۰
شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۱۲:۱۶
به شكوفه‌ها، به باران / برسان سلام ما را....

پاسخگوی پرواز بی بازگشت خبرنگاران کیست؟

با گذشت هفت سال از سقوط هواپیمای سی 130 حامل خبرنگاران،هنوز خانواده کشته شدگان این حادثه اقناع نشده اند
با گذشت هفت سال از سقوط هواپیمای سی 130 حامل خبرنگاران،هنوز خانواده کشته شدگان این حادثه اقناع نشده اند

هفت سال گذشت ؛ هفت سال از هجده  آذر، آن روزهای پر از اشک و آه و اندوه گذشت و هرگز کسی پاسخگوی مرگ ۶۸ خبرنگار و عکاس رسانه که برای پوشش یک رزمایش نظامی به چابهار در جنوب شرق ایران پرواز کردند و هرگز بازنگشتند، نشد.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر،  همگی ۹۴ سرنشین هواپیما (که ۶۸ نفر آنان اهل قلم بودند) در ساعت ۱۴ آن روز شوم مشغول صحبت با هم بودند که ناگهان هواپيماي C۱۳۰ به سمت چپ منحرف شد و در كنار بلوك ۵۲ شهرك توحيد در اطراف سه راه آذری پایتخت سقوط كرد تا دیگر هیچ چیز از آنان باقی نماند . آری تمامي سرنشینان این هواپيما به همراه جمعي ديگر كه در شهرك توحيد حضور داشتند، در آتش سوختند . زبانه های آتش همه جا را فراگرفته بود و دیگر ازهیچ کدام از این افراد، چیزی باقی نماند ... چیزی جز یک نام و یک قلم که در راهش کشته شدند. من به خاطر می آورم آن روز را که من و همسر روزنامه نگارم نیز باید مسافر آن هواپیما می بودیم و درآخرین لحظه ، نزدیک شدن یک هفته ای به مراسم ازدواج و دوندگی های چیدن منزل و دعوت از مهمانان و هماهنگی های لازم برای برگزاری مراسم ازدواج ما را از رفتن به این سفر بازداشت و اکنون من این جا هستم و هفت سال از آن روزها می گذرد . کارهای عروسی ما با رفتن به مراسم ختم همکارانی همراه شد که می توانستند مهمانان ما در مراسم ازدواجمان باشند . عکاس مراسم ما نیز که عکاس مطبوعاتی بود ، به دلیل شرکت در یک جلسه مهم از این سفر بازماند و عکاسی شد برای ثبت وقایع شومی که پس از سقوط هواپيماي C۱۳۰ حامل خبرنگاران و اهالی رسانه ، خود را به آن جا رسانده و تلاش می کرد تا عمق فاجعه را پیش چشم مسئولان قرار دهد. اگرچه تمامی مسئولان، مقامات و نهادهاي گوناگون، تنها در ساعات اوليه وقوع اين سانحه ناگوار، پيام تسليت صادر كردند و به شکلی ظاهرا هماهنگ، بر ضرورت رسيدگي سريع و دقيق به علل اين حادثه و شناسايي و معرفي مقصران تاكيد کردند اما هفت سال گذشت و هیچ اتفاقی نیفتاد. هیچ کس نگفت چرا هواپيمايی که با حدود پنج ساعت تاخير عازم چابهار بود و از فرودگاه مهرآباد به سوي بندرعباس پرواز كرد و پس از گذشت ۸ دقيقه از شروع پرواز به علت بروز نقص فني در موتور شماره چهار با اعلام حالت اضطراري از سوي خلبان «بابك گوهري» و طي هماهنگي‌هاي لازم با تقرب (رادار) فرودگاه مهرآباد به سمت فرودگاه بازگشت ، تا باردیگر با نصب VOR هواپيمايي ديگر روي هواپيماي معیوب C۱۳۰ و سپس تعويض خلبان گوهري با خلبان نادري و سپس هدايت هواپيما توسط شهيد گوهري، خبرنگاران را به عنوان مسافران غيرنظامي با يك هواپيماي ترابري نظامي به سمت تهران پرواز دادند . مسئولان هفت سال است که هیچ نگفته اند ؛ سکوت مطلق ، سکوتی پر از راز که در ماه های اولیه  دادگاه از پی دادگاه برای رسیدگی به پرونده عاملان این اتفاق به شکل غیر علنی و تنها با حضور متهمان و خانواده کشته شدگان بیش از پیش خود نمایی می کرد . زیرا روند رسيدگي در حالي ادامه داشت كه شاهد بودیم در روزهاي داغ تابستان سال ۸۶ خانواده‌هاي این کشته شدگان (شهدا) با در دست داشتن عكس عزيزانشان به سازمان قضايي نيروهاي مسلح مي‌رفتند و پس از برگزاري دادگاه، با چهره‌هايي نه چندان اميدوار به خانه‌هايشان بازمي‌گشتند. خانواده این اهالی رسانه همواره ادعا مي‌كردند هواپيماي C۱۳۰ معيوب بوده و معتقد بودند كه حقوق خانواده شهداي اصحاب رسانه در مرحله بازپرسي به چالش كشيده شده و تحقيقات در خصوص اين حادثه دربردارنده نواقص متعددي بوده است. سال های سال وکلای این اولیای دم و خانواده این از دست رفتگان راهروهای دادگاه را بی نتیجه با چشمانی گریان و بغضی فروخورده تنها برای پاسخ یک سوال رفتند و آمدند تا شاید پس ازهفت سال کسی یا جایی به آن ها بگوید که چرا و چگونه و به خاطر سهل انگاری چه کسانی فرزندان ، همسران و پدران و مادران این سرزمین در خون خود غلطیدند. 
برسان سلام ما را ...
در مراسم روزخبرنگار این موسیقی با عکس یکایک این عزیزان در حالی پخش شد که صدای هق هق گریه به جای تشویق و شادی ، زینت بخش مراسم اولین روز خبرنگار بدون این دوستان بود .شعر و موسیقی ای که با صدای بلند حاضران که مصرع آخر شعر را فریاد می زدند، دیگر در پس لایه های ذهن تمامی خبرنگاران و حاضران در آن سالن برای همیشه با نام هواپيماي C۱۳۰ و به دنبال آن با بغض فروخورده ای درگلو همراه شده و همراه می شود آن چنان که دیگر نمی توان این شعر را به راحتی گوش داده و به ابیات آن نگریست . شعری از استاد شفیعی کدکنی؛
به كجا چنين شتابان؟ / گَوَن از نسيم پرسيد / دل من گرفته زينجا، / هوس سفر نداري / زغبار اين بيابان؟/ به كجا چنين شتابان؟ / به هر آن كجا كه باشد به جز اين سرا سرايم... / سفرت به خير؛ اما، تو و دوستي، خدا را / چو از اين كوير وحشت به سلامتي گذشتي / به شكوفه‌ها، به باران، / برسان سلام ما را....
اکنون در آستانه هفت سالگی این پرواز ناگهانی اهالی رسانه ایستاده ایم؛ آیا مسئولان پاسخ گو خواهند بود ؟
گزارش : صبا رادمان

کد مطلب: 15910
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *