش «مردم‌سالاری آنلاین»، تیرتها، پژوهنده‌ی هندی، بر پایه‌ی پژوهشی که کرده زادروز خیام را سوم خردادماه ۴۲۷ خورشیدی برابر با ۱۸ مه ۱۰۴۸ میلادی یافته است. ابوالحسن بیهقی نیز نوشته است که خیام در نیشابور زاده شده و پدران و نیاگان وی همگی از این شهر بوده‌اند.
درباره‌ی استادان خیام چیز چندانی نمی‌دانیم. خیام، خود، پورسینا را آموزگار خود خوانده، ولی از آن جا که پورسینا پیش از زادن خیام درگذشته این دانش‌اندوزی خیام از پورسینا یا از راه شاگردِ نامیِ پورسینا، بهمنیار پور مرزبان، فیلسوف ایرانی زردشتی، یا از راه نوشته‌های خود پورسینا بوده است.
خیام هم‌روزگار سلطان ملک‌شاه سلجوقی و خواجه نظام‌الملک توسی و از زمره‌ی کسانی بود که به دستور ملک‌شاه به اصلاح گاهشماری ایران پرداخت و روزهای سال را به وضع ثابت درآورد. خیام، افزون بر اخترشناسی، در پزشکی و فرزانگی نیز استاد بوده است و در ریاضی و فلسفه آثاری دارد. گفتنی است که در زمان زندگی‌اش بیش از آن که به شاعری نامی باشد، به دانش و حکمتش معروف بوده است.
آثار خیام به دو زبان پارسی و عربی است. از جمله نوشته‌های او به زبان عربی رساله‌هایی است در طبیعیات، جبر و مقابله، لوازم الامکنه در اختلاف هوای اقالیم، رساله‌ای در حل یک مسئله‌ی جبری که در آن از ۲۱ قسم معادلات جبری نام برده است و ... .
از نوشته‌های پارسی خیام یکی ترجمه‌ی رساله‌ی خطبة‌الغراء پورسینا به پارسی است و دیگری نوروزنامه و نیز رساله‌ای در علم کلیات یا رساله‌ی جودیه که خیام آن را برای فخرالملک بن نظام‌الملک نوشته است.
از آثار نامی خیام رباعیات اوست که گویا آماجش از سرودن آنها نه شعر و شاعری که بیان اندیشه‌های فلسفی‌اش بوده است. این سروده‌ها شهرتی جهانگیر دارند و به همه‌ی زبانهای معتبر جهان ترجمه شده‌اند. خیام اندیشه‌های فلسفی و رایهای حکیمانه‌اش را به سخنی ساده در قالب رباعی، که کوتاه‌ترین گونه‌ی شعر پارسی است، گنجانده است.
خیام‌شناسان، برجسته‌ترین پژوهشی را که درباره‌ی سروده‌های خیام و نگاه فلسفی او به هستی، از روزگار خیام تا به روزگار ما، شده است، «ترانه‌های خیام» پژوهش «صادق هدایت» می‌دانند. هدایت خیام را نماینده‌ی ایران از دست رفته می‌داند و می‌نویسد: «خیام نماینده‌ی ذوق خفه‌شده، روح شکنجه‌دیده و ترجمان ناله‌ها و شورش یک ایران بزرگ، باشکوه و آباد قدیم است که در زیر فشار فکرِ زمخت سامی و استیلای عرب کم‌کم مسموم و ویران می‌شده است» (ص ۵۰).
هدایت ترانه‌های خیام را به ۹ دسته بخش می‌کند و هر ترانه را در یکی از این ۹ دسته جای می‌دهد. از آن جا که هیچ چیز به اندازه‌ی خواندن خودِ آثار بزرگان زبان و ادب پارسی گویای اندیشه‌های ژرف آنان نیستند ما نیز در این جا از هر یک از این ۹ دسته ترانه‌ای می‌آوریم تا خوانندگان خود با چکیده‌ی اندیشه‌های خیام آشناتر شوند.
راز آفرینش:
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود!
درد زندگی:
گر بر فلکم دست بُدی چون یزدان
برداشتمی من این فلک را ز میان
از نو فلک دگر چنان ساختمی
که آزاده به کام دل رسیدی آسان!
از ازل نوشته:
نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله که اندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچاره‌تر است!
گردش دوران:
یک چند به کودکی به استاد شدیم
یک چند ز استادی خود شاد شدیم
پایان سخن شنو که ما را چه رسید:
چون آب برآمدیم و چون باد شدیم!
ذرات گردنده:
ابر آمد و زار بر سر سبزه گریست
بی‌باده‌ی گلرنگ نمی‌شاید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه‌ی خاک ما تماشاگه کیست!
هر چه بادا باد:
ای صاحب فتوی، ز تو پرکارتریم
با این همه مستی، ز تو هشیارتریم
تو خون کسان خوری و ما خون رَزان
انصاف بده، کدام خون‌خوارتریم؟!
هیچ است:
بنگر ز جهان چه طرف بربستم؟ هیچ
وز حاصل عمر چیست در درستم؟ هیچ
شمع طربم، ولی چو بنشستم، هیچ
من جام جم‌ام، ولی چو بشکستم، هیچ
دم را دریابیم:
خیام اگر ز باده مستی، خوش باش
با لاله‌رخی اگر نشستی، خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است،
انگار که نیستی، چو هستی خوش باش
گزارش: مسعود لقمان
کد مطلب: 129428
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *